شجریان ملعون قرآن است

هنر از پدیده هایی است که دو رو، دو سر، و دو غایت دارد.گاهی جوشیده از عشق فطری و الهی و در خدمت تعالی انسانی و گاهی ضلعی برای تکمیل مثلث غفلت، شهوت و انحراف و در جهت اهداف شیطانی است؛ بی شک اسلام نه تنها با نوع اول آن موافق است بلکه به عنوان یک ابزار قدرتمند توسط اولیاء دین ترویج شده مثل شعر که چون از چشمه سار حکمت و دین جاری شده از سوی اولیاء دین شایسته بهترین پاداش ها و بهترین تحسین ها بوده است.

اما نوع دومی هم وجود دارد. چه در شعر و چه در موسیقی، جایی که در احادیث ما سخن از ابتکار و انتصار شیطان و شیاطین شده و می شود.


امروز شخصیت جناب آقای شجریان، در دو راهی جدایی این هنر شیطانی از هنر الهی و انسانی قرار گرفته است. دیگر صحبت بر سر اسلام گریزی نیست که ایشان به دامن دشمنان مسلمانان پناه برده اند. صحبت از اسلام ستیزی است. جایی که در صحبت و سخن ایشان نه تنها بحث از ضدیت و ستیز با انقلاب دینی سی و چند ساله امام خمینی ره، بلکه سخن از ضدیت با تاریخ هزار و چند صد ساله اسلام است 1.

آقای شجریان امروز یک خطا کار نیست که بگوید اشتباه کردم. او امروز در مقابل تمام اسلام ایستاده و می گوید این تاریخ مذهب و علمای دین هستند که جلوی ما را گرفته اند!. به عبارت دیگر او امروز به عنوان یک نماد علیه این هیمنه مقدس از سوی استکبار حمایت می شود و افرادی در داخل هم برای جلب توجه آنها سنگ او را به سینه می زنند.

سخن او راجع به یک عالم خاص نیست که احتمال برود شاید آن عالم اشتباه کرده است. سخن او از علمای دین و تاریخ اسلام است! سوال اینجاست که شجریان مشهور و محبوب را چه شده است که منفعت خود را در ضدیت با تاریخ دین خدا می داند؟ آیا جز این است که ایشان در کمال صحت عقل خود را تحت سیطره شیطان و شیاطین قرار داده است که منفعتش منفعت آنهاست؟ و آیا غیر از این است که تنها شیطان در مقابل خدا و در تقابل با دین خداست؟ .

بالاترین عنوان مقدسی که می توانیم برای شجریان قائل شویم قاری قرآن است اما در حدیث نبوی آمده "کم من قاری للقرآن و القرآن یلعنه"2 چه بسا قاری قرآن که قرآن او را لعن می کند زیرا اعتقادی به این قرآن ندارد و این را با زیر پا گذاشتن حدود و احکام این کتاب مقدس نشان می دهد و این چنین شخصی ملعون قرآن است،

بسیاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام و از جمله قاتل مولای متقیان،حضرت علی علیه السلام حافظ و قاری قرآن بودند، اما در مقابل حقیقت قرآن می ایستادند، چرا که شیطان گاهی برای شکستن صف حق پرستان و ایجاد شکاف در بین سپاه ایشان لباس حق بر تن می کند و منافقانه پیش می آید که منافق پست تر و منفور تر از کافر و خطر این نفاق بی شک از خطر دشمن خارجی بیشتر است.

در پایان باید افسوس خورد این نعمت صدای خوش که سالها در کنار سفره مردم مذهبی ایران بود و اصلا جایگاهی جز همین نداشت، امروز با دسیسه شیطان و بازی عوامل شیطان بزرگ و دستگاه انگلیس خبیث، به عنوان یک ابزار در مقابل همین دین قرار گرفته و با ربنای قرآن به جنگ حقیقت قرآن آمده است و بی شک این پایان آقای صدا خواهد بود که جدا شدن از حق ،حرکت به سمت باطل است و فرمود: إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا، بی شک باطل نابود شدنی است. اسرا/آیه81

 

-------------------------------------

پینوشت:

1- ویدئوی صحبت های شجریان را در آپارات ببینید:  توهین محمد رضا شجریان به مذهب و نظام

2-»مرحوم محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 4، ص 250، انتشارات مؤسسه آل البيت، قم»

 

--------------------------------------

درج این مطلب در آرمان پرس

روزه یعنی تمرین نه گفتن به پلیدیها!

هنر نه گفتن عبارت دیگری از شخصیت داشتن است، اینکه هر چیزی را نپذیریم و با هر کسی به هر جایی نرویم؛

هنر نه گفتن عبارت دیگری از تمرین اراده است، اینکه بتوانیم به آنچه ما را از موفقیت ها باز می دارد نه بگوییم! ، حتی راحت طلبی ها و خواستنی هایی که منطق صحیح ، ما را برای سلامت و سعادت از آنها نهی می کند.هنر نه گفتن در ادبیات و قلمرو دین یعنی تقوا، و روزه تمرین نه گفتن برای تحصیل تمام این صفات رشد دهنده و پرورش دهنده است.
آنچه از هنر نه گفتن و تمرین برای آن بیان می شود در گام اول و مرتبه عام تمرینی برای داشتن شخصیت است!، انسان بی شخصیت که در همه دنیا منفور می باشد کسی است که هیچ حد و مرز و خط قرمزی برای رفتار و روش زندگیش نداشته باشد و با هر کسی به سویی رود، این انسان ،یک انسان بی شخصیت است و تمرین نه گفتن در مورد این چنین شخصی یعنی یک حد و مرز منطقی برای رفتار خود در زندگی تعریف کند و پای آن بایستد!،
و چون کسی دارای شخصیت و حد و مرز های رفتاری و اخلاقی شد حالا می توانیم با او سر ای حد و مرز های اخلاقی بحث کنیم که دین و خدا بهترین روش زندگی را به انسان می دهند و تقوا به معنای رعایت این قانون طلایی است.

تا سخن از مهارت "نه گفتن" مطرح می شود افراد فکر می کنند منظور نه گفتن به دیگران است،بله اینکه انسان نتواند در مقابل پیشنهادی که به صلاحش نیست از سوی دیگران نه بگوید این سبب مشکلات فراوانی برای او می شود اما این ناتوانی از جای دیگری نشات می گیرد و در جای دیگری ریشه دارد که باید ابتدا به درست کردن آن پرداخت.
اولین کسی که ما مامور به مدیریت و برخورد صحیح با آن هستیم خودمانیم!،قرآن در ابتدای امر می فرماید: قوا انفسکم!، خودتان را نجات دهید!، کسی که نتواند به طور صحیح خود و تمایلات درونی خود را کنترل و مدیریت کند بی شک در اجرای آن در مورد دیگران عاجز است.
انسان جمع بسیاری از خواهش ها و تمایلات است که بسته به اینکه ما چگونه و در چه جهت به آنها میدان بدهیم این تمایلات رشد می کند و بر انسان چیره می شود و انسان را به سوی خود می کشد.
نکته این است که گاهی لازم است به بعضی از این تمایلات درونی که به ضرر ماست نه بگوییم!، مثلا غذای خوشمزه ای که برای ما ضرر دارد و صدایی در درونمان ما را به سوی آن میخواند!، اینجاست که اگر به پشتیبانی از عقل و منطق به این میل نه نگوییم ،بعدا پشیمان و نادم خواهیم بود؛
اینکه انسان بتواند به تمایلات منفی درونش نه بگوید این جرات را به او می دهد که بتواند در مقابل پیشنهادات شیطانی دیگران بایستد و نه بگوید!.

