مشی امام خامنه ای درباره دو یاور دیرین

شرایط امروز جمهوری اسلامی از نظر تحلیل اتفاقات و شرایط با توجه به فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی در حساس‌ترین وضعیت خود قرار دارد، در این موقعیت آنچه مهم، الهام بخش و هدایت آفرین بوده، توجه دقیق و موشکافانه به جهت‌گیری، گفتار و پیام مقام عظمای ولایت است.

این دستور همیشه ایام به دلدادگان و پیروان ولایت گفته می‌شود که در شرایط گوناگون و در واکنش‌ها و برخوردها نباید آنچه دلمان می‌خواهد و تشفی خاطر ما است را انجام دهیم، بلکه ببینیم چه واکنش و عملی امروز به نفع اسلام و انقلاب اسلامی و مورد نظر مقام ولایت فقیه است و ما دقیقاً همان را انجام دهیم! تا خدای نکرده در تور امواج رسانه‌ای دشمن نیفتیم و بازی نخوریم.

شخصیت هاشمی رفسنجانی بی‌شک دارای ابعاد مثبت و منفی است، نقاطی موافق و معاضد نظام، ولایت و نکاتی مخالف، که آنچه در این شرایط هم از نظر دینی پس از مرگ وی و هم از نظر سیاسی درست به نظر می‌رسد، پرداختن به نکات مثبت و سابقه درخشان وی در خدمات و فعالیت‌های انقلابی است، اما با این وجود همیشه باید فعالیت این چند سال آخر عمر هاشمی رفسنجانی را در گوشه ذهنمان نگه داریم تا از رفتارهای نادرست این شخصیت بزرگ انقلاب و گروه‌هایی که شیفته آن رفتار هستند، تبری بجوییم.

نکته‌ای که امام خامنه‌ای پس از وفات رفیق مشترک ایشان و هاشمی رفسنجانی، یعنی آیت‌الله واعظ طبسی به وضوح بیان و تحسین نمودند، موضع‌گیری شفاف وی در ماجرای فتنه بود که همین نقطه ضعف هاشمی رفسنجانی است اما این نباید سبب شود که ما سابقه درخشان این سیف‌الاسلام را از یاد ببریم و به آن نپردازیم.

آیت‌الله طبسی یکی از نزدیک‌ترین یاران مرحوم آیت‌الله هاشمی بودند اما امتیاز آیت‌الله واعظ طبسی آن بود که دوستی‌ها و قرابت‌ها را در ماجرای فتنه کنار گذاشتند و به تقبیح اعمال نادرست فتنه‌گران و روشنگری در این زمینه پرداختند.

اما امروز بی‌شک برای هاشمی رفسنجانی، این شخصیتی که در رسیدن انقلاب به این نقطه از شکوفایی، نقش‌ها و مبارزات و معاضدات بسیاری داشتند و همواره صلاحیت خلف صالح امام را بیان می‌نمودند، همه پیروان صدیق ولایت دعا می‌کنند و رحمت و غفران وی را از درگاه ایزد منان طلب می‌کنند.

 

📎 http://razavi.farsnews.com/news/13951022001276

اشبه الناس به امام خمینی بی شک یک نفر بیشتر نیست

جناب آقای بهرمانی خوب شد امروز امام نیست که این روز های شما را ببیند روزی که شاگردانش با نام او به هدف و آرمان او حمله می کنند ،با نام او به تفکر او حمله می کنند،با نام او به پایه های اصلی نظام ولایت فقیه که مظهر حاکمیت اسلام است حمله می کنند و هیچ ابایی از کشیدن شمشیر زبان بر فقهای شورای نگهبان ندارند.

همان زبانی که دیروز در جبهه اسلام وعلیه مستکبرین با سخنان برنده جهاد می نمود و امروز...برای همین خطاب بهرمانی نمودم چون آن هاشمی مرد ،آن هاشمی همان زمانی که هوای قدرت طلبی او را بر آن داشت که سلم لمن سالمکم را رها کند و نامه بدون سلام به نائب امام زمان بنویسد مرده بود چون انسان یک کالبد نیست یک روح است که اگر تسلیم حق نباشد می میرد و چون مرداری متعفن می گردد.

