چرا مهمانی خدا نیامدی؟!

بررســــــــــی دلایل روزه خــــواری و پاسخ اجـمالی به آن


بسم الله الرحمن الرحیم

 فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ (٦٥)لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (٦٦)

 

 این افراد هنگامی که سوار بر کشتی زندگی ،حیاتشان با امواج خطرات به تلاطم می افتد خدا را مخلصانه می خوانند وزمانی که خدا آنها را( دستگیری می کند و) به ساحل نجات می رساند باز مشرک می شوند.تابه نعمتهایی که مابه آنها داده ایم کفران ورزند وتا مدتی بهرمند باشند، اما به زودی خواهند دانست.  

 سوره مبارکه عنکبوت آیه 65و66

 

 همیشه ما قضیه روزه خواری رو از این طرف و از طرف خودمون نگاه میکنیم، اما با یک دید دیگه هم میشه به این قضیه نگاه کرد؛ خیلی ها گمان می کنند که مهمانی خدا برای همه است و خدا همه افراد رو از دم کنار مهمونای خاصش می نشونه...نه! گمان نمی کنم اینطوری باشه! کسانی که با اختیار خودشون فرسنگ ها از حقیقت خودشون و از خدای خودشون فاصله گرفتن جایی توی این مهمونی ندارند اصلا این دوریشون از حقیقت بهشون این اجازه رو نمیده که سر سفره آسمان بنشینند.

در روایات  چنین اشخاصی به شدت سرزنش شده اند؛ مثلاً در روایتی از امام صادق آمده است:"من افطر یوماً من شهر رمضان خرج الایمان منه؛ هر کسی یک روز از ماه رمضان (بدون عذر) روزه خود را بخورد ایمان از او به کنار رود."(وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10، ص 251، مؤسسة آل البیت.)

  و پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند:

 “لِلصّائمِ فَرحَتانِ، حینَ یُفْطِرُ و حینَ یَلْقى ربَّهُ”  ( کنزالعمال، ج ۸ ، ص ۴۴۸ حدیث ۲۳۵۹۳)

 

«براى شخص روزه دار دو شادى است، یکى هنگامى که افطار مى کند و دیگرى هنگامى که پروردگارش را ملاقات کند»  و بر عکس کسانی که در این مهمانی پر سرور حضور ندارند در هنگام الله اکبر اذان مغرب و البته پس از مرگ و در پیشگاه خدا غمگین و سرافکنده اند.

 

شاید اگر از کسایی که روزه نمی گیرن علت این کار رو بپرسی بگن:

 چرا روزه بگیرم؟

 یا دلم نمیخواد بگیرم!

 و یا اینکه خدا چه احتیاجی به روزه ی ما داره!!؟

 شایدم بگن ،ای بابا این حرفا کشکه!

 یا اینکه من خیلی گناهکارم و این حرفا دیگه از ما گذشته!

 بعضیا هم میگن تو این گرما وسختی کار کی میتونه روزه بگیره؟!

 یه عده هم میگن هی آقا! می دونم یه روزی پشیمون میشم اما نمی گیرم!

 یا اگه یکی خیلی رک باشه میگه:یک کلوم خدا میگه نخور! شکم میگه بخور، ما بنده ی شکمیم!!

 

(اگر بخوام یکی یکی به این جملات بپردازم و در موردشون توضیح بدم مطلب بسیار طولانی و خسته کننده میشه پس سعی میکنم در بین جملاتم به اونها اشاره کنم.)

                                                  

خدایی که ما رو خلق کرده و همه ما بالاخره یک روزی رو به او می کنیم و می فهمیم که فقط کار دست اونه و فقط مشکلها رو اون میتونه حل کنه و مواقعی که کارمون گیر می کنه با  زاری در خونش میریم که البته اون کریم تر از اینهاست که جوابمون رو نده ،به ما میگه:

ای بنده من ، من میدونم که تو ضعف داری ومن بر تو سخت نمی گیرم ولی اگر میخوای یک روزی روت بشه که باز بگی خدا!  و اون روزی که روز حسابه کنار من باشی و من هواتو داشته باشم، من درحد توانت ،فقط در حد توانت ! از تو میخوام که در راه من قدم برداری قدمی که برای سعادت خودت بر میداری چون من که بی نیازم اما این تویی که به من نیاز داری و باید برای به جایی رسیدن دست عنایت من بالای سرت باشه ،پس روزه بگیر ،روزه ای که امتهای قبل از تو هم می گرفتند که این برای سلامت جسم و روحت لازمه که روزه زکات نعمت سلامتیه اما اگر مریضی خوب وقتی سلامت شدی بگیر ،اگر مسافری وقتی  در وطنت مستقر شدی بگیر ؛اگر واقعا برات مشقت داره واز توانت بیرونه نگیر و انچه از دستت بر میاد برای جبران انجام بده، خدا با مومنین و بندگانش مهربونه و درِ خونش برای همه ی انسانهای آزاده و اهل تفکر و دقت نظر بازه.

اما اون کسی که بخاطر اینکه بار گناهش زیاده دیگه در خونه خدا نمیاد من پیغامی از طرف اهل بیت براش دارم که این ناامیدیش از خدا از تمام اون گناهانش بزرگتره!

و اما روزه گرفتن در گرمای طاقت فرسا و سختی کار؛امیر المومنین علیه السلام می فرمایند که: "من روزه گرفتن در تابستان را دوست دارم"؛بله! اگر مسیر، مسیر عشق است،فرهاد کوه کَن اجر وقرب بیشتری در چشم معشوق دارد و از رسول خدا و همچنین فرزندش امام صادق به ترتیب روایت شده که روزه در گرما جهاد و یا برترین جهاد هاست (وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل)

اما فکرشو بکن که این ماه رمضان، ماه رمضان آخر عمرت باشه! چه کسی میتونه تضمین کنه که حتی یک روز دیگه زندست! ،همه چیز دست اون بالاییه،تا حالا این صحنه رو دیدی که صورت میتی رو در قبر روی خاک میذارن همون کسی که تا دیروزش بین ماها راه میرفته و فکرشم نمی کرده که روز آخر عمرش باشه اما دیگه فرصتش در این دنیا تموم میشه و کرده هاش رو با خودش به پیشگاه خالق متعال میبره!...واقعا که چه چیزی یا چه کسی توی همه عالم بیشتر از خدا ارزششو داره که انسان کاری رو برای اون انجام بده و چه چیزی ارزش این رو داره که انسان به خاطر اون به خدای مهربون پشت کنه!؟

 در پایان باید به شما دوستان عرض کنم که بدونید خدایی که از مادر به شما مهربون تره و از همه ی عالِم ها، عالِمتره و بلکه عالم حقیقی اونه ، اگر راه بهتری برای سعادت وسلامت ما سراغ داشت اون راه رو جلوی پای ما می گذاشت و...

  لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

 اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.                                                                                       (آیه 7 سوره ابراهیم)

 

 

(شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد و آن اینکه روی این مطلب با کسانی است که به هر دلیل،بدون عذر شرعی اقدام به عمل روزه خواری بنمایند و نه کسانی که به علت ضرر روزه برای بدن آنها و بیماری و دلایل شرعی دیگر توان روزه گرفتن نداشته اند که آنها در ثواب روزه داران شریک خواهند بود ان شاالله.)

 

درج این مطلب در "سایت تبیان"

درج این مطلب در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

درج این مطلب در  "عمــــــــــــــاریون"   و  "الفـــــــــــ"  و "سخن آشنا"

درج این مطلب در "نقد نیوز"  و   "مفیدنیوز"  و "پژواک نیوز" و "حریم یاس"   و  "گرداب"

 

 

چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم اما قرآن نخوانم؟

 

آیات و روایات زیادی در باب انس با قرآن و قرائت و تدبر در این صحیفه سعادت وارد شده است اما در کنار آنها سیره اولیای الهی در توجه به این کتاب آسمانی متنبه کننده و تکان دهنده است.

با نگاهی به سیره حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در می یابیم که ایشان جدا از ایام سال در ماه مبارک رمضان توجه ویژه ای به قرآن کریم داشته اند؛ به طوری که روزی هفت بار قرآن می خواندند!؛ در هر فرصتی ولو اندک قرآن می خواندند ،بار ها دیده شد که امام حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره -که معمولا به بطالت می گذرد- قرآن تلاوت می کنند1.

