قانون نتوانسته نقش رابین هود رابرای مردم بازی کند

یک سوال را باید از وجدان خود بپرسیم،دستگاه های قضایی و قانون تا چه حد توانسته اند در برابر سود جویانی که به دنبال چاپیدن مردم و مکیدن خون این مردم رنج دیده و ساختن کاخ های افسانه ای با این پول ها هستند ،بایستد؟

پدیده و امثال پدیده تنها یک نمونه اند، نمونه ای از محک قانون برای ایستادن جلوی مافیای قدرت و ثروث که با پامال کردن مردم مستضعف بالا می روند، در اینگونه پرونده ها امروز و فردا کردن به نفع چه کسی است؟ غیر از آن کسی که سود هنگفتی از غصب چندین ماهه پول چندین میلیون نفر می برد؟

،مردم از این امروز و فردا کردن ها در پرونده پدیده چه خیالی باید با خود بکنند؟ ، آیا دستگاه قضا نمی تواند اموال عریض و طویل این غولی که با مکیدن پول مردم چنین سرخ شده است پول مردم را بدهد؟ ولو آنکه این اموال به ثمن بخس به فروش برود چرا که اگر روی چنتا پولدار گردن کلفت فشار بیاید بهتر است اینکه روی میلیون ها نفر مردم مستضعف که زندگیشان روی هواست فشار بیاید.

به نظر می آید که قانون نتوانسته در این پرونده ها نقش رابین هود را برای مردم بازی کند، و باید ترسید از آن روزی که این مردم خود بخواهند به خاطر کم کاری دستگاه های قضایی دست بکار شوند، بسیاری از این میلیون ها سهامدار مال باخته پدیده که چند پولدار گردن کلفت ماه هاست پول های آنها را خورده و به ریششان می خندند ،از زجر کشیدگان و دلسوزان همین انقلابند ،شاید از جانبازان و رزمندگان انقلاب اما این روز ها خانواده آنها می پرسند آیا انقلاب توانست حق ما را از این افراد بگیرد؟

خب اگر شما باشید چه فکری می کنید،بعضی از افراد نزدیک یک سال یا کمتر و بیشتر است که اقدام به فروش سهام چند میلیونی خود کرده اند و هنوز جواب درستی نگرفته اند ،فقط هر روز اخباری مبنی بر اقدامات آینده بر روی رسانه ها قرار می گیرد،در چنین وضعیتی قانون با این جمعیت میلیونی همراه تر بوده یا با آن مافیای چند نفری؟

 

اسب لجام گسیخته ای که توسط روحانی هی شد

 

صحبت های آقای روحانی در نمایشگاه مطبوعات که البته در یک جمع خودی! صحبت می نمود،سرشار از همان نیش و کنایه های همیشگی به منتقدان دولت و البته پس از دستگیری های اخیر با یک تندی خاصی همراه بود و در حالی که نگرانی های فرهنگی مقام معظم رهبری بارها به گوش ایشان رسیده ،خبر از جنبش جدید و موج جدید رسانه های حامی دولت علیه مظاهر و نیروهای مذهبی و استوانه هایی نظیر امام مسلمین می دهد.

جناب روحانی از  اسب تروای خوديها  نفوذی میریزد و از خطابه های شما عصبانیت،اينروزها نگران حال شماييم،پیاده نظام دشمن لو میرود و از فتح سنگر به سنگر دشمن از حلب و کابل بیروت و عدن بوی آدامس خوديها استشمام میشود و رییس جمهور مردمی پشت خاکریز اتهامات علیه نظام پناه میگیرد،مستشار آمریکایی و مسوول جنگ سايبري دشمن در منطقه با قرارداد دولتی از لبنان به ایران می آید و سربازان گمنام کمینش را به زمینش میخکوب میکنند اما شما نگران نور چشمی ها هستید،جناب روحانی ما نگران شما هستیم.

اما باید در پاسخ به بخشی از سخنانتان در نمایشگاه مطبوعات عرض شود،جناب آقای روحانی! انقلابی بودن یک عنصر مهمتر از هر آنچه شما گفتید دارد و آن پیروی صادقانه از ولایت است،آنچه که این روز ها کمتر دیده می شود،البته هر کسی می تواند این سیاست را پیش بگیرد که از این طرف خود را حامی رهبر معرفی کند و از آن طرف بدون توجه به فرمان و سخن ایشان هر آنچه می خواهد بکند.