پس اول باید بتوانیم جلوی تمایلات منفی خودمان بایستیم و این نیازمند تمرین و ممارست است ،همه انسان های نیک دنیا ابتدا روی این موضوع تمرین داشته اند، اگر به نفسمان این اجازه را بدهیم که از هر چه خوشش بیاید آن را از ما طلب کند ممکن است فردا روزی چیزی که مال و حق دیگران است را از ما طلب کند و یا ما را به سوی کاری که با هیچ کدام از قواعد انسانی سازگار نیست دعوت کند!.
سوال بعدی این است که این تمرین چگونه می تواند باشد؟، پاسخ آن است که یک مدل از این تمرین آن است که برای خودمان قانون بگذاریم و حتی در مورد اعمالی که جایز است به راحتی و بدون یک نظم منطقی به خواسته درونمان پاسخ ندهیم و در گام دیگر اگر کار اشتباهی از ما سر زد خودمان را تنبیه کنیم و خودمان را برای مدتی از بعض چیزهایی که دوست داریم محروم نماییم،اینگونه است که انسان های بزرگ دارای ادب و اخلاق و نفس تربیت شده می شوند.

در اسلام این تمرین نه گفتن به پلیدی ها برای رسیدن به خوبیها و خدای خوبیها نامش روزه است؛
آیه ای از قرآن که در آن وجوب روزه برای مسلمانان بیان می شود می فرماید: کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون! ،
روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام خداپرست در گذشته واجب شده بود تا اینکه از اهل تقوا شوید، یعنی با تمرین روزه می توانید به آنچه به سعادت و سلامت شما صدمه می زند و در دین حرام شده است "نه بگویید" و به این معنا از اهل تقوا و رستگاران گردید.
جنس روزه امساک است و امساک یعنی خود داری و این خودداری مانند یک پیاز لایه های مختلفی دارد ،از لایه های سطحی،تا لایه های عمیق و مرکزی،که این نخوردن و نیاشامیدن سطحی ترین لایه آن و در حقیقت بهانه و پلی برای سیر کردن در لایه های زیرین امساک و دوری از بدیهاست؛
امام صادق عليه السلام می فرمایند:
اِذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعَک وَ بَصرَک وَ شَعرَک وَ جِلدَک؛
آنگاه که روزه مى ‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه ‏دار باشند.(یعنى این نخوردن به دستور خدا مقدمه ای است تا اعضا و جوارح تو به گناهان نه بگویند!)
و این پالایش معنوی از بدیها تا مرکز حیات انسانی پیش می رود، آنجا که امام على عليه السلام می گویند:

صِيَامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِي الْآثَامِ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعَام‏

روزه قلب از فکر در گناهان ، برتر از روزه شکم از طعام است.

 

 

-----------------------------------------------------------------

درج این مطلب در روزنامه شهرآرا

سفینه حسینی و حب نماز

حسین ابراهیمی اول، سطح سه حوزه و طلبه رشته تخصصی کلام اسلامی

چکیده:
در سرتاسر نهضت اباعبدالله الحسین ((علیه السلام)) موضوع نماز و توجه دادن به این فریضه الهی به چشم می خورد و از طرفی قرار گرفتن در سفینه حسینی میسر نیست جز با توجه کردن به این پیام های بزرگ و همسو گشتن با آنها؛ بنابراین همچنانکه امام حسین ((علیه السلام)) شب عاشورا خود را دوستدار نماز معرفی می نماید، ما نیز باید ببینیم که چگونه می توانیم در مسیر دوست داشتن این عبادت عظیم که اصلاح آن هدف نهضت عاشورا است حرکت کنیم؛ که دو گام اساسی در این جهت شناخت واقعی نماز و ترک گناه می باشد.
کلیدواژه: امام حسین ((علیه السلام))، محبت نماز، اقامه نماز، نهضت عاشورا، سفینه ی حسینی

مقدمه

در سراسر نهضت عاشورا فریاد دین و عمود آن که نماز است موج میزند، هدف قیام امام حسین (علیه السلام) اصلاح امت جد بزرگوارش است و بی شک این اقامه ی نماز است که انسان ها را از انحرافات و مفاسد باز می دارد و رها می کند، فلذا اقامه ی نماز به معنای واقعی است که این هدف مقدس امام حسین (علیه السلام) را نتیجه خواهد بخشید و این موضوع همان پیام زندگی بخشی است که با محرم حسینی باید در زندگی ما اوج بگیرد و پر رنگ تر شود؛ باشد که ما نیز از نجات یافتگان و سرنشینان این کشتی نجات باشیم.
توجه به نماز که بی شک یکی از پیام های اصلی نهضت عاشورا می باشد، متاسفانه گاهی آنچنان که باید از سوی دوستداران و عاشقان حضرتش در مقام عمل پیاده نمی شود؛ تمام سخن اینجاست، ما که سال های سال است برای امام حسین (علیه السلام) اشک می ریزیم و سینه می زنیم تا چه حد به پیام و سخن و هدف او توجه کرده ایم؟ ما که خود را محب امام حسین (علیه السلام) می دانیم چقدر چون او، محب نمازیم؟ چقدر نماز را می شناسیم و چقدر سعی می کنیم که آن را به معنای واقعی اقامه کنیم؟ از طرفی باید از خود بپرسیم که چقدر از عمرمان باقی مانده است؟ نکند که دیر به فکر این حرکت نجات بخش بیفتیم، آیا فرصت آن را خواهیم داشت تا لحظه ای را مانند امام حسین (علیه السلام) انس با نماز داشته باشیم و به آن عشق بورزیم یا آنکه دیگر فرصتی نخواهیم داشت.

در این مقاله سعی بر این است تا با اشاره ای به ارتباط وثیق نهضت عاشورا با نماز به سخن معروف امام حسین (علیه السلام) درباره نماز پرداخته شود که فرمود: «انی احب الصلاة» (لهوف، ترجمه فهری، ص 89) و پس از آن راهکارهایی هر چند کوتاه اما عملی در اینکه بتوانیم در این شعار، پیرو حضرتش باشیم داده خواهد شد که بی شک سوار شدن در این کشتی نجات بدون اصلاح نماز میسر نخواهد بود.

تمام سخن اینجاست، ما که سال های سال است برای امام حسین (علیه السلام) اشک می ریزیم و سینه می زنیم تا چه حد به پیام و سخن و هدف او توجه کرده ایم؟


1- امام حسین (علیه السلام) اقامه کننده نماز
بعد از سلام های مکرر در زیارت وارث و بیان وراثت انبیاء اولین شهادتی که در مورد امام حسین (علیه السلام) می دهیم، عبارت است از این جمله است «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ» (کافی، کلینی، ج 4، ص 575)؛ اهمیت و اثر نماز واقعی تا حدی است که اگر بگوییم تمام این بلاها و مصیبت هایی که برای اهل بیت (علیهم السلام) و بالخصوص امام حسین (علیه السلام) و خاندان گرامی ایشان، اتفاق افتاده است به خاطر راست شدن و اقامه ستون خیمه دین یعنی همان نماز است، سخن درستی است. تمام مصیبت های انسان از این است که همنشین خداوند نیست و نماز همدم شدن و همنشینی با خداوند است که فرمود: «انا جلیس من ذکرنی» )مستدرک الوسائل، نوری، ج 5، ص 286) و «اقم اصلوة لذکری» (طه:14).

