چرا مهمانی خدا نیامدی؟!

بررســــــــــی دلایل روزه خــــواری و پاسخ اجـمالی به آن


بسم الله الرحمن الرحیم

 فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ (٦٥)لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (٦٦)

 

 این افراد هنگامی که سوار بر کشتی زندگی ،حیاتشان با امواج خطرات به تلاطم می افتد خدا را مخلصانه می خوانند وزمانی که خدا آنها را( دستگیری می کند و) به ساحل نجات می رساند باز مشرک می شوند.تابه نعمتهایی که مابه آنها داده ایم کفران ورزند وتا مدتی بهرمند باشند، اما به زودی خواهند دانست.  

 سوره مبارکه عنکبوت آیه 65و66

 

 همیشه ما قضیه روزه خواری رو از این طرف و از طرف خودمون نگاه میکنیم، اما با یک دید دیگه هم میشه به این قضیه نگاه کرد؛ خیلی ها گمان می کنند که مهمانی خدا برای همه است و خدا همه افراد رو از دم کنار مهمونای خاصش می نشونه...نه! گمان نمی کنم اینطوری باشه! کسانی که با اختیار خودشون فرسنگ ها از حقیقت خودشون و از خدای خودشون فاصله گرفتن جایی توی این مهمونی ندارند اصلا این دوریشون از حقیقت بهشون این اجازه رو نمیده که سر سفره آسمان بنشینند.

در روایات  چنین اشخاصی به شدت سرزنش شده اند؛ مثلاً در روایتی از امام صادق آمده است:"من افطر یوماً من شهر رمضان خرج الایمان منه؛ هر کسی یک روز از ماه رمضان (بدون عذر) روزه خود را بخورد ایمان از او به کنار رود."(وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10، ص 251، مؤسسة آل البیت.)

  و پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند:

 “لِلصّائمِ فَرحَتانِ، حینَ یُفْطِرُ و حینَ یَلْقى ربَّهُ”  ( کنزالعمال، ج ۸ ، ص ۴۴۸ حدیث ۲۳۵۹۳)

 

«براى شخص روزه دار دو شادى است، یکى هنگامى که افطار مى کند و دیگرى هنگامى که پروردگارش را ملاقات کند»  و بر عکس کسانی که در این مهمانی پر سرور حضور ندارند در هنگام الله اکبر اذان مغرب و البته پس از مرگ و در پیشگاه خدا غمگین و سرافکنده اند.

 

شاید اگر از کسایی که روزه نمی گیرن علت این کار رو بپرسی بگن:

 چرا روزه بگیرم؟

 یا دلم نمیخواد بگیرم!

 و یا اینکه خدا چه احتیاجی به روزه ی ما داره!!؟

 شایدم بگن ،ای بابا این حرفا کشکه!

 یا اینکه من خیلی گناهکارم و این حرفا دیگه از ما گذشته!

 بعضیا هم میگن تو این گرما وسختی کار کی میتونه روزه بگیره؟!

 یه عده هم میگن هی آقا! می دونم یه روزی پشیمون میشم اما نمی گیرم!

 یا اگه یکی خیلی رک باشه میگه:یک کلوم خدا میگه نخور! شکم میگه بخور، ما بنده ی شکمیم!!

 

(اگر بخوام یکی یکی به این جملات بپردازم و در موردشون توضیح بدم مطلب بسیار طولانی و خسته کننده میشه پس سعی میکنم در بین جملاتم به اونها اشاره کنم.)

                                                  

خدایی که ما رو خلق کرده و همه ما بالاخره یک روزی رو به او می کنیم و می فهمیم که فقط کار دست اونه و فقط مشکلها رو اون میتونه حل کنه و مواقعی که کارمون گیر می کنه با  زاری در خونش میریم که البته اون کریم تر از اینهاست که جوابمون رو نده ،به ما میگه:

ای بنده من ، من میدونم که تو ضعف داری ومن بر تو سخت نمی گیرم ولی اگر میخوای یک روزی روت بشه که باز بگی خدا!  و اون روزی که روز حسابه کنار من باشی و من هواتو داشته باشم، من درحد توانت ،فقط در حد توانت ! از تو میخوام که در راه من قدم برداری قدمی که برای سعادت خودت بر میداری چون من که بی نیازم اما این تویی که به من نیاز داری و باید برای به جایی رسیدن دست عنایت من بالای سرت باشه ،پس روزه بگیر ،روزه ای که امتهای قبل از تو هم می گرفتند که این برای سلامت جسم و روحت لازمه که روزه زکات نعمت سلامتیه اما اگر مریضی خوب وقتی سلامت شدی بگیر ،اگر مسافری وقتی  در وطنت مستقر شدی بگیر ؛اگر واقعا برات مشقت داره واز توانت بیرونه نگیر و انچه از دستت بر میاد برای جبران انجام بده، خدا با مومنین و بندگانش مهربونه و درِ خونش برای همه ی انسانهای آزاده و اهل تفکر و دقت نظر بازه.

اما اون کسی که بخاطر اینکه بار گناهش زیاده دیگه در خونه خدا نمیاد من پیغامی از طرف اهل بیت براش دارم که این ناامیدیش از خدا از تمام اون گناهانش بزرگتره!

و اما روزه گرفتن در گرمای طاقت فرسا و سختی کار؛امیر المومنین علیه السلام می فرمایند که: "من روزه گرفتن در تابستان را دوست دارم"؛بله! اگر مسیر، مسیر عشق است،فرهاد کوه کَن اجر وقرب بیشتری در چشم معشوق دارد و از رسول خدا و همچنین فرزندش امام صادق به ترتیب روایت شده که روزه در گرما جهاد و یا برترین جهاد هاست (وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل)

اما فکرشو بکن که این ماه رمضان، ماه رمضان آخر عمرت باشه! چه کسی میتونه تضمین کنه که حتی یک روز دیگه زندست! ،همه چیز دست اون بالاییه،تا حالا این صحنه رو دیدی که صورت میتی رو در قبر روی خاک میذارن همون کسی که تا دیروزش بین ماها راه میرفته و فکرشم نمی کرده که روز آخر عمرش باشه اما دیگه فرصتش در این دنیا تموم میشه و کرده هاش رو با خودش به پیشگاه خالق متعال میبره!...واقعا که چه چیزی یا چه کسی توی همه عالم بیشتر از خدا ارزششو داره که انسان کاری رو برای اون انجام بده و چه چیزی ارزش این رو داره که انسان به خاطر اون به خدای مهربون پشت کنه!؟

 در پایان باید به شما دوستان عرض کنم که بدونید خدایی که از مادر به شما مهربون تره و از همه ی عالِم ها، عالِمتره و بلکه عالم حقیقی اونه ، اگر راه بهتری برای سعادت وسلامت ما سراغ داشت اون راه رو جلوی پای ما می گذاشت و...

  لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

 اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.                                                                                       (آیه 7 سوره ابراهیم)

 

 

(شاید تذکر این نکته خالی از لطف نباشد و آن اینکه روی این مطلب با کسانی است که به هر دلیل،بدون عذر شرعی اقدام به عمل روزه خواری بنمایند و نه کسانی که به علت ضرر روزه برای بدن آنها و بیماری و دلایل شرعی دیگر توان روزه گرفتن نداشته اند که آنها در ثواب روزه داران شریک خواهند بود ان شاالله.)

 

درج این مطلب در "سایت تبیان"

درج این مطلب در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

درج این مطلب در  "عمــــــــــــــاریون"   و  "الفـــــــــــ"  و "سخن آشنا"

درج این مطلب در "نقد نیوز"  و   "مفیدنیوز"  و "پژواک نیوز" و "حریم یاس"   و  "گرداب"

 

 

چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم اما قرآن نخوانم؟

 

آیات و روایات زیادی در باب انس با قرآن و قرائت و تدبر در این صحیفه سعادت وارد شده است اما در کنار آنها سیره اولیای الهی در توجه به این کتاب آسمانی متنبه کننده و تکان دهنده است.

با نگاهی به سیره حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در می یابیم که ایشان جدا از ایام سال در ماه مبارک رمضان توجه ویژه ای به قرآن کریم داشته اند؛ به طوری که روزی هفت بار قرآن می خواندند!؛ در هر فرصتی ولو اندک قرآن می خواندند ،بار ها دیده شد که امام حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره -که معمولا به بطالت می گذرد- قرآن تلاوت می کنند1.

یکی از اطرافیان امام می گوید که ایشان در نجف چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند،دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید. امام خندیدند و فرمودند: دکتر، من چشم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم2.

 


1-پابه پای آفتاب ج1 ص270

2-برداشت هایی از سیره امام خمینی ج3،ص7

 

درج این مطلب در صراط و عمارنامه

راستی، گرمای ایمان شما چند درجه است؟


حرارت عشق آن حرارتی است که لا محاله در عمل عاشق، نمایان می شود و این روز ها لبهای خشک ،حرارت نمایان عشق عاشقان آسمانی حضرت حق است.

 

براستی اگر شما معشوقی باشید که بخواهید فردی را به کام وصال خود برسانید،آیا او را نمی آزمایید؟! و آن معشوق بی نقص می گوید: الصوم لی و انا اجزی به! که بعضی اینگونه ترجمه کرده اند که خداوند می گوید: من و وصال من جزای روزه دار است!...برای همین مولای ما شیعیان که جز به وصال او به چیزی فکر نمی کند می گوید:حُببَ إِلَى الصوْمُ بِالصیِْ  یعنی روزه در تابستان را دوست دارم!

 

آری این گرمای ایمان و عشق ماست که تنها می تواند بر گرمای هوا و موانع طبیعی رسیدن به رضایت خداوند غلبه نماید،براستی خداوند ما را در میان مجاهدان این ماه مبارک قرار دهد که:

 

فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً (95) نساء

 

خداوند مجاهدین را بر کسانی که از جهاد کردن در راه او خودداری نمودند فضيلت بخشيد و برايشان اجر عظيمي مقرر داشت.

 

فقط اینگونه نیست که جنگیدن در میدان جنگ،جهاد محسوب شود بلکه در مسیر اطاعت از مولا ، خدای تعالی، هرگاه که راه سنگلاخی تر و سختتر باشد این اطاعت جهاد در راه خدا محسوب می گردد که حتما شنیده اید که روزه گرفتن برای اطاعت از خداوند در گرمای تابستان مصداق جهاد و برترین جهاد قرار گرفته است.(1)

 

فقط یک جمله دیگر با شما عاشقان روزه دار دارم و دیگر سخن تمام و آن اینکه یکی از علما می فرمودند: این روزها که در گرمای تابستان توفیق گرفتن روزه پیدا می کنید و عطش بر لبهای شما خودنمایی می کند،اینجا محل مزد گرفتن است! با همین حال روی دل به مولای تشنه لبتان کنید و بگویید:" السلام علیک یا اباعبدالله"




1-در کتب روایی مانند وسایل الشیعه و یا مستدرک آن بابی با عنوان بَابُ اسْـتِحْبَابِ الصوْمِ فِـى الْحَر وَ احْتِمَالِ الظـمَإِ فِیهِ یعنی استحباب روزه در گرما و تشنگی وجود دارد که در ذیل آن روایاتی در این زمینه نقل شده است:رسول خدا(ص) روزه در گرما را جهاد می داند «الصوم فی الحر جهاد»و امام صادق(ع) آن را برترین جهاد معرفی می کند «أَفْضَلُ الْجِهَادِ الصوْمُ فِى الْحَر»

و در کتب روایی دیگر نیز احادیث فراوانی در فضیلت روزه داری در هوای گرم آمده است:

صادق آل محمد علیه السلام فرمود: هر كس یك روز را در هوای گرم روزه بگیرد و در اثر گرما تشنه شود خداوند هزار ملك را مامور می كند تا دست نوازش بر صورت او بكشند و او را به خبرهای خوب و بهشت بشارت دهند  تا افطار كند و خود خداوند خطاب به او می فرماید: چقدر بوی تو گواراست! ای ملائكه من! شاهد باشید كه من او را آمرزیدم.(بحار93/247)مریم عذرا (س)که عمر خود را در عبادت و تهجد و تزهد سپری کرد و به بالاترین مدارج معنوی رسید بعد از آنکه توسط پسرش حضرت عیسی (ع) دفن شد در پاسخ به این سوال فرزندش که مادر آیا دوست داری به دنیا برگردی؟ جواب می دهد آری دوست دارم برگردم و در شبهای بسیار سرد نماز بگزارم و در روزهای بسیار گرم روزه بگیرم که پسرم راه خیلی مخوف و ترسناک است. «ناداها بعد مَا دُفِنَتْ فَقَالَ یَا أُماهُ هَلْ تُرِیدِینَ أَنْ تَرْجِعِى إِلَى الدنْیَا قَالَتْ نَعَمْ لِأُصَلىَ لله فِى لَیْلَةٍ شَدِیدَةِ الْبَـرْدِ وَ أَصُومَ یَوْمـاً شَدِیدَ الْـحَر یَا بُـنَى فَـإِن الطرِیقَ مَخُوفُ»

 

در مرآت

  درج این مطلب در عمــــــــــــــــاریون  و  مفید نیوز  و  حریم یاس  و  الف و ملل نیوز