نقدترینش دستوراتی است که ایشان در مورد برجام صادر فرمودند و در مورد آن شرط کردند مانند اعلام کتبی رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریم ها و تشکیل هیئت رصدکننده انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق الزامات اجرای برجام" که این روز ها در کمال ناباوری می بینیم بدون وجود اهتمام در تحصیل این شروط زمزمه های جدی در آغاز اجرای تعهدات کشورمان به گوش می رسد و این موضوع چیزی نیست که از یک انقلابی حقیقی و پیرو ولایت نمود پیدا کند.

اما گفته شد عده ای پول دولت را می گیرند و علیه دولت می نویسند، اولا مگر شما از آزادی مطبوعات سخن نمی گویید پس چرا همیشه این بام آزادی مطبوعات در دولت دو هوا داشته است،از طرفی اندک نشریات منتقد دولت بارها توقیف شوند و از طرف دیگر....اصلا بفرمایید پول دولت از کجاست؟ که نباید کسی که آنرا می گیرد از دولت انتقاد کند،آیا شما که پیوسته دم از اخلاق می زنید، این یک روش اخلاقی است؟

آیا اینکه مخالفان خود را با عناوین مختلفی چون بی سواد ،بی شناسنامه،چماق دار،متحجر ،لبو فروش و عناوینی نظیر این  خطاب کنیم با اخلاق سازگاری دارد یا اینکه آنها را به جهنم حواله بدهیم یک عمل اخلاقی است؟

جناب روحانیآیا یک دولت پنجاه و اندی درصدی که نشان داده با رفتار ها و عملکرد حزبی خود را وامدار احزاب میداند می تواند آئینه نظرات مردم باشد که شما انتقاد به دولت را علیه مردم بودن تعبیر می کنید؟ ،آیا این مردم مذهبی و حامی ولایت راضی هستند که روزنامه های زنجیره ای که شما از تولد شوم بعضی از آنها یاد کردید به مقدسات آنها توهین کنند و بعد اقدامی صورت نگیرد تا آنها جری و جری تر شوند؟؛

آقای روحانی ایمان مانع از آن است که انسان از یک سوراخ دوبار گزیده شود و این فریاد آزادی انتقاد شما در حضور روزنامه های یک طیف خاص ،در حالی که میگویید حتی امام مسلمین را هم می شود نقد کرد،سر از کجا در خواهد آورد؟

آیا یادتان نیست نشریات سیاه اصلاح طلب در روزگاری نه چندان دور با همین چراغ سبز ها از همه مرز های دینی عبور کردند و پرده حرمت از تمام مقدسات دریدند؟

 

محمد کاظم محمدی اصفهانی  ، روزنامه ایران  ۲۴ / ۴ / ۷۹ :
مردم حق دارند همه مسئولین را به سوال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسئوول ، پیامبر و امام معصوم باشد ، بلکه به خود خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید  .
 
ابراهیم اصغر زاده ، آفتاب امروز ، ۲ / ۶ / ۷۸ :
اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد ، حتی علیه خدا 
 
عزت الله سحابی،روزنامه فتح، ۵/۱۰/۷۸ :  طیف ملی- مذهبی برای افراد مقام مقدس قائل نیست، تنها خداوند مقدس است، حتی پیامبر(ص) و امام علی(ع) هم خود را از انتقاد و نقد مصون نمی­دانستند.
 
 
حبیب الله پیمان، هفته نامه پیام هاجر، ۲۳/۹/۷۸، ص۶:  قرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.
 
 
کارنامه وزیر ارشاد حضرتعالی سرشار از این مدل پرده دری هاست،او که خودش یک پا مجتهد است و تک خوانی زنان را خلاف نظر عامه مراجع حلال می داند و ده ها و صد ها پرده دری اینچنینی در کارنامه دارد، حالا این اوست که می خواهد بر این اسب لجام گسیخته ای که شما در نمایشگاه مطبوعات با چشم غره رفتن به نیرو های مذهبی و قضایی آن را هی کرده اید سوار شود و عاقبت...
 

کلید دیدار/پاره ای از آداب قلبی و اسرار وضو

به راستی خداوند چه اسراری در این آب و در این وضو قرار داده است که با وضو بودن عمر را می افزاید و با وضو خوابیدن تاثیر عبادت در تمام شب, و ارزش شهادت را داراست،نکته آنجاست که اینها خبر از یک حقیقت خارجی می دهد نه اینکه اعتبار و شعار باشد. 