1-1. نماز شب عاشورا و تقاضای تأخیر جنگ به خاطر نماز
در روز نهم محرم، عمر سعد و دیگر سران نظامی تصمیم گرفتند که با یک حمله عمومی کار را یکسره کنند، حرکت لشگرها و بالا رفتن گرد و غبارها همه را متوجه خود ساخت، امام حسین‏ (علیه السلام) برادرش حضرت عباس‏ (علیه السلام) را فرستاد تا علت حرکت سپاه دشمن را بداند.
«قال الامام الحسین‏ علیهالسلام: یا عبَّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسی أَنْتَ - یا أَخی - حَتَّی تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَبِهِم؟».
امام حسین‏ (علیه السلام) فرمود برادرم تو به جای من سوار شو و به نزد اینان برو و به ایشان بگو چیست شما را و چه می خواهید؟ و از سبب آمدن ایشان پرسش کن، حضرت عباس (علیه السلام) رفت، بازگشت و فرمود می گویند یا با یزید بیعت کن و یا آماده نبرد باش.
حضرت اباعبدالله‏ (علیه السلام) به برادر فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیهِمْ فَاِن اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلی غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ، لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنا اللَّیلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُه، فَهُوَ یعْلَمُ أَنّی کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ؛ به سوی آنان باز گرد و تلاش کن جنگ را به فردا واگذاری تا ما امشب را نماز بخوانیم و به دعا و استغفار بگذرانیم، خدا می داند من از کسانی هستم که نماز و قرآن خواندن و زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم». (بحارالأنوار، مجلسی، ج 44، ص 392)

تمام مصیبت های انسان از این است که همنشین خداوند نیست و نماز همدم شدن و همنشینی با خداوند است.


این حرکت امام در تاریخ نوشته شد و برای همگان نقل گردید و حتی در سپاهیان دشمن تأثیر نمود که امام سجاد (علیه السلام) می فرماید: «پدرم در شب عاشورا تا صبح مشغول نماز، قرآن و استغفار بود و همچنین اصحاب او تا صبح یا در حال رکوع بودند یا در حال سجده و دعا، به حدی که 32 نفر از لشکر عمر سعد به جمع یاران امام پیوستند.» (ارشاد، مفید، ج 2، ص 93)
امام مظهر علم و حکمت الهی است و کاری که او انجام می دهد دقیق، از روی حکمت و مصلحت و برای درس دادن و هدایت همگان است.
امام (علیه السلام) با این عمل نشان می دهند که بالاترین و لذت بخش ترین عمل دنیا عبادت پروردگار و نماز است چرا که اگر به هر کس بگویند شب آخر زندگی توست و تنها یک شب فرصت داری که کاری انجام دهی بی شک بهترین عملی که می داند و می تواند انجام می دهد و بالاترین لذتی که می تواند از دقایق پایانی عمر خود می برد و امام به ما نشان دادند که اهمیت نماز به قدری است که اگر تنها شبی از عمر تو باقی است تمام این شب را به نماز و عبادت بگذرانی.

2-1. اقامه نماز ظهر عاشورا در دشوار ترین حالت
پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «الصلاة جماعة و لو علی رأس زج»: نماز را به جماعت بخوانید، گرچه آن را بر سر نیزه انجام دهید یعنی هر قدر سخت و دشوار باشد، از حضور در جماعت دریغ نکنید. (بحارالانوار، مجلسی، ج 88، ص 4)
شاید اگر کسی ندیده بود و نشنیده بود نماز ظهر عاشورای امام حسین (علیه السلام) را معنا و مفهوم این حدیث سخت می نمود که چگونه می شود در چنین شرایط سختی نماز را به جماعت خواند. حسین (علیه السلام) برای همگان ثابت نمود که اهمیت نماز و نماز جماعت تا حدی است که کسانی جان خود را سپر کنند تا دیگران بتوانند نماز خویش را در اول وقت و به جماعت بخوانند.
گرمای شدید هوا، تشنگی فراوان، بی شرمی دشمنان، خطر تیرها و یورش های بی امان، اندوه شهادت یاران و بسیاری از علل و عوامل دیگر، هیچ کدام در آن روز تاریخی نتوانست کوچک ترین خللی در برپایی این فریضه مقدس ایجاد کنند و امام (علیه السلام) این گونه راه را بر همه بهانه گران و مستمسکان برای ترک نماز بست و اهمیت و عظمت آن را یادآور شد.

امام به ما نشان دادند که اهمیت نماز به قدری است که اگر تنها شبی از عمر تو باقی است تمام این شب را به نماز و عبادت بگذرانی.


3-1. آیا تمام واقعه عاشورا یک نماز بود؟
بعضی از اهل ذوق و اهل دل سراسر این واقعه را نماز امام حسین (علیه السلام) می بینند، که او احرامش را در مکه بست و به خاطر خداوند و رسیدن به او به سمت کربلا آمد، او با تمام هستیش در پیشگاه پروردگار حاضر بود، گاهی دستانش را به سوی آسمان بالا می برد و با خدایش صحبت می کرد؛ حتی در حالی که قنداقه خونین علی اصغر را در دست داشت و گاهی خم می شد؛ اما رکوع اباعبدالله آن وقتی بود که تیری به سینه مقدسش وارد شد و اباعبدالله مجبور شد تیر را از پشت سر بیرون بیاورد و سجده ای و ذکری در گودی قتلگاه درحالی که صورت بر آن خاک گرم داشت و زیر لب این ذکر را زمزمه می نمود: «رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین». (مقتل الحسین، مقرم، ص 753)

2- دم زدن از امام حسین (علیه السلام) مقدمه توجه بیشتر به نماز
مطرح شدن تمام این مطالب مبنی بر ارتباط وثیق نهضت سیدالشهداء (علیه السلام) با نماز باید به زندگی و عبادت پیروان ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) جهت دهد و عبادات و بالاخص نمازهای آنها را به پیروی از حضرتش پررنگ تر نماید. گاهی نگاه ما به این نهضت تحول آفرین، صرفا نگاه به یک واقعه تاریخی است که حالا ممکن است به خاطر خشونتی که در این واقعه نسبت به خانواده پیامبر به خرج داده شده است کمی متأسف و متأثر شویم، این موضوع در حالی است که امام حسین (علیه السلام) اساساً برای اصلاح امت پیامبر و دعوت آنها به حق و حقیقت قیام کردند و شهید شدند.

مطرح شدن تمام این مطالب مبنی بر ارتباط وثیق نهضت سیدالشهداء (علیه السلام) با نماز، باید به زندگی و عبادت پیروان ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) جهت دهد.


آیا فلسفه قیام سیدالشهداء (علیه السلام) این است که تنها عده ای جمع شوند و بی آنکه زندگیشان شباهتی با او داشته باشد مجلس عزا برپا کنند و حسین حسین (علیه السلام) بگویند و بروند؟ و هیچ درس عملی از او نگیرند؟ آیا فلسفه عزاداری تنها برپا کردن یک مجلس نمادین و انجام برخی مناسک بدون درس عملی و تأثیر در زندگی است؟ آیا می شود کسی خود را عزادار و محب حسین (علیه السلام) و بچه هیئتی بداند و به فریضه مهم نماز بی توجه یا کم توجه باشد؟ آیا ما پیرو همان حسینی هستیم که عاشق نماز است و شبی را برای چشیدن دوباره مزه عبادت از دشمن مهلت می گیرد؟ 
آیا ما پیرو همان حسینی هستیم که در کوران جنگ در ظهر عاشورا در حالیکه جان عده ای از یاران او سپر عبادت او و یارانش می شود، نماز جماعت برپا می کند؟
حاشا که کسی که اهل این نماز نیست پیرو این حسین (علیه السلام) باشد.