درج این مطلب در جهان نیوز با عنوان "ایمان شما چند درجه است؟  و  پایگاه خبری تحلیلی تعامل

کودکانه با رمضان

دوست دارم حرف بزنم با جوونا           

         با دلای پاک پاک این ورا

می خوام از آسمون آبی بگم                 

  می خوام از برکه مرغابی بگم

می خوام از لطف خدای مهربون              

    بکشم برات یه تابلو ای جوون

رمضون   باغ پر از گلای ناز                

    یه جایی تو آسمون باز باز

همه جا فرشته ها رو می بینی        

   باهاشون را میری وگل می چینی

بوی عطر زندگی از لابلاش             

         پره توی سینه های آدماش

خورشیدش نور داره وسوز نداره         

         شادیه روزاشو نوروز نداره

موزیکش صدای ناز بلبله                    

           ناله های دلنواز بلبله

ولی انگاری که قرآن میخونن              

      اونایی که بلبلای این خونن

همه با همند و با هم میخورن          

     آخ چه خوبه که همه با هم جورن

سحراش بیدارن آدما همه             

          میون چشمه شور و زمزمه

آخ چه باغیه!  که مهمونش شدیم    

        آخ چه عالیه! که مهمونش شدیم

سالی یکباره ولی همین یه بار         

         میاره میون دلهامون بهار

اگر این بهار دل رو حفظ کنیم           

        سال دیگه میوه هاشو میچینیم!

رمضون مهمونیه تو باغ یار             

          تو دلا روشن میشه چراغ یار

کاشکی مهمونش بمونیم تا ابد            

   تا که هی گل بچینیم سبد سبد

                                                                                                          

 شعر از خودم 

مهمانی لب های ترَک زده


اين روز ها می توان در کوچه و بازار و اطراف و اطرافیان لب هایی را دید که ترَک زده عشق است و کام هایی را دید که تشنه رضایت خداوند عزیز و مهربان است.


از امروز جلوه حضرت جمیل را بیشتر می توان دید و مزه حضور را بیشتر می توان چشید که شراب روحانی روزه، دلهای عاشقان محبوب ازلی را بیشتر از پیش از خود بی خود خواهد نمود؛


آری در این ماه همچنان که خداوند توانا شیطان را در غل و زنجیر می کشد،دوستان او نفس سرکش شیطان صفت را لجام تقوا می زنند؛


آه که چقدر لحظه های سحر، منتظر زمزمه های عاشقانه و دعای سحر اولیای خدا مانده بود تا باز در کنار آنها زیبا و الهی شود؛و لحظه های افطار منتظر "اللهم لک صمت" گفتن دهان های روزه داران؛


از امروز باز دفتر تقدیر منتظر تغییرات الهی و رهایی گردن ها و تن هایی از نار و عاقبت های مصیبت بار است؛


زیباست،زیباست؛ سر همان سفره ای نشستن که بهترین و زیباترین انسان ها نیز بر سر همان سفره است؛ اماممان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفنیز در این مهمانی حاضر است و بلکه اوست که با لبخند شیرینش رزق معنوی میهمانان خدا را کامل می کند؛


سلام بر ماه خدا و سلام بر دعوت شدگان به این میهمانی بزرگ و الهی؛ باشد که باز در این شهر الله، صحیفه سعادت را ورق زنیم و قدر خویش را در یابیم و باز در فطر به فطرت و حضرت فاطر رسیم؛ان شاالله.

 

درج این مطلب در  نداي انقلاب و مجله علمی فرهنگی مبین و حریم یاس (لینک مستقیم) و عماریون و گرداب و عصر فارس و آبدانان نیوز

نزدیک شدن ماه  رمضان چه مزه ای را به یاد ما می آورد؟

 

ماه مبارک رمضان برای ما بچه مسلمان ها یک ماه بسیار خاص است،که سرشار از شیرینی ها و مزه های مختلف است،اما باید دید کدام مزه از این ماه عزیز بیشتر در کام ما مانده و با نزدیک شدن به این ماه یاد کدام جلوه از این ماه مبارک می افتیم؟

جواب این سوال به ما نشان خواهد داد که عمق استفاده ما از این ماه معنوی چقدر بوده است؟ و نیز گرایش وجودی ما به سمت چیست و باید به کدام سمت سوقش بدهیم؟

فکر می کنم یکی از مزه هایی که پیش خیلی از ماها در ماه رمضان جلوه دارد مزه شیرین زولبیا و بامیه ماه رمضان است که شاید بدون آن ماه رمضان برای ما دیگر ماه رمضان نباشد؛ افطاری های آنچنانی و سفره ها و مهمانی های مختلف و جاهای مختلفی که افطاری های رنگارنگ می دهند و ما هم گاهی تا حد انفجار در سر سفره افطاری از خجالت شکممان در می آییم و این هم یکی از تصورات شیرین افراد است.

وعده سحری هم مزه خاصی دارد چون در غیر این ماه اغلب در آن ساعت خاص کسی چیزی نمی خورد آن هم بدان شکل که مثل یک مسابقه تا دقیقه آخر و لحظه آخر که اذان می شود می خوریم و می آشامیم آنهم خوردنی همراه با نوای ملکوتی دعای سحر که اینهم یکی از مزه های بیادماندنی ماه مبارک برای ماست.

البته بعضی در طول روز یا بعد از افطار ساعتی را در محضر قرآن سپری می کنند و بعضی دیگر هیچکدام از سریال های بعد از افطار را از دست نمی دهند و تا سه چهار ساعت بعد از افطار لحظات مفرح و سرگرم کننده ای را پای تلویزیون سپری می کنند.

شبهای قدر هم که برای بعضی تنها شبهای معنوی سال است از ویژگیهای منحصر به فرد این ماه است،آهان خواب بعد از سحری را فراموش کردم که خیلی می چسبد و کارها و ادارات هم که با چند ساعت تاخیر در ماه مبارک شروع می شوند و این هم خب خاطره خوبی است.

اما سوال اینجاست که آیا این همه آن مزه هایی است که خدای مهربان می خواهد از این ماه عزیز در کام ما بماند؟ خیلی کم می شود یا شاید نشود آنکه ما یکبار خودمان هنگام سحر دعای پر معنای سحر را بخوانیم و زمزمه کنیم یا اینکه یک وقت مجزا و معین را جدا از زمانی که بعد از سحری خوردن گاهی تا اذان می ماند و کرایه خوابیدن نمی کند و به ناچار رو به نماز و دعا می آوریم! وقتی مخصوص و مجزا برای دعا و راز و نیاز سحر قرار دهیم.