موضوع طهارت در دین ما یک موضوع مهم است ،همچنانکه همگان به دو بعدی بودن انسان اذعان دارن هر دوی این ابعاد نیاز به طهارت دارند،در دنیای امروز به ظاهر تمیز خیلی اهمیت داده می شود در حالی که ظاهر تمیز با وجود باطن ناپاک مانند آن است که با وجود بدنی آغشته به نجاسات،ما روی آن را با یک کت و شلوار شیک بپوشانیم،دیری نمی گذرد که بوی آن ناپاکی رسوایمان می کند. 

پس اصل طهارت درون از ناپاکی های اخلاقی و نیت های پلید است و در این موضوع ،یعنی در موضوع طهارت قلب ،وضو یک عبادت اسرار آمیز است که نیت الهی و خواندن اذکار و دست و صورت بر آب زدن چنانکه در وضو گفته اند،روی قلب تو تاثیر می گذارد و آبی که نماد رحمت است سبب پاکی دل و ریزش و آمرزش گناهان تو می شود که پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: 

اَلْعَبد... إِنْ قالَ فى أوَّلِّ وُضوئِهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ طَهُرَت أعضاؤُهُ كُلُّها مِنَ الذُّنوبِ؛ 

اگـر بنـده ‏اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان پاك مى‏ شود. 

تفسير منتسب به امام حسن عسكرى عليه‏ السلام ص 521 ، ح 319 

 نیز فرموده است: هر کس وضو را تازه کند خدا آمرزش را تازه کند. مستدرک ج1ص42 

علیرقم  آنچه ما می اندیشیم آنچنان وضو در ما تاثیر می کند که حضرتش باز در جای دیگر فرمود: من در روز قیامت امتم را به آثار و علامت وضو می شناسم.  جامع احادیث الشیعه ج2ص237 

 بعضی با وجود این فضایل و فواید فراوان وضو، دایم الوضوء هستند یعنی اینکه هر موقع روز که بی وضو می شوند سختشان نمی آید و وضوی خویش را تجدید می کنند،که این امر نگاه خدا و حضور دست نجات بخش و کارگشای خدای متعال را در زندگی ایشان پررنگ تر می نماید. 

البته وضو نیز مانند هر عمل عبادی دیگر آدابی دارد که تاثیر اعلای آن وابسته به اجرای آن آداب است که در اینجا خیلی سریع به بعضی از آنها اشاره می کنیم : 

1-حتی الامکان رو به قبله ایستادن موقع وضو کما اینکه بزرگان اینگونه بوده اند. 

2-گفتن اذکار و ادعیه وارد شده در هنگام وضو و عدم هواسپرتی و غفلت در آن هنگام. 

3-در حدیثی از امام صادق آمده است که چنان در هنگام وضو به سوی آب برو که گویا به سمت رحمت خداوند می روی.آداب الصلوة امام خمینی-وضو 

4-فکر کردن در مورد اسرار وضو و اینکه بعد از این وضو می خواهیم در پیشگاه چه کسی حاضر شویم. 

5-مسواک زدن، چنانچه رسول خداصلی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: وضو نصف ایمان است و مسواک کردن نصف وضو است. نهج الفصاحه ص644ح3199 

خداوند ان شاالله همگان را در نهایت استفاده از این عبادت عظیم موفق نماید. 

 
 

 

 

 

 مرگ بر آمریکا چون امام خامنه ای می گوید/سلوک یک ملت با نه گفتن به طاغوت

 

مرگ بر آمریکا چون قاتل جوانان پاک این سرزمین است؛مرگ بر آمریکا چون دشمن اسلام ناب محمدی است،مرگ بر آمریکا چون همیشه در فکر سلطه بر ما بوده است،مرگ بر آمریکا چون یکی از این دو باید باشد ،انقلاب اسلامی یا آمریکای جهان خوار،مرگ بر آمریکا چون آمریکا یار ظالم و لگد کننده مظلوم است،مرگ بر آمریکا چون آمریکا یگانه یاور رژیم جعلی ،غاصب و کودک کش صهیونیست است،اما همه اینها به کنار ،مرگ بر آمریکا چون حجت آشکار و نائب امام زمان و ولی امرمان امام خامنه ای می گوید:

 امام بزرگوار فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ این «شیطان بزرگ» خیلی حرف پرمغزی است. رئیس همه‌ی شیطانهای عالم، ابلیس است؛ امّا ابلیس بنا به تصریح قرآن، تنها کاری که میتواند بکند این است که انسانها را اغواء میکند؛ بیشتر از اغواء، کاری نمیتواند بکند؛ انسانها را اغواء میکند، فریب میدهد، وسوسه میکند؛ امّا آمریکا، هم اغواء میکند، هم کشتار میکند، هم تحریم میکند، هم فریب میدهد، هم ریاکاری میکند؛ پرچم حقوق بشر را بلند میکند، ادّعای طرف‌داری از حقوق بشر میکند [امّا] هر چند روز یک بار در خیابانهای شهرهای آمریکا یک بی‌گناهی، یک بی‌سلاحی به دست پلیس آمریکا به خاک‌وخون میغلتد؛ غیر از بقیّه‌ی جنایات و فجایعشان. این هم رفتارشان در ایران در دوران رژیم طاغوت و جنگ‌آفرینی‌هایشان، جنگ‌افروزی‌هایشان، به راه انداختن جریانهای جنگ‌افروز از قبیل همینهایی که حالا در عراق و سوریه و بقیّه‌ی جاها مشغول خرابکاری هستند؛ اینها کارهای آمریکا است. حالا بعضی‌ها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین به‌کنار، انقلابیگری به‌کنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه میشود؟ عقل چه میشود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه میدهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را به‌عنوان دوست، به‌عنوان مورد اعتماد، به‌عنوان فرشته‌ی نجات انتخاب بکند؟ این‌[گونه‌] هستند؛ حقیقت امر این است. بله، خودشان را می‌آرایند؛ با ظاهر اتو کشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را در چشم افراد ساده‌لوح جور دیگری جلوه میدهند؛ حقیقت رژیم آمریکا اینها است. این در مورد ما است؛ در مورد کشورهای دیگر هم همین‌جور است. ملّت بزرگ ایران این شیطانبزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمیشود.۱۳۹۴/۰۶/۱۸

آمريكا همان دولتي است كه خون اين ملت را در طول ساليان متمادي مكيده است،آمريكا همان دولتي است كه هزاران ايراني، قبل و بعد از انقلاب با دسيسه اش كشته شده اند يا صدمات جبران ناپذير ديده اند،آمريكا همان دولتي است كه مسافران مظلوم هواپيماي ايرباس را همراه با قهقهه اي شيطاني به كام مرگ فرستاد و در كشور هاي مسلمان نشين زنان و كودكان و بيگناهان را قتل عام مي كند.

آمريكا نامي است كه براي مسلمانان تداعي دندانهاي خون چكان گرگي را دارد كه براي ارضاي خوي درندگي و رسيدن به قدرت و ثروت بيشتر مي درد و از بين مي برد.

 

آمريكا ديوي است كه لباس فرشته بر تن دارد و اهريمني است كه ادعاي خدايي مي كند،شيطاني كه با تسخير چشم ها و گوش ها ديگران را فريفته مي كند تا آنها را بنده و برده خويش نمايد.

مرگ بر آمريكا گفتن نشانه جدا شدن از اسلام آمريكايي است،مرگ بر آمريكا نوك تيز پيكان عزت و اقتدار ايران اسلامي است و صدايي است كه نه تنها ملت ايران را بين كشور هاي ستمديده جهان بلكه نزد خداوند محبوب كرده است چرا كه طبق تعاليم قرآن فرياد مظلوم در برابر ظالم محبوب پروردگار است ،اين را از اصل قرآني "الا من ظلم" گرفته ايم، حداقل واکنشی که مظلوم می تواند انجام دهد این است که نفرین کند، مرگ بر آمریکا یعنی نفرین بر سیاست های ظالمانه و سلطه گرانه دولت آمریکا و نه مردم آنها؛که این فریاد روح خود باوری را در ملت ایران دمیده است.

 شعار مرگ بر آمریکا واژه ای برگرفته از اصل تبري است كه در بسياري از آیات قرآن کریم همچون "اشدا علی الکفار" و " قتل اصحاب الاخدود" بيان شده است.

 

ملت ايران به بركت آن مرشد روشن ضمير،خميني كبير،در اين سي و چند سال يك سلوك جمعي الهي داشته است،سلوكي كه با بيرون كردن ديو و تخليه اي كه مقدمه تجليه است آغاز شد و استقرار نظام الهي ولايت فقيه ثمره قطع كردن دست شيطان با شعار مرگ بر آمريكا است.