1-2. شباهت به اباعبدالله مقدمه قرار گرفتن در سفینه حسینی
آری حسین (علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است، اما باید در پی این چراغ هدایت، حرکت کرد و تنها کسانی در عرشه کشتی نجات حسینی قرار می گیرند که محبت واقعی به او داشته باشند.

لو کان حبّک صادقاً لأطعته                                     إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیع
(شعر منسوب به امام صادق (علیه السلام) به این معنا که اگر محبت تو صادقانه باشد از محبوب خود اطاعت می کنی زیرا هر محب واقعی مطیع محبوب خود می باشد. (البرهان، بحرانی، ج 1، ص 611))
محبتی واقعی و فراتر از یک ادعاست که محب را به سمت محبوب بکشاند و شبیه او کند. کسی شیعه حسین (علیه السلام) است که او را مشایعت کند و عملش شباهتی با او داشته باشد، تنها کسی در این کشتی نجات که کارش با محرم اباعبدالله اوج می گیرد، قرار دارد که ادعای عشق خود را در عمل اثبات کند و نماز از اولین این اعمال است، حسین (علیه السلام) جانش با این عبادت آمیخته است و عشق به نماز که نشأت گرفته از عشق به خدای تبارک و تعالی است، در جان او موج می زند؛ اشک ریختن برای آن کشته، اشک بذر مهر آن الگوی انسانیت را در جان ما قرار می دهد که جوانه آن بذر توجه بیشتر ما به عبادات و مناسک و اخلاق است.

محبتی واقعی و فراتر از یک ادعاست که محب را به سمت محبوب بکشاند و شبیه او کند.

3. چگونه ما هم چون حسین (علیه السلام) محب نماز باشیم؟
محبت به یک چیز، پس از معرفت ما به کارکرد و نتایج آن پدید می آید؛ تا وقتی که نماز ما برای ما و زندگی ما کارایی نداشته باشد، تا وقتی که نماز ما پوسته ای خالی از مغز باشد و بعد از خواندن آن بگوییم: «راحت شدم» در حالی که پیامبر با نماز راحت می شدند و ما از نماز؛ تا وقتی که اینگونه هستیم چگونه می توانیم آن را دوست داشته باشیم؟

1-3. گام اول: کدام نماز؟
اما نماز واقعی زیباست، نماز اولیاء الهی زیباست، نماز دوستان خدا وعده گاه عشقبازی است، همنشین شدن با زیبایی بی نقص است، او که بر همه چیز قادر و بر همه چیز عالم است، نماز دوستان خدا وقت راحتی است که پیامبر رحمت به بلال می فرمود: «ارحنا یا بلال» (بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 79، ص 193)، نماز اولیای خدا وقت گرفتن حاجت است، وقت اوج گرفتن و از خود بی خود شدن است، معراج است، معراج؛ اینگونه است که دوستان خدا منتظر وقت نمازند و برای آن لحظه شماری می کنند، اولین گام برای دوست داشتن نماز اصلاح تصور ما از نماز است، کسی که نماز را چیزی جز کلفت و سنگینی نمی بیند، نمی تواند آن را دوست داشته باشد، باید این زیبایی های نماز را دید و پیوسته آن ها را به خود یادآوری نمود.

2-3. گام دوم: ترک لذت حرام
کسی که با خدای بزرگ آشنا نیست، قهرا نمی تواند نماز را هم دوست داشته باشد، کسی که اهل مناجات با خدا، صحبت کردن با خداوند و کار کردن برای او نباشد نمی تواند نماز را هم دوست داشته باشد.
دوست داشتن نماز در گرو لذت بردن از این عبادت بزرگ است و برای آشنایان این طریق واضح است که کسی که دنبال لذت گناه است از لذت بزرگتر محروم است.
کسی که چشمش را از گناه پر می کند، از چشم آن یار حقیقی می افتد، او معشوقی است که خیانت را نمی توان از او مخفی نمود و تلخی نماز، نشانه ناراحتی او از ما و وجود گرد و غبار گناه بر آئینه قلب ماست و گرنه ذکر او برای دوستانش، بی نهایت شیرین است که در دعای جوشن کبیر می خوانیم: «یا من ذکره حلو».
بی شک برای جوان، لذت بردن از عبادت و عاشق نماز شدن در گرو ترک گناه و ترک نگاه حرام و ترک رابطه با نامحرم است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِه». (بحارالانوار، مجلسی، ج 101، ص 38)
نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.

بی شک برای جوان، لذت بردن از عبادت و عاشق نماز شدن در گرو ترک گناه و ترک نگاه حرام و ترک رابطه با نامحرم است.

نتیجه
از توجه به نهضت حسینی در می یابیم که امام حسین (علیه السلام) محب الصلوة و بزرگ اقامه کننده نماز هستند و در گام بعدی نهضت حسینی و سفینه حسینی آمده است تا ما را با خود ببرد و در مسیر اصلاح حرکت دهد، بالاترین موضوع در این حرکت اصلاحی، اصلاح عبادت و در رأس آن نماز است، کسی واقعاً حسینی است و به امام حسین (علیه السلام) نزدیک است که به معنای واقعی کلمه، اهل نماز باشد، کسانی واقعاً در این کشتی نجات قرار می گیرند که همچون امام حسین (علیه السلام) محب نماز باشند و محب نماز بودن در گرو شناخت ما از نماز و ترک گناه می باشد.


فهرست منابع:
* قرآن کریم.
1- بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، ج 101،88،79،44. تهران، دارالکتب اسلامیه، 1362. 
2- الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ج 4، تهران: نشر الاسلامیه، 1407. 
3- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نوری طبرسی، ج 5، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، چاپ دوم، 1408.
4- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ج 2، موسسه آل البیت (علیهم السلام).
5- لهوف، ابن طاوس؛ ترجمه احمد فهری زنجانی، تهران، انتشارات جهان، 1353. 
6- مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیه السلام)، بیروت، مؤسسة الخرسان، ۱۴۲۶ ق.
7- البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، ج1، مؤسسه البعثه، قم، ایران.

 
_________________________________________________________________
_________________________________________________________________
 
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یافتن "قدر" مستلزم تفکر است

شب قدر شب شناخت انسان کامل است اینکه انسان تبلور نور قرآن را در وجود او مشاهده می کند و در آینه او گم شده خویش را بلکه خویش را خواهد یافت؛ همه چیز برای آن است که در سایه شناخت قدرِ لیلة القدر ،بنده قدر خود را دریابد و قرآن را با پیامبر قرآن و امر را با صاحب الامر و لذت انسان بودن را در طریق عبودیت درک کند که سعادت در گرو بندگی خداست.

ادامه نوشته

چرا مهمانی خدا نیامدی؟!