دلمان چقدر به معنای واقعی به قرآن نزدیک می شود و در بهار قرآن بهاری می گردد دیگر آنکه جدا از نخوردن و نیاشامیدن که ملزمات روزه است چقدر رفتار و اخلاقمان در این ماه تغییر می کند و بو و مزه الهی می گیرد؟

نمازمان اغلب در این ماه بصورت استثنا از همه سال آن هم در بیشتر در مورد نماز صبح اول وقت خوانده می شود اما هنگام افطار چه؟

آیا واقعا مزه های الهی و خدایی این ماه خاص و استثنایی برای ما جلوه بیشتری دارد یا خیر؟ اگر ندارد یا در حد و اندازه نام و شرف این ماه بزرگ نیست باید سعی کنیم که خود را در مسیر اصلاح قرار دهیم تا با نزدیک شدن به معنویات این ماه واقعا به هدفی که خداوند از قرار دادن این ماه برای ما داشته برسیم و بر طبق آن آیه قرآن که هدف صوم را بیان می فرماید متقی شویم و در عید فطر سرور الهی داشته باشیم از پاک شدن و رسیدن به فطرت و خدا...

 

  درج این مطلب در رجانیوز و تعامل و عمارنامه و صراط و ندای انقلاب و هزار سنگر و نور آسمان

توصيه هاي امام رضا (ع) در روزهاي آخر ماه شعبان


در كتاب شريف المراقبات تاليف عارف كامل ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي قدس سره كه يك برنامه كامل خودسازي است در بخش ايام پاياني ماه شعبان يك حديث زيبا از امام رضا عليه آلاف التحية و الثنا نقل مي كنند كه بحث از آمادگي براي ماه مبارك رمضان است همان ماهي كه بنا بر گفته امام مجتبي  (ع) يك مسابقه بزرگ الهي است كه يك عده پس از آن پيروز و يك عده شرمنده اند؛وارد شدن در همچنين مسابقه و امتحان بزرگي مطمئنا نياز به كسب آمادگي دارد كه اين كلام زيباي امام هشتم به ما مي آموزد كه در اين چند روز باقيمانده تا ماه رمضان براي آمادگي بيشتر چه كنيم؟


اباصلت نقل كرده است كه در آخرين جمعه از ماه شعبان بر ابالحسن علي بن موسي الرضا عليه السلام وارد شدم ،ايشان به من فرمود:

اي ابا صلت! بيشتر از شعبان گذشت و اين آخرين جمعه آن است ، در اين باقيمانده  ماه تقصير هاي گذشته ات را تدارك كن و بر آنچه به كارت مي آيد اقبال نما و بسيار در دعا و استغفار و تلاوت قرآن بكوش و از گناهان خويش به سوي خدا توبه كن تا ماه رمضان كه فرا مي رسد تو براي خداي عزوجل مخلص باشي،

امانتي كه برگردن داري ادا ساز،هر كينه اي در قلبت از برادران مومنت مي باشد آن را بر انداز و هر گناهي بر تو مانده كه مرتكب آن شده باشي آن را از دل ريشه كن ساز و از خدا بپرهيز و در آشكارا و پنهان بر او توكل نماي؛چه آنكه خود او فرمود " و من يتوكل علي الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شيء قدرا" يعني آنكس كه بر خداي توكل كند خدا او را بس است كه خدا امر خود را به انجام مي رساند و براي هر چيزي اندازه اي قرار داده است.

و در مابقي اين ماه زياد بخوان : "اللهم اِن لم يكُن غفرت لنا في ما مضي من شعبان فاغفر لنا فيما بقي منه"

زيرا خداي تعالي در اين ماه به احترام ماه رمضان گردن هايي را از آتش جهنم آزاد مي سازد.

 

درج این مطلب در ماهان نیوز و عمارنامه و برداشت نیوز واتحادیه انجمن های اسلامی و عماریون و کلوب و دانشگاه علوم اقتصادی و سایت جامع ایرانیان بلژیک  و صبح توس

بچه‌ها بوی بهشت می‌آید، آیا شما هم این بو را استشمام می‌کنید؟

پیش از نقل روایت و خاطره مرحوم فردوسی پور، باید به این نکته اشاره کنم که دکتر سید علیرضا بهشتی، فرزند مرحوم بهشتی و خانم ملوک السادات، دختر ارجمند ایشان، هر دو برای من از حالات غیر عادی و روحانیت و جذابیت پدرشان در روز آخر که با روزهای گذشته فرق اساسی داشت، تعریف کردند. دختر شهید بهشتی از قول مادرشان می‌گفت: پدرم در آن روز ابتدا غسل شهادت کرد و سپس لباس نو پوشید و از خانه بیرون رفت.


دختر شهید بهشتی برای من تعریف می‌کرد همسر شهید مطهری، پیش از شهادت که در یک جلسه سخنرانی پدرم حضور داشت، به اطرافیان خود و از جمله من و مادرم گفته بود نگاه کن ببین چقدر از صورت آقای بهشتی نور می‌بارد که دل من از جمله او یکباره لرزید و بعد گفت: خدا به داد ما برسد و ایشان را برای انقلاب نگه دارد.

مرحوم فردوسی پور درباره آخرین ساعات عمر مبارک شهید بهشتی می‌گفت: اول مغرب نماز را به امامت شهید محمدحسین صادقی خواندیم. وقتی بیرون آمدیم، دیدم آقای بهشتی می خواهد وضو بگیرد. گفتم: آقا شما تازه می خواهید وضو بگیرید؟ جلسه امشب حساس است، زود تشریف بیاورید. فرمودند شما بروید من هم زود نماز را می خوانم و می‌آیم. فوری وضو گرفت و در صحن حزب نماز جماعت دیگری تشکیل شد که خوشبختانه عکس آن هم که آخرین عکس آقای بهشتی است، موجود است. در جلسه منتظر نشسته بودیم. من دم در نشسته بودم وقتی آقای بهشتی وارد شد، همه به احترام ایشان بلند شدند و شوخی با ایشان شروع شد. یکی می‌گفت: حاج آقا امشب خیلی نورانی شده‌اید. خیلی زیبا و خوشگل شده‌اید. ایشان هم خندید و گفت: «چشم شما زیبا می‌بیند،‌ من فرق نکرده‌ام.» ولی واقعا نورانی‌تر شده بود. جلو رفتند و نشستند. پس از اینکه تغییر دستور جلسه به رأی گذاشته شد و همه رأی دادند که درباره انتخاب رئیس جمهور پس از بنی صدر صحبت شود، بحث شد که حالا چه کسی در این باره صحبت کند که به آقای بهشتی رأی داده شد.

