مدافعان حرم قاچاقی

یکی از موضوعات داغ در فضای امروز جامعه مسئله مدافعان حرم و جنگ ما در عراق و سوره است، شکی در آن نیست که حضور ما در این جبهه لازم است، شکی در این نیست که فعالیت ما در این جبهه باعث می شود که لازم نباشد در خانه خودمان بجنگیم و این هزینه بالا را متحمل شویم،

امروز طبق سخنان صریح مقام عظمای ولایت و مسئولین، حضور ما در این جنگ ها به صورت لشکر کشی همه جانبه نسیت، و تنها حضور ما یک حضور مستشاری است و این یک موضوع مهم است!، در این میان بسیاری از جوانان دیده می شوند که عشق حضور در این جبهه مقدس دفاع از حرم را دارند اما آیا اجازه شرعی و قانونی برای حضور عناصر غیر متخصص و مستشار در این جبهه وجود دارد؟

 برای پاسخ دادن به این پرسش باید به یک مقدمه بپردازیم و آن اینکه در معارف دینی خدای تعالی از تک تک نعماتی که به ما داده سوال می کند که در چه راهی صرف کرده ایم و آیا بهترین استفاده ممکن را از آن کرده ایم یا نه!، و در موضوع صدمه زدن به بدن علمای ما قائل به حرمت هستند ،چه حتی شما یک تیغ روی دستتان بکشید!، حالا در موضوع جان انسان که بالاترین نعمت خدادادی است چطور خدای تعالی حساس نیست؟

از طرف دیگر موضوع شهادت و مقام بالای شهید در راه خدا مطرح است که حتی شخصی مثل امام حسین علیه السلام برای یک مصلحت بالا که حفظ دین و ماندن اسلام است جان خود و خانواده خود را فدا می کند! ، اما کی ما می توانیم به این موضوع پی ببریم که یک مصلحت بالاتری وجود دارد که ما مجوز داریم برای حفظ آن جان خود را فدا کنیم؟ ، پاسخ آن است که ما یک رهبر شجاع و آگاه داریم که حجت شرعی در دستان اوست، در زمان غیبت ولی فقیه سرپرست ماست و ایشان باید اعلام جهاد کنند که بر ما واجب شود و حال آنکه اعلام جهاد عمومی نشده است!

سوال این است که جوانی که بدون کسب اجازه شرعی و فقط با رابطه یا جا زدن خود در میان سربازان سایر کشور ها و آن هم بدون شناخت منطقه جنگی و بدون آموزش نظامی لازم وارد این میدان می شود و جان خود را در کمترین زمان ممکن از دست می دهد در آن دنیا چنین شخصی امتیاز می گیرد یا بازخواست می شود؟

افرادی می آمدند پیش امام خمینی رحمه الله و به ایشان عرض می کردند که دعا کنید ما شهید شویم! ، ایشان در پاسخ عرض می کردند که دعا می کنم پیروز شوید و ثواب شهادت را ببرید!؛ جان بر کف بودن مهم است اما با رعایت منطق و صلاح و مصلحت، شکی در آن نیست که اسلام دین منطق است و حضور بسیاری از جوانان عادی البته با روحیه و شوق ستودنی در این جبهه مستشاری منطقی نیست و حتی مورد تایید مسئولین نظامی ما هم نمی باشد.

در عصر رسانه،حوزه ساکت، یک حوزه مرده است!

وقتی جهان داران در مورد فرایند جهانی شدن و برداشته شدن مرز های فرهنگی در فضای رسانه ای امروز صحبت می کنند ، از این ارتباط بین فرهنگ ها با تعابیر جذابی یاد می کنند اما همیشه پشت شعار های قشنگ و تئوری پردازی های عوام فریبانه، لبخند قدرت طلبانه ی اصحاب زر و زور وجود دارد که از این رسانه هایی که امروز مثل خون در پیکره جهان جاری است استفاده می کنند تا این خون، ژن تفکر آنها را به عنوان عنصر حیات بخش منتشر نماید و سایر فرهنگ ها در سایه این پمپاژ قوی و دارای جذابیت های روز ، در شیب انفعال قرار گیرند و مضمحل شوند.