بررســــــــــی دلایل روزه خــــواری و پاسخ اجـمالی به آن


بسم الله الرحمن الرحیم

 فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ (٦٥)لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (٦٦)

 

 این افراد هنگامی که سوار بر کشتی زندگی ،حیاتشان با امواج خطرات به تلاطم می افتد خدا را مخلصانه می خوانند وزمانی که خدا آنها را( دستگیری می کند و) به ساحل نجات می رساند باز مشرک می شوند.تابه نعمتهایی که مابه آنها داده ایم کفران ورزند وتا مدتی بهرمند باشند، اما به زودی خواهند دانست.  

 سوره مبارکه عنکبوت آیه 65و66

 

 همیشه ما قضیه روزه خواری رو از این طرف و از طرف خودمون نگاه میکنیم، اما با یک دید دیگه هم میشه به این قضیه نگاه کرد؛ خیلی ها گمان می کنند که مهمانی خدا برای همه است و خدا همه افراد رو از دم کنار مهمونای خاصش می نشونه...نه! گمان نمی کنم اینطوری باشه! کسانی که با اختیار خودشون فرسنگ ها از حقیقت خودشون و از خدای خودشون فاصله گرفتن جایی توی این مهمونی ندارند اصلا این دوریشون از حقیقت بهشون این اجازه رو نمیده که سر سفره آسمان بنشینند.

در روایات  چنین اشخاصی به شدت سرزنش شده اند؛ مثلاً در روایتی از امام صادق آمده است:"من افطر یوماً من شهر رمضان خرج الایمان منه؛ هر کسی یک روز از ماه رمضان (بدون عذر) روزه خود را بخورد ایمان از او به کنار رود."(وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10، ص 251، مؤسسة آل البیت.)

  و پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند:

 “لِلصّائمِ فَرحَتانِ، حینَ یُفْطِرُ و حینَ یَلْقى ربَّهُ”  ( کنزالعمال، ج ۸ ، ص ۴۴۸ حدیث ۲۳۵۹۳)

 

«براى شخص روزه دار دو شادى است، یکى هنگامى که افطار مى کند و دیگرى هنگامى که پروردگارش را ملاقات کند»  و بر عکس کسانی که در این مهمانی پر سرور حضور ندارند در هنگام الله اکبر اذان مغرب و البته پس از مرگ و در پیشگاه خدا غمگین و سرافکنده اند.

 

شاید اگر از کسایی که روزه نمی گیرن علت این کار رو بپرسی بگن:

 چرا روزه بگیرم؟

 یا دلم نمیخواد بگیرم!

 و یا اینکه خدا چه احتیاجی به روزه ی ما داره!!؟

 شایدم بگن ،ای بابا این حرفا کشکه!

 یا اینکه من خیلی گناهکارم و این حرفا دیگه از ما گذشته!

 بعضیا هم میگن تو این گرما وسختی کار کی میتونه روزه بگیره؟!

 یه عده هم میگن هی آقا! می دونم یه روزی پشیمون میشم اما نمی گیرم!

 یا اگه یکی خیلی رک باشه میگه:یک کلوم خدا میگه نخور! شکم میگه بخور، ما بنده ی شکمیم!!

 

(اگر بخوام یکی یکی به این جملات بپردازم و در موردشون توضیح بدم مطلب بسیار طولانی و خسته کننده میشه پس سعی میکنم در بین جملاتم به اونها اشاره کنم.)

                                                  

خدایی که ما رو خلق کرده و همه ما بالاخره یک روزی رو به او می کنیم و می فهمیم که فقط کار دست اونه و فقط مشکلها رو اون میتونه حل کنه و مواقعی که کارمون گیر می کنه با  زاری در خونش میریم که البته اون کریم تر از اینهاست که جوابمون رو نده ،به ما میگه:

ای بنده من ، من میدونم که تو ضعف داری ومن بر تو سخت نمی گیرم ولی اگر میخوای یک روزی روت بشه که باز بگی خدا!  و اون روزی که روز حسابه کنار من باشی و من هواتو داشته باشم، من درحد توانت ،فقط در حد توانت ! از تو میخوام که در راه من قدم برداری قدمی که برای سعادت خودت بر میداری چون من که بی نیازم اما این تویی که به من نیاز داری و باید برای به جایی رسیدن دست عنایت من بالای سرت باشه ،پس روزه بگیر ،روزه ای که امتهای قبل از تو هم می گرفتند که این برای سلامت جسم و روحت لازمه که روزه زکات نعمت سلامتیه اما اگر مریضی خوب وقتی سلامت شدی بگیر ،اگر مسافری وقتی  در وطنت مستقر شدی بگیر ؛اگر واقعا برات مشقت داره واز توانت بیرونه نگیر و انچه از دستت بر میاد برای جبران انجام بده، خدا با مومنین و بندگانش مهربونه و درِ خونش برای همه ی انسانهای آزاده و اهل تفکر و دقت نظر بازه.

اما اون کسی که بخاطر اینکه بار گناهش زیاده دیگه در خونه خدا نمیاد من پیغامی از طرف اهل بیت براش دارم که این ناامیدیش از خدا از تمام اون گناهانش بزرگتره!

و اما روزه گرفتن در گرمای طاقت فرسا و سختی کار؛امیر المومنین علیه السلام می فرمایند که: "من روزه گرفتن در تابستان را دوست دارم"؛بله! اگر مسیر، مسیر عشق است،فرهاد کوه کَن اجر وقرب بیشتری در چشم معشوق دارد و از رسول خدا و همچنین فرزندش امام صادق به ترتیب روایت شده که روزه در گرما جهاد و یا برترین جهاد هاست (وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل)

اما فکرشو بکن که این ماه رمضان، ماه رمضان آخر عمرت باشه! چه کسی میتونه تضمین کنه که حتی یک روز دیگه زندست! ،همه چیز دست اون بالاییه،تا حالا این صحنه رو دیدی که صورت میتی رو در قبر روی خاک میذارن همون کسی که تا دیروزش بین ماها راه میرفته و فکرشم نمی کرده که روز آخر عمرش باشه اما دیگه فرصتش در این دنیا تموم میشه و کرده هاش رو با خودش به پیشگاه خالق متعال میبره!...واقعا که چه چیزی یا چه کسی توی همه عالم بیشتر از خدا ارزششو داره که انسان کاری رو برای اون انجام بده و چه چیزی ارزش این رو داره که انسان به خاطر اون به خدای مهربون پشت کنه!؟

 در پایان باید به شما دوستان عرض کنم که بدونید خدایی که از مادر به شما مهربون تره و از همه ی عالِم ها، عالِمتره و بلکه عالم حقیقی اونه ، اگر راه بهتری برای سعادت وسلامت ما سراغ داشت اون راه رو جلوی پای ما می گذاشت و...

  لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

 اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.                                                                                       (آیه 7 سوره ابراهیم)

 

 

(شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد و آن اینکه روی این مطلب با کسانی است که به هر دلیل،بدون عذر شرعی اقدام به عمل روزه خواری بنمایند و نه کسانی که به علت ضرر روزه برای بدن آنها و بیماری و دلایل شرعی دیگر توان روزه گرفتن نداشته اند که آنها در ثواب روزه داران شریک خواهند بود ان شاالله.)

 

درج این مطلب در "سایت تبیان"

درج این مطلب در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

درج این مطلب در  "عمــــــــــــــاریون"   و  "الفـــــــــــ"  و "سخن آشنا"

درج این مطلب در "نقد نیوز"  و   "مفیدنیوز"  و "پژواک نیوز" و "حریم یاس"   و  "گرداب"

 

 

چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم اما قرآن نخوانم؟

 

آیات و روایات زیادی در باب انس با قرآن و قرائت و تدبر در این صحیفه سعادت وارد شده است اما در کنار آنها سیره اولیای الهی در توجه به این کتاب آسمانی متنبه کننده و تکان دهنده است.