یکی از اطرافیان امام می گوید که ایشان در نجف چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند،دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید. امام خندیدند و فرمودند: دکتر، من چشم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم2.

 


1-پابه پای آفتاب ج1 ص270

2-برداشت هایی از سیره امام خمینی ج3،ص7

 

درج این مطلب در صراط و عمارنامه

نزدیک شدن ماه  رمضان چه مزه ای را به یاد ما می آورد؟

 

ماه مبارک رمضان برای ما بچه مسلمان ها یک ماه بسیار خاص است،که سرشار از شیرینی ها و مزه های مختلف است،اما باید دید کدام مزه از این ماه عزیز بیشتر در کام ما مانده و با نزدیک شدن به این ماه یاد کدام جلوه از این ماه مبارک می افتیم؟

جواب این سوال به ما نشان خواهد داد که عمق استفاده ما از این ماه معنوی چقدر بوده است؟ و نیز گرایش وجودی ما به سمت چیست و باید به کدام سمت سوقش بدهیم؟

فکر می کنم یکی از مزه هایی که پیش خیلی از ماها در ماه رمضان جلوه دارد مزه شیرین زولبیا و بامیه ماه رمضان است که شاید بدون آن ماه رمضان برای ما دیگر ماه رمضان نباشد؛ افطاری های آنچنانی و سفره ها و مهمانی های مختلف و جاهای مختلفی که افطاری های رنگارنگ می دهند و ما هم گاهی تا حد انفجار در سر سفره افطاری از خجالت شکممان در می آییم و این هم یکی از تصورات شیرین افراد است.

وعده سحری هم مزه خاصی دارد چون در غیر این ماه اغلب در آن ساعت خاص کسی چیزی نمی خورد آن هم بدان شکل که مثل یک مسابقه تا دقیقه آخر و لحظه آخر که اذان می شود می خوریم و می آشامیم آنهم خوردنی همراه با نوای ملکوتی دعای سحر که اینهم یکی از مزه های بیادماندنی ماه مبارک برای ماست.

البته بعضی در طول روز یا بعد از افطار ساعتی را در محضر قرآن سپری می کنند و بعضی دیگر هیچکدام از سریال های بعد از افطار را از دست نمی دهند و تا سه چهار ساعت بعد از افطار لحظات مفرح و سرگرم کننده ای را پای تلویزیون سپری می کنند.

شبهای قدر هم که برای بعضی تنها شبهای معنوی سال است از ویژگیهای منحصر به فرد این ماه است،آهان خواب بعد از سحری را فراموش کردم که خیلی می چسبد و کارها و ادارات هم که با چند ساعت تاخیر در ماه مبارک شروع می شوند و این هم خب خاطره خوبی است.

اما سوال اینجاست که آیا این همه آن مزه هایی است که خدای مهربان می خواهد از این ماه عزیز در کام ما بماند؟ خیلی کم می شود یا شاید نشود آنکه ما یکبار خودمان هنگام سحر دعای پر معنای سحر را بخوانیم و زمزمه کنیم یا اینکه یک وقت مجزا و معین را جدا از زمانی که بعد از سحری خوردن گاهی تا اذان می ماند و کرایه خوابیدن نمی کند و به ناچار رو به نماز و دعا می آوریم! وقتی مخصوص و مجزا برای دعا و راز و نیاز سحر قرار دهیم.

دلمان چقدر به معنای واقعی به قرآن نزدیک می شود و در بهار قرآن بهاری می گردد دیگر آنکه جدا از نخوردن و نیاشامیدن که ملزمات روزه است چقدر رفتار و اخلاقمان در این ماه تغییر می کند و بو و مزه الهی می گیرد؟

نمازمان اغلب در این ماه بصورت استثنا از همه سال آن هم در بیشتر در مورد نماز صبح اول وقت خوانده می شود اما هنگام افطار چه؟

آیا واقعا مزه های الهی و خدایی این ماه خاص و استثنایی برای ما جلوه بیشتری دارد یا خیر؟ اگر ندارد یا در حد و اندازه نام و شرف این ماه بزرگ نیست باید سعی کنیم که خود را در مسیر اصلاح قرار دهیم تا با نزدیک شدن به معنویات این ماه واقعا به هدفی که خداوند از قرار دادن این ماه برای ما داشته برسیم و بر طبق آن آیه قرآن که هدف صوم را بیان می فرماید متقی شویم و در عید فطر سرور الهی داشته باشیم از پاک شدن و رسیدن به فطرت و خدا...