در این میان و در دنیای امروز که صحبت کردن در جهان یعنی داشتن رسانه قوی و ایدئولوژیک ، در واقع تفکر اسلام ناب در عصر حاضر و در میان این همه صدای رسا و بظاهر جذاب ساکت است!،

تفکر اعتقادی ناب شیعه در واقع در این دنیای رسانه های نوین که مردم جهان از فرهنگ منتشر شده توسط آنها رنگ می گیرند ، یک دفینه راز آلود و گران بهاست که افراد زیادی از آن خبر ندارند.

امروز نداشتن رسانه و محتوای قابل عرضه در این عرصه به معنای نداشتن زبان است و حوزه ما که مرکز تفکر دینی ماست مثال عالمی است که زبانی برای ارتباط با دیگران و بیان عقاید حقه خود ندارد که اینگونه عالمی بود و نبودش فرق زیادی ندارد.

با این وجود در این عصر رسانه و ارتباطات بی حد بین فرهنگ ها در این عرصه، بیم آن می رود که در آینده ای نه چندان دور تفکر ناب شیعی تنها در پیکره حوزه علمیه باقی بماند، یک حوزه منزوی که با مرگ فاصله ای نخواهد داشت!، مطلبی که در سخنان عتاب آمیز رهبر حکیم انقلاب خطاب به حوزه در موضوع لزوم تحول در حوزه سال ها پیش به آن اشاره شد.

خروسِ دم بنفش در دانشگاه‌های مشهد!

یکی از بدترین و ناجوانمردانه‌ترین کارهایی که یک طیف سیاسی در جریان به قدرت رسیدن می‌تواند انجام دهد بهره کشی و سوء استفاده از عواطف پرشور جوانان پاک، در جهات حزبی و منفعت طلبی‌های قدرت طلبانه است، و از این بدتر فدا کردن فضای مقدس علمی برای رسیدن به نیات نامقدس است. اگر انسان بخواهد سیر قدرت طلبی بعضی جریان‌های خاص را در کشور مطالعه کند باید نگاه دقیقی به ایجاد تشکل‌های دانشجویی نو به نو و اهداف و شکل آنها داشته باشد، تشکل‌هایی که با پز نو اندیشی و زرق و برق این نام، نقش پسر جوانی را بازی می‌کنند که با اجاره کردن یک ماشین پر زرق و برق در فکر شکار دختران جوان است.

 

در ماجرای انتخابات سال ۸۸ بسیاری از افراد شاهد بودند که ستاد سبز به ترفندهای مختلف از جمله جاذبه‌های جنسی به دنبال جذب افراد بودند و امروز این فکر که باید از هر طریقی و لو ضد دینی و مغایر با آرمان‌های انقلاب، جوان را جذب کرد تا در آینده طرف ما را در انتخابات بگیرد در فعالیت‌های دانشگاهی بعضی تشکل‌های خاص دیده می‌شود.

 

البته نمی‌شود گفت که این موضوع دور از نظر و تصمیم مسئولین دانشگاه دارد انجام می‌شود، بلکه در بعضی دانشگاه‌ها به طور کاملاً ویژه و با حضور معاون فرهنگی دانشکده جلسه‌ای برای ورودی‌های جدید دانشگاه همراه با معرفی این تشکل خاص برگزار شده است، آن هم با منوهای کاملاً ویژه!، از جمله تئاتر و موسیقی و صندلی داغ همراه با آموزش "مخ زنی!" آن هم نزدیک ایام محرم و شهادت اباعبدالله الحسین، که این موضوع انسان را به یاد عاشورای ۸۸ و کف زدن و هلهله و رقص و پایکویی و پرچم آتش زدن آن عده‌ای می‌اندازد که رئیس فتنه آنها را خداجو می‌دانست، البته همه انسان‌ها باطناً خدا جو هستند اما یکی گاو را می‌پرستد و یکی خدای واحد را و آنچه مشخص است خورشید توحید و ولایت در این سرزمین پاک همیشه بوده و هست و تنها چند روزی این ابرهای کبود در این آسمان فیروزه‌ای مجال جولان خواهند داشت.