با نگاهی به سیره حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در می یابیم که ایشان جدا از ایام سال در ماه مبارک رمضان توجه ویژه ای به قرآن کریم داشته اند؛ به طوری که روزی هفت بار قرآن می خواندند!؛ در هر فرصتی ولو اندک قرآن می خواندند ،بار ها دیده شد که امام حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره -که معمولا به بطالت می گذرد- قرآن تلاوت می کنند1.

یکی از اطرافیان امام می گوید که ایشان در نجف چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند،دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید. امام خندیدند و فرمودند: دکتر، من چشم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم2.

 


1-پابه پای آفتاب ج1 ص270

2-برداشت هایی از سیره امام خمینی ج3،ص7

 

درج این مطلب در صراط و عمارنامه

راستی، گرمای ایمان شما چند درجه است؟


حرارت عشق آن حرارتی است که لا محاله در عمل عاشق، نمایان می شود و این روز ها لبهای خشک ،حرارت نمایان عشق عاشقان آسمانی حضرت حق است.

 

براستی اگر شما معشوقی باشید که بخواهید فردی را به کام وصال خود برسانید،آیا او را نمی آزمایید؟! و آن معشوق بی نقص می گوید: الصوم لی و انا اجزی به! که بعضی اینگونه ترجمه کرده اند که خداوند می گوید: من و وصال من جزای روزه دار است!...برای همین مولای ما شیعیان که جز به وصال او به چیزی فکر نمی کند می گوید:حُببَ إِلَى الصوْمُ بِالصیِْ  یعنی روزه در تابستان را دوست دارم!

 

آری این گرمای ایمان و عشق ماست که تنها می تواند بر گرمای هوا و موانع طبیعی رسیدن به رضایت خداوند غلبه نماید،براستی خداوند ما را در میان مجاهدان این ماه مبارک قرار دهد که:

 

فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً (95) نساء

 

خداوند مجاهدین را بر کسانی که از جهاد کردن در راه او خودداری نمودند فضيلت بخشيد و برايشان اجر عظيمي مقرر داشت.

 

فقط اینگونه نیست که جنگیدن در میدان جنگ،جهاد محسوب شود بلکه در مسیر اطاعت از مولا ، خدای تعالی، هرگاه که راه سنگلاخی تر و سختتر باشد این اطاعت جهاد در راه خدا محسوب می گردد که حتما شنیده اید که روزه گرفتن برای اطاعت از خداوند در گرمای تابستان مصداق جهاد و برترین جهاد قرار گرفته است.(1)

 

فقط یک جمله دیگر با شما عاشقان روزه دار دارم و دیگر سخن تمام و آن اینکه یکی از علما می فرمودند: این روزها که در گرمای تابستان توفیق گرفتن روزه پیدا می کنید و عطش بر لبهای شما خودنمایی می کند،اینجا محل مزد گرفتن است! با همین حال روی دل به مولای تشنه لبتان کنید و بگویید:" السلام علیک یا اباعبدالله"




1-در کتب روایی مانند وسایل الشیعه و یا مستدرک آن بابی با عنوان بَابُ اسْـتِحْبَابِ الصوْمِ فِـى الْحَر وَ احْتِمَالِ الظـمَإِ فِیهِ یعنی استحباب روزه در گرما و تشنگی وجود دارد که در ذیل آن روایاتی در این زمینه نقل شده است:رسول خدا(ص) روزه در گرما را جهاد می داند «الصوم فی الحر جهاد»و امام صادق(ع) آن را برترین جهاد معرفی می کند «أَفْضَلُ الْجِهَادِ الصوْمُ فِى الْحَر»

و در کتب روایی دیگر نیز احادیث فراوانی در فضیلت روزه داری در هوای گرم آمده است:

صادق آل محمد علیه السلام فرمود: هر كس یك روز را در هوای گرم روزه بگیرد و در اثر گرما تشنه شود خداوند هزار ملك را مامور می كند تا دست نوازش بر صورت او بكشند و او را به خبرهای خوب و بهشت بشارت دهند  تا افطار كند و خود خداوند خطاب به او می فرماید: چقدر بوی تو گواراست! ای ملائكه من! شاهد باشید كه من او را آمرزیدم.(بحار93/247)مریم عذرا (س)که عمر خود را در عبادت و تهجد و تزهد سپری کرد و به بالاترین مدارج معنوی رسید بعد از آنکه توسط پسرش حضرت عیسی (ع) دفن شد در پاسخ به این سوال فرزندش که مادر آیا دوست داری به دنیا برگردی؟ جواب می دهد آری دوست دارم برگردم و در شبهای بسیار سرد نماز بگزارم و در روزهای بسیار گرم روزه بگیرم که پسرم راه خیلی مخوف و ترسناک است. «ناداها بعد مَا دُفِنَتْ فَقَالَ یَا أُماهُ هَلْ تُرِیدِینَ أَنْ تَرْجِعِى إِلَى الدنْیَا قَالَتْ نَعَمْ لِأُصَلىَ لله فِى لَیْلَةٍ شَدِیدَةِ الْبَـرْدِ وَ أَصُومَ یَوْمـاً شَدِیدَ الْـحَر یَا بُـنَى فَـإِن الطرِیقَ مَخُوفُ»

 

در مرآت

  درج این مطلب در عمــــــــــــــــاریون  و  مفید نیوز  و  حریم یاس  و  الف و ملل نیوز

درج این مطلب در جهان نیوز با عنوان "ایمان شما چند درجه است؟  و  پایگاه خبری تحلیلی تعامل

مهمانی لب های ترَک زده


اين روز ها می توان در کوچه و بازار و اطراف و اطرافیان لب هایی را دید که ترَک زده عشق است و کام هایی را دید که تشنه رضایت خداوند عزیز و مهربان است.


از امروز جلوه حضرت جمیل را بیشتر می توان دید و مزه حضور را بیشتر می توان چشید که شراب روحانی روزه، دلهای عاشقان محبوب ازلی را بیشتر از پیش از خود بی خود خواهد نمود؛


آری در این ماه همچنان که خداوند توانا شیطان را در غل و زنجیر می کشد،دوستان او نفس سرکش شیطان صفت را لجام تقوا می زنند؛


آه که چقدر لحظه های سحر، منتظر زمزمه های عاشقانه و دعای سحر اولیای خدا مانده بود تا باز در کنار آنها زیبا و الهی شود؛و لحظه های افطار منتظر "اللهم لک صمت" گفتن دهان های روزه داران؛


از امروز باز دفتر تقدیر منتظر تغییرات الهی و رهایی گردن ها و تن هایی از نار و عاقبت های مصیبت بار است؛


زیباست،زیباست؛ سر همان سفره ای نشستن که بهترین و زیباترین انسان ها نیز بر سر همان سفره است؛ اماممان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفنیز در این مهمانی حاضر است و بلکه اوست که با لبخند شیرینش رزق معنوی میهمانان خدا را کامل می کند؛


سلام بر ماه خدا و سلام بر دعوت شدگان به این میهمانی بزرگ و الهی؛ باشد که باز در این شهر الله، صحیفه سعادت را ورق زنیم و قدر خویش را در یابیم و باز در فطر به فطرت و حضرت فاطر رسیم؛ان شاالله.