شهید استکی، نماینده شهر کرد، رئیس جلسه آن شب بود. پس از تلاوت قرآن، ‌آقای بهشتی پشت تریبون رفت و سخن خود را آغاز کرد و گفت: ما باید ببینیم رئیس جمهور آینده می‌تواند روحانی باشد یا نه؛ آیا نظر امام که فرمودند رئیس جمهور روحانی نباشد، همین است یا فرق کرده و اجازه می دهند.

بعد افزودند: اگر نظر امام فرق کند که غیر روحانی رئیس جمهور بشود، آن فرد را این جلسه باید تعیین و معرفی کند و اگر فرمودند باید روحانی باشد، باز انتخاب آن توسط این جلسه است، ولی وظیفه ما تعیین چند نفر به عنوان یک هیأت است که خدمت امام بروند و نظر ایشان را بگیرند تا تکلیف ما روشن بشود. مطلب ایشان که به اینجا رسید، حدود ده دقیقه طول کشیده بود. این مدت را هم ساعت من که کامپیوتری بود و پس از انفجار روی 40/8 دقیقه شب ایستاده بود، نشان می‌داد که ده دقیقه قرآن بود و ده دقیقه هم صحبت ایشان طول کشید. برای همین، این ساعت برخلاف اظهار برخی، ساعت 20/8 بود که من در لحظات اولیه، زیر آوار به آن نگاه کردم و پس از آن هم دیگر از کار افتاد.

سخنرانی شهید بهشتی که به اینجا رسید، چون ایشان عادت داشت وقتی صحبتش به جایی حساس از بحث می‌رسید و به اصطلاح معروف گرم می‌شد، مکثی می‌کرد و به شنوندگان دور تا دور جلسه نگاهی می‌کرد که چقدر با صحبت او همراه هستند و بعد بحث را ادامه می‌داد. در این میان، یک دفعه به جمعیت گفت: بچه‌ها بوی بهشت می‌آید. آیا شما هم این بو را استشمام می‌کنید؟ پس از این جمله بود که دیگر ما نفهمیدیم قضیه چه شد. این قدر انفجار شدید و سریع بود که هیچ کس از بازماندگان این فاجعه از لحظه انفجار چیزی به یاد ندارند، ولی این نکته را می دانم که خیلی چهره ایشان بشاش و نورانی شده بود. نکته مهم و باور نکردنی این بود که من در زیر آوار که هیچ امیدی به نجات نداشتم، احساس کردم و این را دیدم که نور بسیار شدیدی مثل نور چند پرژکتور قوی در اطراف تریبونی که آقای بهشتی در آنجا به شهادت رسید، در حال تابیدن است. از کسانی که مثل من زیر آوار بودند، پرسیدم این نور شدید چیست؟‌ من را مسخره می‌کردند که برقها قطع شده است؛ نور کجا بود، ولی واقعا برای لحظاتی این نور بود. 

نمی‌دانم جز من چه افراد دیگری شاهد وقوع این کرامت بزرگ بودند و معلوم شد در لحظه شهادت مرحوم آقای بهشتی ـ که از محدود کسانی بودند که امام به چشم رهبری و یکی از اعضای شورای رهبری پس از خود در دوران تبعید عراق به او می نگریست ـ اتفاق عجیبی رخ داده است و فرشتگان الهی که از عالم ملکوت برای استقبال ایشان به عالم آخرت از این نشئه خاکی آمده بودند، چنان فراوان و با عظمت بوده‌اند که نور وجودی آنها حتی به چشم ما هم عیان شده بود.

شنیدم شهید شمس‌الدین حسینی نائینی، نماینده مجلس به کسی که در کنار او زیر آوار بود، می‌گفت: تو هم بوی گلاب را می‌شنوی؟ وقتی پاسخ منفی شنیده بود، به او گفته بود پس این علامت آن است که تو شهید نمی‌شوی، برای همین، به منزل ما برو و سلام من را برسان و بگو وصیت نامه من توی طاقچه است؛ آن را بخوانند و به آن عمل کنند (پایان نقل قول آقای فردوسی پور).

بعدها در مصاحبه‌ای که با فرزند بزرگ دکتر شهیدبهشتی، دکتر سیدمحمدرضا بهشتی داشتم، به من گفت: پس از شهادت پدرم، به دلیل شدت علاقه‌ای که مرحوم علامه طباطبایی، صاحب تفسیر گران سنگ المیزان به شاگرد برجسته و خاص خود (پدرم) داشت، وقتی اطرافیان خواسته بودند به نحوی خبر شهادت را از ایشان مخفی کنند و یا به گونه‌ای دیگر جلوه دهند تا به ایشان صدمه روحی نخورد. مرحوم علامه به آنها گفته بود شما می خواهید چی را از من مخفی کنید؟ من الان دارم دکتر بهشتی را جلوی چشمانم می بینم که لحظه لحظه دارد در آسمان اوج می‌گیرد.

درود و رحمت بیکران الهی به روح ملکوتی شهید آیت الله بهشتی و یاران بحق پیوسته او که با نثار جان خود پایه های نظام جمهوری اسلامی را مستحکمتر ساختند و با مظلومیت خویش از چهره نفاق منافقین پرده برداشتند و سند رسوایی آنان را با خون خود نگاشتند.

درج اين مطلب در فرهنگ نيوز و لينك دين


دكتر غلامعلي رجايي

امتيازات و وي‍ژگيهاي سي و سه نبي الهي در حضرت مهدي عليه السلام

اي صفات تو صفات انبيا.........حاصل جمع تمام اوليا

به مناسبت ایام ولادت ذخیره الهی و منجی مظلومان و مستضعفان، حضرت صاحب الزمان علیه آلاف التحیة و الثناء، برگزیده و منتخب شباهت های آن حضرت با پیامبران الهی صلوات الله علیهم اجمعین که خود بابی برای معرفت بیشتر نسبت به آن حجت بالغه خدای تعالی است ، برای علاقمندان به آن حضرت  تقدیم می شود، که مطمئنا مرگ بدون معرفت ایشان مرگ در غیر اسلام و بر کفر و جاهلیت است؛نکته ای که در اینجا قابل توجه است این می باشد که این مطلب خلاصه شده و برگزیده ۷۱ صفحه از کتاب شریف مکیال المکارم است که برای دسترسی بهتر جوانان به این معارف تهیه شده است. 

