مقايسه اصحاب الحسين با جومونگ به بهانه آسيب شناسي!

روزنامه خراسان در يادداشتي با عنوان "گریاندن به هر قیمتی" با قلمي درشت و بي مهابا به آسيب شناسي جريان عراداري و هيئات مذهبي پرداخت كه در بخشي از اين مطلب آمده است:

" به يک مجلس روضه خواني رفته بودم متأسفانه سخنران مجلس به جاي اينکه از فرهنگ و فلسفه عاشورا و قيام حسيني بگويد همانند يک قصه گوي حرفه اي و توانمند، چند قصه و داستان ماورايي و خيالي را در توصيف شخصيت هايي از کربلا سر هم کرد و صد البته چنان با زباني شيرين بيان مي کرد که فرزند ۱۳ ساله من ياد «جومونگ» افتاد!"

البته در مورد اصل موضوع اين مطلب هيچ كس حرفي ندارد و آن به دليل اهميت موضوع عزاداري سيد و سالار شهيدان است كه نبايد آسيبي به اين كشتي نجات از هواهاي نفساني و انحرافات و خرافات وارد شود كه اين همان خواست دشمنان حسين عليه السلام و اسلام و انقلاب است كه ما هرچه داريم از محرم و صفر است؛

مثل بسياري از آنچه امروزه نادرست وارد عزاداري ها شده است مثل وارد كردن غش در يك كالاي ناب است تا به قيمت از بين بردن و كم رنگ كردن ثمر و هدف آن ،مخاطبش را گسترش دهيم و آن را همه پسند كنيم كه اين مطمئنا اشتباه است كه يكي مرد جنگي به از صد هزار و نبايد كيفيت تحول افراد را فداي جلب سياهي لشكر كم اثر و كم بهره نمود كه اين خيانت به دستگاه عزاداري سيد الشهدا مي باشد.

اما در كنار اين موضوع و به درجه همين اهميت است نوع ورود به اين شور مقدس و اين حرارت دلدادگي و محبت ؛ نهي از منكر -كه در كلام اين نويسنده دلسوز هم به آن اشاره شده بود- اهميتي دارد كه حضرت سيد الشهداء در مسير آن جان خود و آن ياران با وفا و بي نظير خود را فدا مي كند و حتي اهل بيت خود را به اين كارزار مي برد؛ اما نهي از منكر آداب دارد! مقدمات دارد! گيريم كه يك غده سرطاني در شكمي باشد ما نمي توانيم بدون مقدمه شكم آن شخص را حتي با نيت كمك به اصطلاح سفره نمائيم! اين همان دوستي خاله خرسه است!.

نيات زيبا و محبت سرشار قشر جوان كه داراي شخصيت اجتماعي و البته زود رنج هستند مانع مي شود و نادرست مي نمايد اينكه شخصي اينگونه قمه آسيب شناسي و نقد را بر صورت اين عزاداري كه عشق اين قشر است وارد كند و از عباراتي چون "عين خرافه" و "کژ انديشي و کژ فهمي" و "شأن آدمي خود را به ذلت مي کشانند!" و "قصه گوي حرفه اي" در اين موضوع حساس و البته مقدس استفاده نمايد ،شايد كسي در مقام سخنراني چنين از آستانه آداب خارج شود اما در مقام نوشتن و آنهم نوشته اي كه مي خواهد در يك روزنامه كشوري چاپ شود اينگونه سخن گفتن نه تنها كارساز نيست بلكه مخاطب را به واكنش و جبهه گيري وا مي دارد.

نكته آخر - صرف نظر از آنكه ممكن است بگوييم گاهي مطالب مورد نياز روز بيان نمي شود يا بعضي مطالب از نظر سندي داراي خدشه هستند- مقايسه قصه كربلا و آنچه از تاريخ اين واقعه در منابر بيان مي شود با افسانه جومونگ و بي مهابا و بي دليل خيالي و خرافه خواندن آن ديگر طغيان قلمي است كه اگر نوسنده اين كلمات كه باب طعن و پرده دري و هتاكي را باز مي كند مغرض نباشد كه نيست مطمئنا جا دارد كه از اين كلمات خود ابراز ندامت كند و از اين سبك سخن گفتن در اين ساحت مقدس و دقيق و البته علمي از درگاه رب العالمين طلب آمرزش نمايد.


درج این مطلب در حزب الله پرس و 598 و صراط و عماریون و انقلاب نیوز و لینک دین و حرف لر


روضه گنه کارانِ امیدوار

حسین جان سر افکنده ام چون حر،مرا بپذیر و بر گناه فراوانم خرده مگیر،ای شاه قلوب که نامت نقش دلهاست،آنچه در دل سیاه من نور امید می تاباند و افسردگیم را به مشتاقی تبدیل می کند،قصه تو با غلام سیه روی است،آیا می شود؟ ،حسین جان تویی آن باب الهی که هیچ گاه بر بنده گنه کار بسته نیست و آن روی رحمت که هیچ گاه چشمه عنایتش  دور از جان و دلهای خسته نیست.