 

درج این مطلب در  نداي انقلاب و مجله علمی فرهنگی مبین و حریم یاس (لینک مستقیم) و عماریون و گرداب و عصر فارس و آبدانان نیوز

نزدیک شدن ماه  رمضان چه مزه ای را به یاد ما می آورد؟

 

ماه مبارک رمضان برای ما بچه مسلمان ها یک ماه بسیار خاص است،که سرشار از شیرینی ها و مزه های مختلف است،اما باید دید کدام مزه از این ماه عزیز بیشتر در کام ما مانده و با نزدیک شدن به این ماه یاد کدام جلوه از این ماه مبارک می افتیم؟

جواب این سوال به ما نشان خواهد داد که عمق استفاده ما از این ماه معنوی چقدر بوده است؟ و نیز گرایش وجودی ما به سمت چیست و باید به کدام سمت سوقش بدهیم؟

فکر می کنم یکی از مزه هایی که پیش خیلی از ماها در ماه رمضان جلوه دارد مزه شیرین زولبیا و بامیه ماه رمضان است که شاید بدون آن ماه رمضان برای ما دیگر ماه رمضان نباشد؛ افطاری های آنچنانی و سفره ها و مهمانی های مختلف و جاهای مختلفی که افطاری های رنگارنگ می دهند و ما هم گاهی تا حد انفجار در سر سفره افطاری از خجالت شکممان در می آییم و این هم یکی از تصورات شیرین افراد است.

وعده سحری هم مزه خاصی دارد چون در غیر این ماه اغلب در آن ساعت خاص کسی چیزی نمی خورد آن هم بدان شکل که مثل یک مسابقه تا دقیقه آخر و لحظه آخر که اذان می شود می خوریم و می آشامیم آنهم خوردنی همراه با نوای ملکوتی دعای سحر که اینهم یکی از مزه های بیادماندنی ماه مبارک برای ماست.

البته بعضی در طول روز یا بعد از افطار ساعتی را در محضر قرآن سپری می کنند و بعضی دیگر هیچکدام از سریال های بعد از افطار را از دست نمی دهند و تا سه چهار ساعت بعد از افطار لحظات مفرح و سرگرم کننده ای را پای تلویزیون سپری می کنند.

شبهای قدر هم که برای بعضی تنها شبهای معنوی سال است از ویژگیهای منحصر به فرد این ماه است،آهان خواب بعد از سحری را فراموش کردم که خیلی می چسبد و کارها و ادارات هم که با چند ساعت تاخیر در ماه مبارک شروع می شوند و این هم خب خاطره خوبی است.

اما سوال اینجاست که آیا این همه آن مزه هایی است که خدای مهربان می خواهد از این ماه عزیز در کام ما بماند؟ خیلی کم می شود یا شاید نشود آنکه ما یکبار خودمان هنگام سحر دعای پر معنای سحر را بخوانیم و زمزمه کنیم یا اینکه یک وقت مجزا و معین را جدا از زمانی که بعد از سحری خوردن گاهی تا اذان می ماند و کرایه خوابیدن نمی کند و به ناچار رو به نماز و دعا می آوریم! وقتی مخصوص و مجزا برای دعا و راز و نیاز سحر قرار دهیم.

دلمان چقدر به معنای واقعی به قرآن نزدیک می شود و در بهار قرآن بهاری می گردد دیگر آنکه جدا از نخوردن و نیاشامیدن که ملزمات روزه است چقدر رفتار و اخلاقمان در این ماه تغییر می کند و بو و مزه الهی می گیرد؟

نمازمان اغلب در این ماه بصورت استثنا از همه سال آن هم در بیشتر در مورد نماز صبح اول وقت خوانده می شود اما هنگام افطار چه؟

آیا واقعا مزه های الهی و خدایی این ماه خاص و استثنایی برای ما جلوه بیشتری دارد یا خیر؟ اگر ندارد یا در حد و اندازه نام و شرف این ماه بزرگ نیست باید سعی کنیم که خود را در مسیر اصلاح قرار دهیم تا با نزدیک شدن به معنویات این ماه واقعا به هدفی که خداوند از قرار دادن این ماه برای ما داشته برسیم و بر طبق آن آیه قرآن که هدف صوم را بیان می فرماید متقی شویم و در عید فطر سرور الهی داشته باشیم از پاک شدن و رسیدن به فطرت و خدا...

 

  درج این مطلب در رجانیوز و تعامل و عمارنامه و صراط و ندای انقلاب و هزار سنگر و نور آسمان

از روزه خواری تا روزِ خواری

فرصت بازگشت و توبه و اطاعت و نشان دادن خود به خالق آسمان و زمین در ماه مبارک رمضان هر روز دارد می گذرد و تمام می شود که خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری مبعوث نمود دستور روزه داری ماه مبارک را به او و به تمامی مسلمانان داده است.

 

دنیا و تمام مظاهر و زیبایی های آن برای یک عده عامل دوری آنها از معنویت و انسانیت و خدا پرستی و در یک جمله عامل دوری آنها از خودشان است که خدا پرستی به اذعان بسیاری از دانشمندان و بزرگان در تمام این کره خاکی در نهاد و جبلت آدمی نهاده شده است اما امان از خواب و غفلتی که سبب آن غرق شدن در دنیا و لذات زود گذر آن است.

 

اما همین آدمی که امروز متاسفانه در ملا عام همراه با غفلت و قباحت ،روزه خواری می کند وقتی که در زندگی به بن بست برخورد می کند و مشکلی حاد دریای زندگی او را متلاطم می نماید ،آنجا که دیگر هیچ بشری نمی تواند او را یاری کند ،ندایی از درونش به او می گوید که : خدا هست،خالق من و تمام جهان هست که همه کار از او می آید و در آن هنگام با توجه و التجا دست به دامن خدایی می شود که سالها نزدیک او بوده و این شخص کاری با او نداشته است؛ آیه ای از قرآن به زیبایی به این جنبه از وجود انسان می پردازد و می فرماید:

 

فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ (٦٥)لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (٦٦)

 

 این افراد هنگامی که سوار بر کشتی زندگی ،حیاتشان با امواج خطرات به تلاطم می افتد خدا را مخلصانه می خوانند وزمانی که خدا آنها را ( دستگیری می کند و ) به ساحل نجات می رساند باز مشرک می شوند.تابه نعمتهایی که مابه آنها داده ایم کفران ورزند و تا مدتی بهرمند باشند، اما به زودی خواهند دانست. 

 سوره مبارکه عنکبوت آیه 65و66

 

همه عقل های بیدار و فطرت های آگاه گواهی می دهند که این عالم بدون هیچ دلیل و خالقی و بی هدف به وجود نیامده است و حتما مقصد و مقصودی خواهد داشت همانجا که روز "حسرت" برای بسیاری از انسانها نام گرفته است اما برای عده ای که سختی چند روزه دنیا را همراه با اطاعت خداوند عاقلانه و عاشقانه تحمل کرده اند روز شادی و فرح جاودانی فرا رسیده است آنجا که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند:

 

 “لِلصّائمِ فَرحَتانِ، حینَ یُفْطِرُ و حینَ یَلْقى ربَّهُ”  ( کنزالعمال، ج ۸ ، ص ۴۴۸ حدیث ۲۳۵۹۳)

 

«براى شخص روزه دار دو شادى است، یکى هنگامى که افطار مى کند و دیگرى هنگامى که پروردگارش را ملاقات کند» 

 

اما همان روز برای روزه خواران به شهادت قرآن کریم روزِ خواری خواهد بود آنجا که فریاد واحسرتای کسی که دستورات الهی را به مسخره و مزحکه و بازی می گیرد گوش عالمی را کر خواهد نمود که می گوید رب ارجعون لعلی اعمل صالحا!1 خدایا فرصتی ده تا جبران مافات کنم! و جواب می آید که کلا!! هرگز...