خوب شد که امروز امام نیست که اگر می بود جگرش از این همه نفاق آتش می گرفت،اگر شما امروز سخن از بیت امام می گویید ما سخن از خود امام می گوییم همان امام استکبار ستیز تحریف نشدنی،همان امامی که حاضر بود تکه تکه شود اما سر جلوی مظاهر استکبار و طاغوت خم نکند شما امروز در سالگرد پیروزی انقلاب روح بزرگ روح الله را آزرده ساختید و هدیه ای بد که نه،زخمی بر جگر او وارد کردید،امام در روز های آخر از همین روز های شما می ترسید.

اشبه الناس به امام خمینی بی شک یک نفر بیشتر نیست و آن فرزند معنوی روح الله و جانشین به حق ایشان،حضرت امام خامنه ای است همان کسی که شما امروز با این حملات گاه و بیگاه به شورای نگهبان تبعیت از ایشان را برای چندمین بار رها کرده اید و در مقابل سخن و دستور ایشان به تخریب نهاد های وابسته به رهبر انقلاب دست می زنید که ایشان در مورد تبعیت نهاد های قانونی کشور و دوری از اینگونه سخنان فرمودند:

به نهادهای قانونی اهانت نشود؛ این را توجّه کنید. یک نهاد قانونی را که یک وظایفی دارد، نباید مورد افترا قرار بدهیم یا مورد اهانت قرار بدهیم. نهاد قانونی، نهاد قانونی است؛ نه‌اینکه اشتباه نمیکند؛ هر نهاد قانونی‌ای مثل همه‌ی آدمها، مثل این حقیرِ پُر از تقصیر و اشتباه ممکن است اشتباه کنیم امّا این موجب نمیشود که ما یک نهاد قانونی را مورد اهانت قرار بدهیم، در انظار عمومی، در تبلیغاتمان، در حرفهای خودمان تخفیف کنیم؛ نه، این باب اگر باز شد، هرج‌ومرج خواهد شد. خب، سلیقه‌ی جنابعالی این است، به فلان نهاد قانونی بی‌احترامی میکنی، یکی دیگر سلیقه‌ی دیگری دارد، به آن نهاد قانونی‌ای که تو به آن وابسته هستی بی‌احترامی میکند؛ این خوب است؟ این باب را باز نکنند.

اذهان عمومی را مشوّش نکنند که آقا، معلوم نیست چه خواهد شد، نمیدانیم چه خواهد شد. این کار بسیار غلطی است؛ قبلاً هم من تذکّر داده‌ام؛ بگذارید مردم همچنان‌که حق است، همچنان‌که واقع است، با شوق، با ذوق، با نشاط بروند به سمت انتخابات. تشویش افکار عمومی کار بسیار غلطی است؛ مردم را به انتخابات بدبین نکنند.۱۳۹۴/۱۰/۳۰

وابستگی خونی به امام و هر کس دیگر کافی نیست امام خمینی یک شخض نیست بلکه یک تفکر است و امروز شما با این حملات به شورای نگهبان با نام خمینی تفکر خمینی و ریشه ولایت فقیه را هدف گرفته اید که حضرت روح الله فرمود:

من به این آقایان هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می شود و در آخر، رژیمی را ساقط می نماید. 25/02/1363

 

----------------------------------------------------------------------------------------

درج این مطلب در هفته نامه نه دی و رجانیوز و آرمان پرس و سایت حجت الاسلام حاجتی و مطالبه و بصر نیوز و قاصدنیوز

آقای من، مگر ما مرده باشیم...

سلام بر نائب مهدی و سلام بر دل پر دردش که امروز بعد از پسر غریب فاطمه،حضرت ولی الله الاعظم ارواحنا فداه ، او دردمند ترین است و فقط مهدی است که از درد های دل این فرزند غریبش خبر دارد.

سلام بر آن آقایی که کسانی که خود را یار و برادر او می خوانند با صراحت و وقاحت دم از جام زهر دادن به او می زنند و بدان می بالند!1 ننگ بر آن زبانی که راضی به پاره پاره شدن دل ولی زمان خود باشد ،کسانی که عمامه به سر دارند اما هیچگاه معنای امامت را نفهمیده اند که لیاقت آن را نداشته اند ،کسانی که ثروت دنیا را به بهای غربت مولا طلب می کنند ، نزدیکانی که مصرانه در پی آنند روزگار تنها ترین سردار در ایام او تکرار شود.

سلام خدا بر دست جانباز و دل پر خونت که چنانچه روزگار خمینی روزگار خون دادن بود ،روزگار خامنه ای روزگار خون دل خوردن است و این به خاطر بعضی اطرافیان دنیا طلب و دو روی توست ؛ آن زمان فرمان استقامت ،پیامبر خدا را پیر کرد که با "ومن تاب معک" آمد و دستور به اسقامت اطرافیان داده شد اطرافیانی که...