حسین جان،چرا حلاوت نامت را پیوسته نچشم که مرا توشه ای جز یاد تو نیست،کشتی نجات و دستگیری محرمت دوباره به راه افتاده و ما در راه افتادگان در حسرت فراز عرشه حسینی شدن نگاه امید به عنایت تو داریم و پیوسته سلام پر طمع به پیشگاه تو و بزرگ یاران تو عرضه می داریم،باشد که علیک تو برکت جانمان شود؛اما رشته های نجات افکنده از سفینه تو اصحاب باوفای تواند،

سلام بر مسلم تنهای کوچه های بی وفای کوفه،سلام بر حبیب پیر رکاب اباعبدالله،سلام بر قاسم بن الحسن همان شیرین کام از حلاوت حسینی شدن،سلام بر فداییانی که بودند و ماندند و پیام وفاداری در رکاب ولی را به مدعیان ولایتمداری رساندند،

حسین جان سلام بر اسماعیل اربا اربا شده تو که سیراب از پیمانه محمدی بود و اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل که مناجاتی جدا بایدم با اباالفضل بر منی که کامم آشنا با مشت مشت آبهای غفلت و دنیا زدگی است که از سر بی وفایی به اربابم به کام رسانده ام و هیچ گاه او و خانواده کریمش را به مشک لبیکی وفادارانه مهمان نکرده ام؛کاش در کربلای آخرالزمانی روزهای زندگیم چنان دستگیریم نمایی که لحظه آخر،لبخند رضوان را بر لبان بهشتی ات تماشا کنم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

 

درج این مطلب در فرهنگ نیوز و دیار باران و بسیج دانشجویی قائمشهر و بچه های آسمانی

 

سلوك الهي يك ملت با ذكر "مرگ بر آمريكا"

"لا اله الا الله" مي گويد مقدمه عبوديت، نفي سلطه غير خداست و مقدمه رسيدن به جامعه اي نمونه متكي به چشمه لايتناهي ولايت الله، نفي طواغيت زمان است و بالاخره مقدمه "ما همه سرباز توايم خامنه اي" گفتن "مرگ بر آمريكا" است.

 

آمريكا همان دولتي است كه خون اين ملت را در طول ساليان متمادي مكيده است،آمريكا همان دولتي است كه هزاران ايراني، قبل و بعد از انقلاب با دسيسه اش كشته شده اند يا صدمات جبران ناپذير ديده اند،آمريكا همان دولتي است كه مسافران مظلوم هواپيماي ايرباس را همراه با قهقهه اي شيطاني به كام مرگ فرستاد و در كشور هاي مسلمان نشين زنان و كودكان و بيگناهان را قتل عام مي كند.

 

آمريكا نامي است كه براي مسلمانان تداعي دندانهاي خون چكان گرگي را دارد كه براي ارضاي خوي درندگي و رسيدن به قدرت و ثروت بيشتر مي درد و از بين مي برد.

 

آمريكا ديوي است كه لباس فرشته بر تن دارد و اهريمني است كه ادعاي خدايي مي كند،شيطاني كه با تسخير چشم ها و گوش ها ديگران را فريفته مي كند تا آنها را بنده و برده خويش نمايد.

 

مرگ بر آمريكا گفتن نشانه جدا شدن از اسلام آمريكايي است،مرگ بر آمريكا نوك تيز پيكان عزت و اقتدار ايران اسلامي است و صدايي است كه نه تنها ملت ايران را بين كشور هاي ستمديده جهان بلكه نزد خداوند محبوب كرده است چرا كه طبق تعاليم قرآن فرياد مظلوم در برابر ظالم محبوب پروردگار است ،اين را از اصل قرآني "الا من ظلم" گرفته ايم، حداقل واکنشی که مظلوم می تواند انجام دهد این است که نفرین کند، مرگ بر آمریکا یعنی نفرین بر سیاست های ظالمانه و سلطه گرانه دولت آمریکا و نه مردم آنها؛که این فریاد روح خود باوری را در ملت ایران دمیده است.

 

 شعار مرگ بر آمریکا واژه ای برگرفته از اصل تبري است كه در بسياري از آیات قرآن کریم همچون "اشدا علی الکفار" و " قتل اصحاب الاخدود" بيان شده است.

 

ملت ايران به بركت آن مرشد روشن ضمير،خميني كبير،در اين سي و چند سال يك سلوك جمعي الهي داشته است،سلوكي كه با بيرون كردن ديو و تخليه اي كه مقدمه تجليه است آغار شد و استقرار نظام الهي ولايت فقيه ثمره قطع كردن دست شيطان با شعار مرگ بر آمريكا است.

 

"لا اله الا الله" مي گويد مقدمه عبوديت، نفي سلطه غير خداست و مقدمه رسيدن به جامعه اي نمونه متكي به چشمه لايتناهي ولايت الله، نفي طواغيت زمان است و بالاخره مقدمه "ما همه سرباز توايم خامنه اي" گفتن "مرگ بر آمريكا" است.1

 

 

 

1-سلوك الهي زماني ميسر است كه يك شخص و يك ملت طبق خواست و رضاي حق حركت كنند و شخص به فرعون نفس و جامعه به فراعين زمان نه بگويند كه تنها آنگاه تحت ولايت الله در ميايند پس عين توحيد است گفتن "مرگ بر آمريكا"

درج این مطلب در فارس و مشرق و مركز اسناد انقلاب اسلامي و خبرنامه دانشجويان و بوشهر نيوز و در نيوز رويش نيوز و بي باك نيوز و علويون خلخال و عمایون و  عمارنامه