-1سور مؤمنون آیه 99

مرتبط :چرا مهمانی خدا نیامدی؟

 

درج این مطلب در عمارنامه و کلوب و صراط و الف

حکمت قرار گرفتن ولادت شاه کرم در نیمه رمضان کریم

سلام بر مولود نیمه رمضان ،سلام بر نماد کرامت و بخشش در ماه کرامت و بخشش؛ سلام بر قرآن ناطق در ماه نزول قرآن صامت؛ سلام بر سبط اکبر در ماه ثقل اکبر ؛ سلام بر بر غریب مدینه در ماهی که با غربت آمیخته است؛ آقای من ای حُسن احسان و ای تکمیل کننده حُسن ماه مبارک رمضان؛ ای اولین فرزند خانواده عصمت؛ مولای من ؛ خوش آمدی و خوش آمد مرا ز آمدنت / هزار جان گرامی فدای هر قدمت.

 

آقای من می خواهم در آستانه ولادت تو چند کلمه ای با شما درد دل کنم، اگرچه ماه، ماه بارش رحمت و مغفرت الهی است اما زمین وجود ما سخت سنگلاخی و ناآماده است، اگر چه ماه ماه نزول و بهار قرآن است اما دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! و این کوتاهی دست البته از کوتاهی و قصور خودمان است؛

آقای عزیزم شب قدر نزدیک است و من قدری ندارم! شاید یکی از حکمت های قرار گرفتن ولادت شما چند روز پیش از اولین شب قدر این باشد که خدای آسمان و زمین برای قدر یافتن و یافتن قدر،چنگ زدن به دامن کریم تو را به عنوان راه میانبر و طریق وصول به ما نشان می دهد که تو فرزند فاطمه ای همو که عظمتی بالاتر از شب قدر دارد همچنانکه او ظرف وجود قرآن ناطق است و شب قدر ظرف نزول قرآن صامت و بر طبق متن حدیث کسا،تو غرة العین و میوه دل مادرت زهرایی سلام الله علیها؛

؛ ای آقای کریم! دست نیاز دلم به سوی شما دراز است و کویر قلبم تشنه نوشیدن جرعه ای از دریای لطف و کرامت و بزرگی تو؛ای آل رسول را حسن ادرکنا؛ای ماه غریب پنجتن ادرکنا؛ما آمده ایم بی نوا بر در تو ؛ای شاه کریم یا حسن،ادرکنا.

 

 درج این مطلب در صراط

 

مرغ سرباز کوچکی برای شیطان!

یکی از جلوه ها و زیبایی های معنوی ماه مبارک رمضان ،در آمدن و آزاد شدن از اسارت شکم و شکم پرستی است تا اینکه بدانیم که ما می خوریم تا نیرو داشته باشیم و زندگی کنیم نه آنکه زنده ایم تا بخوریم! ؛با این تصور صحیح است که خوراک ما در راستای سلامت ،تنظیم می شود و حتی با این نیت که من می خورم که برای عبادت و بندگی خدا نیرو داشته باشم خوردن ما می شود عبادت اما هیهات از این دوره و زمانه! 


اما افسوس که حتی برای این ماه با این اهداف الهی گاهی ملزومات مادی خاص و غیر لازم تصور شده است، به عبارت روشن تر ،نفس خیلی از ما که با یک دید دقیق و اخلاقی به شکم پرستی عادت کرده است برای خوردن در این ماه نیز خوراکی های ویژه و خوردن های ویژه ای را برای خود در نظر گرفته تا نخوردن های روزه داری به نحو احسن جبران و مرتفع گردد!!

اما در این سناریو نفسانی و شیطانی در ماه مبارک رمضان یکی از بازیگر های اصلی مرغ است همان پرنده ای که در السنه احادیث و اساتید طب سنتی به خنزیر پرندگان مشهور است و اطبا مضرات بسیاری را برای استفاده از آن بیان کرده اند اما انگار همچنان با یک جو مساعد بر موج جهالت و نفسانیت ما یکه تازی می کند.

ما باید خود را آزمایش کنیم که به چه اندازه ای اسیر شکم خود هستیم ،آیا اگر موقع افطار سفره رنگین آنچنانی نداشته باشیم اما آنچه که برای بدنمان مفید است و نیاز قوت و سلامت ما را براورده می کند در دسترس ما باشد باز هم حسرت می خوریم و اعتراض می کنیم؟ و اگر اینگونه است ایا این برخواسته از چیزی غیر از صفت مذموم شکم پرستی می باشد؟


تعجب آنجاست که با وجود همه این مطالب و مضرات گوشت مرغ و نیز وجود جایگزین های مناسب و بلکه بسیار مفید تر از آن ، کمیاب شدن و گران شدن این خوراکی لذیذ اما مضر بسیاری از ما را در ماه معنوی کنترل شکم و نفس به میدان اعتراض کشانده است؛پس در اینجا باید بگوییم درست است که در ماه مبارک دست و پای شیطان بسته است اما یک سرباز کوچک او به نام مرغ گاهی می تواند مسیر اصلاح ما را در ماه مبارک رمضان منحرف نماید.



توجه:هر چیزی که در مسیر اصلاح نفس انسان و قرب او به خدا، تعلل یا توقف ایجاد کند و او را از مسیر منحرف نماید،با یک دید اخلاقی ، شیطانی و مورد رضایت شیطان است که البته از دیدگاه سیاسی نیز شیاطین مجسم و دشمنان دین و نظام نیز از این حرکات انحرافی ما کمال سوء استفاده را کرده و می کنند.

درج این مطلب در پانصد و نود و هشت وبی باک و عماریون و عمارنامه و  الف و شبکه خبری البرز و پایگاه خبری زرمندگان شمال و حریم یاس و بالاترین و رجانیوز و منتظران ظهور و دی نیوز و روزنو


لینک مرتبط: چرا آیت الله مکارم دیگر گوشت مرغ مصرف نخواهد کرد؟


عکس: معلم دوست داشتنی قرآن،از زمان جنگ تا الان

درج این مطلب در صراط

باید برسم!

روز های زیبای ماه مبارک رمضان آمده است اما باز دل من نگران است،زمانی که هنوز ماه مهمانی خدا فرا نرسیده بود با خودم می گفتم آیا من برای این ماه عزیز آماده شده ام!؟، چشم بر هم زدم که امروز دهمین روز از ماه مبارک هم فرا رسیده است و من هنوز در آمادگی خودم شک دارم...

اما الان دیگر نگران درک قلب ایام و قله اوقاتم ،آری! دوستان شب قدر در راه است،آیا خواهم توانست در این فرصت باقیمانده  دلم به خدا و ماه او نزدیک تر کنم!؟...یا مهدی! تو دست خدا بر زمینی،دست مرا بگیر تا به شب قدر برسم که لیلة القدر خیر من الف شهر...

درج این مطلب در مفید نیوز و عمــــــــــــــــــــاریون

عکس:ماه رمضان در یک نگاه