1-شباهت به حضرت آدم:

بر طبق آیه 30 سوره بقره خداوند آدم را خلیفه خود در تمام زمین قرار داد و او را وارث آن ساخت و خداوند حضرت حجت را نیز وارث زمین و خلیفه خود در زمین قرار خواهد داد که امام صادق در تفسیر آیه 55 سور نور فرمودند:او قائم و اصحابش می باشند و در هنگام ظهورش در مکه در حالی که دست بر صورت می کشد می گوید:"الحمد لله الذی صدقنا وعده و ارثنا الارض"1 و در حدیث مفضل آمده است که :خروج می کند در حالی که ابری بالای سرش سایه افکنده و در آن منادی ندا می کند : این مهدی خلیفه خداست،از او پیروی کنید

2-شباهت به حضرت هابیل:

نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد هابیل را کشت ،همچنین نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد قصد کشتن امام قائم روحی له الفداء را نمود که او عموی آن حضرت ،جعفر کذاب بود.

3-شباهت به حضرت شیث:

به شیث همان علمی اعطا شده بود که به هابیل شده بود و او از ترس کشته شدن به دست قابیل اجازه آشکار کردن علم الهی خود را نداشت،چنانچه امام زمان علیه السلام می فرمایند:ستمگران پنداشته اند که حجت الهی نابود است و حال آنکه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بین می رود.2

4-شباهت به حضرت نوح:

نوح شیخ الانبیاء است ؛از امام صادق و امام هادی علیه السلام روایت است که حضرت نوح علیه السلام دو هزار و پانصد سال عمر کرد و حضرت قائم علیه السلام شیخ الاوصیا است که در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری متولد شد3،پس عمر آن حضرت تا کنون که سال هزار و چهارصد و سی و سه است یک هزار و صد و هفتاد و هشت سال می باشد.

5-شباهت به حضرت ادریس:

ادریس در انتهای عمرش توسط فرشته ای به آسمان ها برده شد و در روایات آمده است که بین آسمان چهارم و پنجم قبض روح گردید4 و قائم علیه السلام نیز در هنگام تولد توسط فرشتگان که یکی از آنها روح القدس بود به آسمان ها برده شد.5

6-شباهت به حضرت هود:

خداوند عز و جل کافرین را بوسیله هود علیه السلام هلاک کرد و بر طبق آیه41 و 42 سوره ذاریات با باد عظیمی دشمنان او را نابود نمود و در مورد امام زمان نیز در روایت مفضل آمده است که خداوند متعال به وجود او جمعی از کافرین را به وسیله باد سیاهی نابود می کند.

7-شباهت به حضرت صالح :

امام صادق علیه السلام می فرمایند :صالح مدتی از قومش غایب شد...هنگامی که به قومش بازگشت اورا به صورتش نشناختند و آنها را بر سه طایفه دید :یک طایفه منکر و کافر، یک طایفه دیگر اهل شک و تردید بودند و طایفه سوم یقین و ایمان داشتند...و همانا مثل قائم نیز مثل صالح است.6

 8-شباهت به حضرت ابراهیم:

ابراهیم علیه السلام دوران حمل و ولادتش مخفی بود و امام زمان علیه السلام نیز چنین بودند،ابراهیم در روز به قدری رشد می کرد که دیگران در یک هفته رشد می کنند و در یک هفته آنقدر رشد داشت که دیگران در یک ماه رشد و در یک ماه به مقداری که دیگران در یک سال رشد دارند 7.قائم نیز چنین بود چنانچه که در خبر حکیمه رضی الله عنه آمده است:پس از گذشت چهل روز به خانه حضرت ابو محمد علیه السلام وارد شدم که ناگاه مولایم صاحب الزمان را دیدم که در خانه راه می رود... که امام زمان علیه السلام فرمود:عمه من مگر ندانستی که ما گروه اوصیاء در یک روز به مقدار یک هفته دیگران و در یک هفته به مقدار یک ماه دیگران و در در یک ماه به مقدار یک سال دیگران رشد می کنیم...8

9-شباهت به حضرت اسماعیل:

خداوند به ولادت اسماعیل بشارت داد چنانکه فرمود: فبشرناه بغلام حلیم9 پس او را به پسر بردباری مژده دادیم ،خداوند به ولادت و قیام قائم نیز بشارت داده است و امام عسکری علیه السلام در انتهای عمر شریفش خطاب به ایشان فرمود: ای فرزند به تو مژده می دهم صاحب الزمان و حجت خدا در روی زمین تویی10اسماعیل چشمه زمزم از زمین برایش جوشید و قائم علیه السلام نیز آب از سنگ سخت برایش خواهد جوشید.

10-شباهت به حضرت اسحاق:

خداوند تعالی پس از آنکه ساره از بچه دار شدن مأیوس شده بود ولادت اسحاق را به او بشارت داد که این امر در آیه 71 و 72 سوره هود آمده است و قائم علیه السلام نیز بعد از آنکه مردم از ولادت او مأیوس شدند،ولادتش بشارت داده شد.

11-شباهت به حضرت لوط:

فرشتگان -همانطور که در سوره هود آیه 81 آمده است-برای یاری لوط علیه السلام نازل شدند و قائم علیه السلام نیز فرشتگان برای یاریش فرود خواهند آمد و نیز از شباهت های امام زمان به لوط این است که لوط از بلاد فاسقین بیرون رفت ،حضرت نیز از بلاد فاسقین بیرون رفته است.

12-شباهت به حضرت یعقوب:

یعقوب علیه السلام برای یوسف آنقدر گریست تا اینکه چشمانش از اندوه سفید شد ،در حالی که خشم خود را فرو می برد11 و قائم علیه السلام نیز برای جدش حسین علیه السلام گریسته و حتی -همچنانکه در زیارت ناحیه می فرماید- برای جدش خون گریه می کند.

13-شباهت به حضرت یوسف:

یوسف علیه السلام زیباترین اهل زمانش بود چنانچه قائم علیه السلام نیز زیباترین اهل زمان خویش می باشد و دیگر آنکه در کمال الدین شیخ صدوق از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: در صاحب این امر شباهتی از یوسف علیه السلام است و آن اینکه خداوند عزوجل در یک شب امر او را اصلاح می فرماید.


14-شباهت به حضرت خضر:

خضر علیه السلام چونان حضرت حجت ارواحنا فداه عمرش را خدا طولانی نموده واین موضوع نزد شیعه وسنی مسلم است واز بعضی روایات استفاده می شود که حکمت این امر این است که دلیلی بر طول عمر قائم علیه السلام باشد.

وخضر اینچنین نامیده شده چون از هر مسیر خشکی گذر کند آنجا سبز می شود و در نجم الثاقب روایت شده که حضرت قائم از هر سرزمینی که بگذرد،سبز و پر گیاه می شود و آب از آنجا می جوشد و چون از آنجا برود،آب فرو می رود و زمین به حال خود برمی گردد.

15-شباهت به حضرت الیاس:

الیاس علیه السلام هنگامی که می خواستند او را بکشند از قوم خود فرار کرد واز نظرشان غایب شد کما اینکه قائم علیه السلام همچنین برای حفظ جان از  قوم خود فرار نمود و از دیده مردم غایب شد.