 

آقای من ،بی شک همچنانکه سید و مولای تو مهدی فاطمه است،خود تو سید و مولای ما بسیجیان و دلدادگان خط ولایتی و بدان که تا فدائیان تو زنده اند، بدخواهان و حسودان و کیسه دوزان نخواهند توانست عرصه را بر تو تنگ کنند که ننگ ابدی برای کسی است که روگردان از مسیر ولایت باشد.

 

...............................................

1-نوشیدن جام زهر توسط امام، کام ملت را شیرین کرد!

 

...............................................

درج این مطلب در آرمان پرس

از آتشفشان تا جام زهر،آیا فتنه دیگری در راه است؟

تحلیل پاسخ امام خامنه ای به نامه تبریک رئیس جمهور

 

 

کسانی که در سال های نه چندان دور با آوردن کلمه آتشفشان اسم رمز عملیات یک فتنه بزرگ را بر زبان جاری می کردند ، امروز دوباره با یاد قطعنامه 598 و ماجرای جام زهر و پیروزی خواندن آن،کلیدواژه های دیگری را مطرح می کنند که این بی شک می تواند رمز یک حرکت فتنه جویانه دیگر باشد که از سوی مغز متفکر فتنه 88 بیان می شود.

 وقتی برای توافقنامه ای که نه به بار است و نه به دار است هزاران هزار جشن از قبل ترتیب داده می شود،وقتی برای توافقنامه ای که هنوز باید به تصویب و تایید مجلس و مسئولین نظام برسد ،بساط کف زنی راه انداخته می شود،این موضوع انسان را یاد جشن های زود هنگام و از قبل برنامه ریزی شده میرحسین موسوی در انتخابات و در جریان فتنه می اندازد که این خبر از یک طراحی کثیف برای بازی با احساسات پاک مردم می دهد.

این موضوع به وضوح در پاسخ هوشمندانه اخیر امام خامنه ای به نامه رئیس جمهور دیده می شود که ایشان در ضمن یک پاسخ کوتاه به نامه تبریک رئیس جمهور بیان می فرمایند: "به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند."

این یعنی گرچه تلاش های تیم مذاکره کننده شایسته تقدیر است ولی هنوز برای پیروزی بزرگ خواندن این توافق زود است و این در حالی است که رئیس جمهوری که از روز اول همه چیز مملکت حتی آب خوردن مردم را به مذاکرات گره زده و همه حیثیتش در نتیجه دادن این مذاکرات با شیطان بزرگ است این توافق ابتدایی بدست آمده را یک پیروزی بزرگ و بی سابقه و تاریخی می خواند و جناب هاشمی آن را مانند فتح خرمشهر بیان می کنند و رسانه های حامی دولت همه با تیتر های مشابه بر این موضوع دامن می زنند و جریان دولت با یک پیش بینی و طراحی از پیش ، برگزاری یک سری جشن ها را کلید می زند که دامنه آن به مردم می رسد؛

این درحالی است که اصلا شاید مسئولین نظارتی نظام با تدقیق در جزئیات توافق و عملکرد طرف مقابل ادامه این توافق را خلاف منافع ملی نظام تشخیص دهند و این موضوع باز در ادامه این پیام کوتاه امام خامنه ای اشاره شده که در واقع این خطاب می تواند به مثابه نقش بر آب کردن نقشه این فتنه در نطفه باشد ،ایشان در ادامه پیام خطاب به مردم می فرمایند:

"از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت."

از طرفی پیش از این از سوی رئیس جمهور در میان کلیدواژه های از پیش تعیین شده و حساب شده تئوری صلح امام حسن علیه السلام مطرح می شود، درحالی که همه می دانند که امام مجتبی با دشمن امیرالمومنین صلح نکردند و مجبور به صلح نشدند مگر بدین علت که سرداران بزرگ سپاه خود را در سپاه دشمن یافتند!.

 

 ..........................................................................