 

  درج این مطلب در رجانیوز و تعامل و عمارنامه و صراط و ندای انقلاب و هزار سنگر و نور آسمان

مرغ سرباز کوچکی برای شیطان!

یکی از جلوه ها و زیبایی های معنوی ماه مبارک رمضان ،در آمدن و آزاد شدن از اسارت شکم و شکم پرستی است تا اینکه بدانیم که ما می خوریم تا نیرو داشته باشیم و زندگی کنیم نه آنکه زنده ایم تا بخوریم! ؛با این تصور صحیح است که خوراک ما در راستای سلامت ،تنظیم می شود و حتی با این نیت که من می خورم که برای عبادت و بندگی خدا نیرو داشته باشم خوردن ما می شود عبادت اما هیهات از این دوره و زمانه! 


اما افسوس که حتی برای این ماه با این اهداف الهی گاهی ملزومات مادی خاص و غیر لازم تصور شده است، به عبارت روشن تر ،نفس خیلی از ما که با یک دید دقیق و اخلاقی به شکم پرستی عادت کرده است برای خوردن در این ماه نیز خوراکی های ویژه و خوردن های ویژه ای را برای خود در نظر گرفته تا نخوردن های روزه داری به نحو احسن جبران و مرتفع گردد!!

اما در این سناریو نفسانی و شیطانی در ماه مبارک رمضان یکی از بازیگر های اصلی مرغ است همان پرنده ای که در السنه احادیث و اساتید طب سنتی به خنزیر پرندگان مشهور است و اطبا مضرات بسیاری را برای استفاده از آن بیان کرده اند اما انگار همچنان با یک جو مساعد بر موج جهالت و نفسانیت ما یکه تازی می کند.

ما باید خود را آزمایش کنیم که به چه اندازه ای اسیر شکم خود هستیم ،آیا اگر موقع افطار سفره رنگین آنچنانی نداشته باشیم اما آنچه که برای بدنمان مفید است و نیاز قوت و سلامت ما را براورده می کند در دسترس ما باشد باز هم حسرت می خوریم و اعتراض می کنیم؟ و اگر اینگونه است ایا این برخواسته از چیزی غیر از صفت مذموم شکم پرستی می باشد؟


تعجب آنجاست که با وجود همه این مطالب و مضرات گوشت مرغ و نیز وجود جایگزین های مناسب و بلکه بسیار مفید تر از آن ، کمیاب شدن و گران شدن این خوراکی لذیذ اما مضر بسیاری از ما را در ماه معنوی کنترل شکم و نفس به میدان اعتراض کشانده است؛پس در اینجا باید بگوییم درست است که در ماه مبارک دست و پای شیطان بسته است اما یک سرباز کوچک او به نام مرغ گاهی می تواند مسیر اصلاح ما را در ماه مبارک رمضان منحرف نماید.



توجه:هر چیزی که در مسیر اصلاح نفس انسان و قرب او به خدا، تعلل یا توقف ایجاد کند و او را از مسیر منحرف نماید،با یک دید اخلاقی ، شیطانی و مورد رضایت شیطان است که البته از دیدگاه سیاسی نیز شیاطین مجسم و دشمنان دین و نظام نیز از این حرکات انحرافی ما کمال سوء استفاده را کرده و می کنند.

درج این مطلب در پانصد و نود و هشت وبی باک و عماریون و عمارنامه و  الف و شبکه خبری البرز و پایگاه خبری زرمندگان شمال و حریم یاس و بالاترین و رجانیوز و منتظران ظهور و دی نیوز و روزنو


لینک مرتبط: چرا آیت الله مکارم دیگر گوشت مرغ مصرف نخواهد کرد؟