بر طبق احادیث خداوند متعال به دعای الیاس علیه السلام یونس پیغمبر را در حالی که کودک بود بعد از چهارده روز از فوتش زنده کرد و نیز خداوند متعال به برکت وجود قائم علیه السلام و دعای او مردگان بسیاری را پس از گذشت سالها از مرگشان زنده خواهد کرد.12

۱۶-شباهت به حضرت ذوالقرنین:

ذوالقرنین پیامبر نبود اما بر مردم حجت بود۱۳ چنانچه قائم علیه السلام نیز پیامبر نیست اما بر مردم روی زمین حجت است؛ذوالقرنین مابین مشرق و مغرب را تصرف کرد و قائم علیه السلام نیز مشرق و مغرب زمین را تصرف خواهدکرد ۱۴؛ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی به او وحی شد و امام زمان علیه السلام نیز پیغمبر نیستند ولی چنانچه در احادیث وارد شده به او وحی می شود.

۱۷-شباهت به حضرت شعیب:

 شعیب علیه السلام بعد از آنکه قومش را به خدا دعوت کرد از میان آن ها غایب شد سپس دوباره به صورت جوانی به سوی آنها بازگشت و قائم علیه السلام نیز با وجود عمر زیاد به صورت جوانی ظاهر خواهد شد۱۵؛شعیب در میان قوم خود گفت : "بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین۱۶" آنچه خداوند باقی گذارده برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید،قائم نیز حضرت امام باقر علیه السلام درباره ایشان می فرمایند: هنگامی که قائم خروج  کند به کعبه تکیه می زند و سیصد و سیزده مرد نزدش حاضر می شوند پس اولین سخنی که به زبان می آورد این آیه است: "بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین" سپس می گوید من بقیة الله در زمین و خلیفه خدا و حجت او بر شما هستم ،پس هیچ مسلمانی بر او سلام نمی کند مگر اینکه اینچنین می گوید: السلام علی بقیة الله فی ارضه...۱۷.

۱۸-شباهت به حضرت موسی :

 در کمال الدین از حضرت باقر علیه السلام در بیان شباهت حضرت قائم به جمعی از پیامبران آمده است :و اما روشی از موسی علیه السلام که ترس مداوم و طول غیبت و پنهان بودن ولادت و رنج و زحمت شیعیان بعد از او بر اثر آزار و خواری که از دشمنان ببینند تا آنگاه که خدای عزوجل ظهور حضرتش را اجازه دهد و او را یاری کند و بر دشمنش تایید نماید و نیز بنی اسرائیل منتظر قیام موسی بودند چون که به آنها خبر داده شده بود که فرج آنها به دست اوست و در مورد شیعیان قائم علیه السلام نیز چنین است.

۱۹-شباهت به حضرت هارون:

 هارون علیه السلام را خداوند متعال به آسمان بالا برد و سپس بار دیگر به زمین باز گرداند،قائم علیه السلام را نیز خداوند بعد از ولادت به آسمان بالا برد سپس به روی زمین بازگرداند؛هارون چنانچه در کتاب بدایع الزهور آمده از راه دور سخن موسی را می شنید و نیز موسی سخن هارون را و امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که قائم ما به پا خیزد خداوند عزوجل در گوشها و چشم های شیعیان ما خواهد افزود به طوری که بین آنها و حضرت قائم پیکی نخواهد بود ،با آنها سخن می گوید و آنها می شنوند و به او نگاه می کنند در حالی که در جای خودش باشد.۱۸ 

۲۰-شباهت به حضرت یوشع:

 پس از وفات موسی علیه السلام منافقان امت با حضرت یوشع جنگ کردند چنانچه منافقان این امت با حضرت قائم جنگ خواهند کرد.

۲۱-شباهت به حضرت حزقیل:

 در روضه کافی از امام باقر و صادق علیهما السلام ذیل آیه 234 سوره بقره که درباره هزاران تنی است که پس از مرگ دوباره زنده شدند اشاره به این امر می فرمایند که اینها هفتاد هزار خانوار از اهل یکی از شهر های شام بودند که گاه و بی گاه طاعون در آن ها می افتاد و به خاطر در امام ماندن از طاعون از شهر و دیار خود خارج شدند ولی در مسیری به فرمان خدا جان آنها گرفته شد،سپس در ادامه می فرمایند پیغمبری از بنی اسرائیل که نامش حزقیل بود بر آنها گذشت و هنگامی که استخوان های آنها را دید،گریه کرد و از خدای بزرگ تقاضا نمود که آنها را زنده کند،سپس کلماتی را گفت که امام صادق فرمود آن اسم اعظم بود که آنها را دید که به فرمان خدا زنده می شدند۱۹.

و در مورد قائم علیه السلام ذیل آیات مختلف اهل بیت علیهم السلام خبر از زنده شدن دو گروه در زمان ایشان داده ان گروهی از جبابره که حضرت از ایشان انتقام کشند و نیز یاران صدیق حضرت که در یکی از آنها از امیرالمومنین علیه السلام روایت است که فرمود :...ای شگفتا و چگونه تعجب نکنم از مردگانی که خداوند آنها را زنده برانگیزد ،گروه گروه با تلبیه و پاسخگویی به دعوت کننده الهی به کوچه های کوفه وارد شوند۲۰....

۲۲-شباهت به حضرت داوود:

خداوند چنانچه در آیه 10 سوره سباء آمده آهن را برای داوود نرم نمود که قائم علیه السلام نیز این معجزه را برای مردم نشان می دهد و سنگ با داوود سخن گفت که : ای داوود مرا بگیر و جالوت را با من به قتل برسان و نیز علَم و و شمشیر قائم علیه السلام او را صدا می زنند که : ای ولی خدا خروج کن و دشمنان خدا را به قتل برسان و دیگر آنکه داوود به الهام در میان مردم حکم می کرد نیز حضرت قائم به حکم داوود قضاوت خواهد کرد و نیازی به بینه و شاهد و پرسیدن از آنها ندارد.

۲۳-شباهت به حضرت سلیمان:

سلیمان در حالی که هنوز بالغ نبود و کودک بود به فرمان خدا توسط داوود برای جانشینی او معرفی شد وقائم را خداوند عزوجل خلیفه قرار داد و حال آنکه کودکی تقریبا پنج ساله بود؛ سلیمان گفت خدایا به من ملکی عنایت کن که برای هیچ کس بعد از من شایسته نباشد که او بر جن و انس و پرندگان حکومت می کرد و قائم علیه السلام نیز بر شرق و غرب عالم حکومت می کند و در زمان او عدالت مطلق حکم فرما می شود و نیز حکومتش تمام اهل آسمانها و زمین را شامل می گردد.

