یک سوال:آیا این جریان آب و سیلاب فرهنگی که از سوی غرب می آید واکثر ما جوانها، بی آنکه بدانیم در این مسیر قرار گرفته ایم پایان خوشی دارد؟ و ما را به کجا خواهد رسانید؟ و آیا می توانیم در مسیر اصلی قراربگیریم؟اصلا مسیر اصلی کدام است؟!

 

می گویند روزی آدم ساده لوحی داخل کوچه آمد وبه دروغ به همه گفت: بروید سر کوچه آش می دهند! اما وقتی که دید همه اهل کوچه سطل به دست به سمت سر کوچه می رفتند ،با خود گفت:نکند واقعا سر کوچه آش می دهند!! و خودش هم با آنان برای گرفتن آش به سر کوچه رفت!؛ حالا این، قصه ماست با این تغییر که اینبار به ما راستش را گفتند و گفتند سر کوچه آش نمی دهند!!  وحتی راه ما را سد می کنند که بیهوده به راهی بی ثمر نرویم اما،باز اینجا قاعده " الانسان حریص علی ما منع" کار خود را می کند تا ما باز با سر های شکسته و به سنگ خورده مواجه باشیم!!!

باید منظورم را صریحتر بیان کنم،این راهی که به جایی نخواهد رسید و ما را به آرامش و سعادت نخواهد رساند و این کوچه ای که نظیر یک کوچه بن بست است که ما حرص ورود به آن را داریم-که همان دروغ بزرگ دنیای امروز است-شهوت پرستی و لاقیدی جنسی است.

خود غربیها که خود بزرگترین اشاعه دهنده این دروغ بزرگ هستند بارها به این که در این راه به بن بست رسیده اند اعتراف کرده اند، خودشان بزرگترین قربانی این لا قیدی و شهوت پرستی هستند که در هر دقیقه چندین و چندین تجاوز و بذهکاری و ناامنی که ناشی از همین مسئله است گریبان گیر آنهاست.

گرایش به این مسیر نادرست یکی از نقاط ضعف بشر است ، گفته اند: قلیان شهوت نوعی جنون در بشر بوجود می آورد و حساب کار دیوانه هم که مشخص است،اما همیشه و در همه جا عقل چراغ را بشر بوده و هست و اگر یک شخص در میانه راهی که سرسره وار است  اختیاری از خود  ندارد، اما با راهنمایی های عقل می تواند از وارد شدن در این مسیر خودداری نماید،واین دستور عقل مطابق با همان دستورهایی است که از ناحیه شرع و خدای تعالی به ما رسیده است!

جوانهای عزیز! آن راه سرسره واری که در حرکت در آن بی اختیار می شویم و آن کوچه بن بست و پشیمانی های  بعدی و رسوایی های آن همه با همان نگاهی آغاز می شود که خدای مهربان تر از مادر بر ما حرام کرده است، او در شر را بر ما بسته است! او که دانای غیب است.

روح انسان تا به چیزی توجه نکرده و چشم انسان تا چیزی را ندیده ،در آرامش است اما به محض آنکه دید بالاخره باید به یک صورتی این آتش شعله ور نا آرامی وجود خود را ساکت و خاموش سازد؛ مثلا شما چهره دختر نا محرمی را می بینید و اسیر می شوید، یا آنکه شهوتتان شعله ور میشود حالا برای تسکین این شهوت شعله ور شده چه می خواهید بکنید!!؟ یا دچار رسوایی ها ونابودی ها می شوید یا به فیلم ها و عکس های آنچنانی رو می آورید، اما عاقبت خواهید دانست که اینبار هم از شیطانی که دشمن قسم خورده انسان است رو دست خورده اید و اینبار هم مغلوب او شده اید چون این کار نه تنها دردتان را تسکین نمی دهد، بلکه چون بنزینی بر آتش شعله ور شهوتتان است و امان از کسی که بدست خویش خود را بیچاره کند!

شیطان از رسوا نمودن ما بچه مسلمانها لذت می برد و شیطان بزرگ آمریکا، برای به دام انداختن ما و گرفتن غیرت انقلابی ما با انداختنمان به دام شهوت پرستی ولا قیدی، پولهای زیادی را تصویب و خرج می کند و آنجایی که دیگر در گنداب شیطانی اسیر می شویم از خودمان بدمان می آید اما باز هم راه باز گشت باز است!

بسیاری از جوانها از دوستیهای نا فرجام و رسوایی های پشیمان کننده خود می گویند که همه با همان مطلب گذشته کلید خورده است!

جوانی که از سر شهوت و عشق و حالهای جوانانه با دختری بی عفت رفیق می شود و بعد از چند صباحی و بردن لذتهای خود تازه می فهمد که در چه دو راهی سهمگینی قرار گرفته است و به قول معروف نه راه پس دارد ونه پیش!

اکثر دختر ها زود با چنین افرادی انس می گیرند و فکر ازدواج را در سر می پرورانند ، اما حتی چنین پسری هم دوستدار زندگی با چنین دختری نیست!! و اگر ازدواجی هم سر بگیرد به دلایل مختلف نا پایدار است کما اینکه می بینیم!!

عفت و حیای زنانه و غیرت مردانه که بالوجدان از مسایل فطری بشرند با این شهوت پرستی و لاقیدی غرب مآبانه به سخره گرفته می شود و چنین افرادی در زندگی دچار یک تناقضی هستند که همیشه آنها را نا آرام و مضطرب نگاه می دارد و این همان است که در عین اینکه پاکی و عفت را وغیرت و حیا را ذاتا تمجید می کنند عملا بر خلاف آن رفتار می کنند و بر خلاف آن شعار می دهند که انگار به خود دروغ می گویند و با خود دچار تناقضند و همین است که چنین افرادی با پشت کردن و دور شدن از فطرت و جبلت خود هیچگاه به آرامش حقیقی دست پیدا نمی کنند.

آنچه یک جوان در زندگیش در جستجوی آن است، عشق ورزی و عشقبازی و جانبازی در مسیر دستیابی به معشوق است؛ اما آیا مسیری که عنوان کلیش احتیاج به زن و همسر است می تواند برای نیل به این آرزو به رسیدن به این خواسته درونی راه و وسیله باشد؟! یا اینکه زن با همه زیبائیش یاد آوری بسیار کوچک از معشوق زیبای آسمان و زمین ویار همیشگی ماست که انسان برای  عشقبازی با او خلق شده است، برای عشقبازی با او.

در دین حق  همه نیازهای جسمی و روحی بشر جایگاه مخصوص و مشخصی برای برآورده شدن دارند، از جمله شهوت و ارضاء جنسی ، اما بدانید ورود به پمپ بنزین و بنزین زدن  –اگر ماشین احساس داشت- ممکن است برایش لذت بخش باشد اما نکته مهم اینجاست که لذت حقیقی خرج این بنزین در راه مقصد و رسیدن به هدف است و تمام نعمتها و لذتهای پاک در زندگی انگشت اشاره شان به سوی خدا و حرکت در مسیر اوست، که این همان شکر نعمت است.

پس ای موجود پر استعداد و البته پر ادعایی که نامت انسان است ببین عمرت را برای رسیدن به کدام هدف و کدام زندگی می خواهی خرج کنی؟ و اینکه آیا این راه تمام آن چیزی است که در زندگی می توانی به آن برسی؟!