"لا اله الا الله" مي گويد مقدمه عبوديت، نفي سلطه غير خداست و مقدمه رسيدن به جامعه اي نمونه متكي به چشمه لايتناهي ولايت الله، نفي طواغيت زمان است و بالاخره مقدمه "ما همه سرباز توايم خامنه اي" گفتن "مرگ بر آمريكا" است.1

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------- 

1-سلوك الهي زماني ميسر است كه يك شخص و يك ملت طبق خواست و رضاي حق حركت كنند و شخص به فرعون نفس و جامعه به فراعين زمان نه بگويند كه تنها آنگاه تحت ولايت الله در ميايند پس عين توحيد است گفتن "مرگ بر آمريكا"

آیا اسلام آمریکایی منبری ندارد؟

اسلامی که مورد خواست وپذیرش استکبار و آمریکاست را حضرت امام خمینی اسلام آمریکایی نام نهادند ،حالا شما بگویید اسلام رحمانی یا هر چیز دیگر؛خصوصیت این نمایش مذهبی آن است که تنها به بخشی از دین توجه می شود و بخشی دیگر مطرود می گردد یعنی همان نومن ببعض و نکفر ببعض، یعنی رحمانیت را گرفتن و جلال و جبروت و غیرت و جهاد را وانهادن؛که البته این بعض نگری در بخش های مختلف نمود و بازتاب دارد که باید در جای خود بررسی شود.

حالا این اسلام از درون تهی و اصطلاحا آمریکایی،در تمامی ابعاد نمود هایی با شاخصه های خود دارد،مثلا در حوزه عزاداری ما بیاییم در قیام امام حسین که اصالتا یک قیام سیاسی و یک واقعه با مختصات سیاسی است بیان کنیم که نباید عزاداری را سیاسی کرد و سخن هایی را بگوییم که آخرش هیئت و عزاداری سکولار است که بی شک این با هدف عزاداری و اصل قیام حضرت سازگاری ندارد ؛

همین طور این اسلام آمریکایی منبری هم دارد،مگر شاه منبری نداشت؟ مگر در تاریخ این کشور همیشه روحانیون و علمایی بظاهر مذهبی نبودند که کارشان توجیه مذهبی آوردن برای غلط های حاکمان بوده تا در بین عوام به افعال آنها صورت خوبی ببخشند.

حالا از قضای روزگار در این اسلام متعدل و نو ظهوری که در مواجهه با مستکبرین بجای غلظت ،لبخند از خود نشان می دهد و با رئیس دولت شیطان بزرگ در یک سطح دیپلماتیک دست داده می شود،کسانی هم باید باشند که در جهت عوام فریبی دست به تحریف دین و عملکرد بزرگان دینی بزنند و سخنی بر زبان جاری کنند که انسان از یادآوری آن شرم دارد.

جمله ای که با محکمات روش اولیاء الهی و شخصیت عزیز حضرت سید الشهداء علیهم السلام در تناقض آشکار است و البته بزرگان اهل منبر و علمای روشن ضمیر و بیدار به قدر کفایت در رد سخن سخیف این منبری اسلام آمریکایی افشاگری و روشنگری نموده اند.

نکته بعد محبوبیت حضرت سید الشهداء سلام الله علیه در دلهاست که افراد همیشه ایام در پی سوء استفاده از آن در جهت قدرت طلبی و استناد عمل خود به روش ایشان بوده اند؛ روزگاری کسانی که دنبال اصلاحات آمریکایی در این نظام بودند ،جمله حضرتش را در بیان انگیزه از قیام عاشورا که فرمود: "اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی" را بهانه اصلاحات آمریکایی خود قرار داده بودند که : أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ.بقره12

آری آنها افساد طلبانی بودند که خود را اصلاح طلب می خواندن و امروز همان ها در لباس هایی دیگر و با عناوینی جدید تر در جهت افکار شوم خود و منحرف نمودن این انقلاب از خط اصلی خود فعالیت و برنامه ریزی می کنند که به خواست خدا حاکمی بیدار از نسل حسین علیه السلام با نفوذ در دلها و رفتار و گفتاری حکمت آمیز و محکم به پشتوانه امتی از دوستداران صدیق حسین علیه السلام ،نقشه این اصحاب زر و زور و تزویر را نقش بر آب می کنند.

حضرت امام خامنه ای ادام الله ظله در نهیب به افرادی که اینگونه به توجیه ظاهرا مذهبی رابطه با آمریکا هستند می فرمایند :

یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بدهد، یک چیزی بگیرد؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بدهد یا یک چیزی بگیرد؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره‌ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. ۱۳۹۴/۰۷/۱۵