۲۴-شباهت به حضرت آصف:

آصف علمی از کتاب را داشت اما قائم علیه السلام علوم کتاب نزدش حاضر است.

۲۵-شباهت به حضرت دانیال:

دانیال علیه السلام  مدتی از بنی اسرائیل غایب بود و او را در چاهی بزرگ با شیر درنده ای انداخته بودند تا آن شیر او را از بین ببرد اما خداوند تعالی او را حفظ کرد و گرفتاری پیروان او در زمان غیبتش شدید بود و نیز قائم علیه السلام نیز دشمنان قصد کشتنش را داشتند و گرفتاری شیعیان در غیبت او بسیار است.

۲۶-شباهت به حضرت عُزیر:

عزیر وقتی به سوی قومش بازگشت و در میان آنها ظاهر شد ،تورات را آنطور که بر موسی بن عمران علیه السلام نازل شده بود خواند و قائم نیز هنگامی که ظاهر شود برای اهل زمین قرآن را آنچنانکه بر حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است خواهد خواند.

۲۷-شباهت به حضرت جرجیس:

در بحار آمده که: زنی خدمت جرجیس علیه السلام آمد و گفت:ای بنده صالح گاوی داشتیم که با آن امرار معاش می کردیم و آن مرده است .جرجیس به او گفت:این عصا را بگیر و آنرا بر گاوت قرار ده و بگو که جرجیس می گوید:به اذن خداوند برخیز،پس چون آن زن این کار را کرد،آن گاو زنده شد و آن  زن به خدا ایمان آورد.۲۱ 

۲۸-شباهت به حضرت ایوب:

 ایوب علیه السلام چنانچه از امام صادق علیه السلام روایت شده۲۲ ،هفت سال بر بلا صبر کرد و قائم علیه السلام از هنگام وفات پدر بزرگوارش تا کنون صبر کرده و نمی دانیم این صبر تا کی ادامه خواهد داشت؟

۲۹-شباهت به حضرت یونس:

 از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: بر حضرت ابوجعفر محمد بن علی باقر علیهالسلام وارد شدم و می خواستم از قائم آل محمد علیه السلام از آن حضرت سوال کنم که خود آغاز سخن کرد و فرمود: ای محمد بن مسلم به درستی که در قائم آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم از پنج پیغمبر شباهت است: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمد صلوات الله علیهم ،اما شباهت از یونس بن متی اینکه پس از غیبت در قیافه جوانی در سن پیری به سوی قومش بازگشت۲۳.

۳۰-شباهت به حضرت زکریا:

 فرشتگان زکریا را ندا کردند در حالی که به نماز ایستاده بود و خداوند قائم علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و فرشتگان در هر شب قدر او را ندامی کنند ... و در حدیث مفضل از امام صادق علیه السلام روایت شده که :جبرئیل به آن حضرت عرض میکند: ای سرور من فرمانت پذیرفته و دستورت اجرا می شود.زکریا چنانچه در خبر احمد بن اسحاق آمده سه روز در مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین گریه کرد کما اینکه حضرت قائم هر صبح و شام بر ایشان اشک میریزد.

۳۱-شباهت به حضرت یحیی:

حضرت یحیی در شکم مادر سخن گفت۲۴ که در حدیثی از امام عسکری علیه السلام آمده که : روزی مریم بر مادر یحیی وارد شد ولی او برایش برنخواست،یحیی در شکم مادر ندا کرد: بهترین زنان عالم در حالی که بهترین مردان جهان را با خود دارد بر تو وارد می شود ،برایش بر نمی خیزی؟ پس مادرش متنبه شده از جای برخواست.قائم علیه السلام نیز چنانچه در روایت حکیمه آمده در شکم مادر سخن گفت و سوره قدر را قرائت نمود.۲۵ 

۳۲-شباهت به حضرت عیسی:

عیسی از بهترین زنان زمانش متولد شده است و قائم نیز فرزند بهترین زنان زمانش است ،عیسی در شکم مادر تسبیح می گفت و در گهواره سخن گفت و قائم علیه السلام نیز در شکم مادر سخن گفت و در گهواره نیز آمده که: حضرت حجت بعد از ولادتش تکلم کرد و گفت: اشهدان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله...عیسی حکمت و ویژگی های نبوت در کودکی به او داده شد و قائم نیز حکمت و ویژگی های امامت در کودکی به ایشان داده شد و در مورد عیسی اختلاف شد که بعضی گفتند عیسی کشته شد که خداوند در قرآن آنها را تکذیب نمود و در مورد قائم علیه السلام به خاطر غیبت طولانی ایشان بعضی از امت ایشان را انکار کنند و بعضی می گویند هنوز متولد نشده است...عیسی به اذن خداوند مرده زنده می نمود و قائم نیز به اذن خداوند مردگان را زنده خواهد نمود...عیسی فرمود: من به شما خبر می دهم ازآنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید۲۶ و قائم علیه السلام نیز از همه احوال و کارهای ما آگاه است که در روایات فراوان بدین مطلب اشاره شده است.

۳۳-شباهت به خاتم النبیین صلی الله علیه و آله وسلم:

 سخن جامع در این باب فرمایش رسول اکرم می باشد که فرمود: مهدی از فرزندان من است،اسم او اسم من و کنیه اش کنیه من و از نظر خَلق و خُلق شبیه ترین مردم به من است... .      

 

 


پينوشت:

 

1-تفسیر برهان،146/3؛سوره زمر،74

2-کمال الدین،430/2

3-اصول کافی،514/1

4-مجمع البیان،519/6

5-کمال الدین،428/2

6-کمال الدین،136/1

7-بحارالانوار،19/12

8-بحارالانوار،27/51

9-صافات،آیه101

10-بحارالانوار،16/52

11-سوره یوسف،آیه84

12-بحارالانوار،90/53

13-بحارالانوار،۵۲/۶۸

14-کمال الدین۲/۳۹۴

15-بحارالانوار،۵۲/۳۱۹

16-هود،۶۶

17-کمال الدین،۱/۳۳۱

18-روضه کافی،۲۴۰

19-روضه کافی،۱۹۸

20-بحارالانوار،۵۲/۴۷

21-بحارالانوار،۱۴/۴۴۷

22-بحارالانوار،۱۲/۳۴۷

23-کمال الدین،۱/۳۲۷

24-بحارالانوار،۱۴/۱۸۷

25-کمال الدین ۲/۴۲۸

26-آل عمران،۴۹

 

درج اين مطلب در بولتن نيوز و مفید نیوز و عماریون