درج این مطلب در قاصدنیوز و 598

مستندی که هاشمی رفسنجانی را خشمگین کرد

بازار داغ نقل های آقای هاشمی از امام که گاهی امام را در خواب می بینند و سخنان ایشان را نقل می کنند و گاهی سخنانی از امام نقل می کنند که با اصول اعتقادات امام روح الله و واضحات از بیانات ایشان و شناخت عامه مردم از ایشان در تناقض است؛ رسانه ملی را بر آن داشت تا تحقیقی در این رابطه بطور مستند از فیلم ها و مکتوبات آن پیر سفر کرده ارائه کند اما این موضوع چنان ایشان را آشفته کرد که سخنانی بی سابقه درباره رسانه ملی به زبان راند که:

مردم دیگر تحت تاثیر صداوسیما و جعبه‌ای که مطالب را با سانسور به مردم تحویل می‌دهد، نیستند؛ مردم ایران امروز آگاه شده‌اند و عقل خود را دست جعبه‌ای که سانسور می‌کند، نمی‌دهند.


اما این گزارش صدا و سیما به شرح زیر است: 

چندي است در فضاي برخي از روزنامه‌ها و سايت‌ها مطالبي ديده مي‌شود، مبني بر اينکه مواضع واقعي امام خميني(ره) درباره رابطه با آمريکا خلاف سخنان و مواضع آشکار ايشان بوده است.

اين گرايش مطبوعاتي براي تبليغ دوگانه بودن مواضع امام راحل عظيم‌الشان به دو مسئله که در برخي "خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني" مطرح شده، استناد مي‌کند. يکي آن چيزي که موافقت امام با حذف شعار مرگ بر آمريکا ناميده مي‌شود و ديگري نامه بدون جوابي که آقاي هاشمي در سال 66 براي امام نوشته است.

در پي تشديد اينگونه تبليغات، "قائم مقام موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني"، نظر اين موسسه را تشريح کرد که البته باز هم همان گرايش مطبوعاتي شناخته شده با تحريف اين پاسخ به ادامه سياست دوگانه جلوه دادن مواضع امام(ره) درباره آمريکا پرداخت.

اولين مسئله‌اي که اين روزنامه‌ها طرح مي‌کنند، "حذف شعار مرگ بر آمريکا" از راديو و تلويزيون است، مسئله‌اي که آقاي هاشمي در خاطرات سال 62 خود مي‌گويد اين است که امام موافقت کرده بود شعار مرگ بر آمريکا و مرگ بر شوروي که مردم سر مي‌دهند از صدا و سيما پخش نشود.

موضع موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني(ره) درباره شعار مرگ بر آمريکا چيست؟

موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني(ره) در اين‌باره به دو نکته اشاره مي‌کند:

نکته اول: «موضوع خاطرات آقاي هاشمي قطع شعار مرگ بر آمريکا و مرگ بر شوروي از رسانه‌هاي دولتي و راديو و تلويزيون است، نه حذف آن از تظاهرات مردم در راهپيمايي‌ها و مناسبت‌ها.»

قائم مقام موسسه نشر در دومين نکته حول شعار مرگ بر آمريکا با برشمردن توطئه‌ها و جناياتي که آمريکا و شوروي قبل و بعد از انقلاب در حمايت از رژيم ديکتاتوري پهلوي، تجزيه‌طلبي و ترورهاي سال اول انقلاب، تلاش براي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ايران و نيز حمايت از جنايات صدام انجام داده‌اند تاکيد مي‌کند:

«همين واقعيت‌هاي غير قابل انکار بودند که زمينه شعار مرگ بر آمريکا و مرگ بر شوروي را تشديد مي‌کرد. اين شعار ابراز محکوميت و انزجار ملت ايران از آن همه دخالت نامشروع و جنايت و ظالمانه ابرقدرت‌هاي آن زمان بود و اين کمترين و بديهي‌ترين حق ملت ايران بود و کسي نمي‌توانست آن را به صورت دستوري و تصنعي آن را بر زبان مردم بنشاند و يا از آنان بستاند. به کار بردن ايگونه شعارها زماني ممنوع و ناپسند است که به ناحق و ناروا باشد وگرنه حق فرياد مظلوم عليه ستمگر در همه فرهنگ‌هاي عالم به رسميت شناخته شده است و اختصاص به ملت ايران ندارد. در فرهنگ اسلام هم قرآن کريم با رسايي هر چه تمام‌تر مي‌فرمايد: 

"لايحب‌الله الجهر بالسو، من‌القول الا من ظلم."»

امام راحل درباره آمريکا چه مواضعي اتخاذ مي‌کردند؟

جدا از مواضع قائم‌مقام موسسه نشر مبني بر حقانيت شعار مرگ بر آمريکاي ملت ايران در عمل نيز مردم وفادار به آرمان‌هاي امام در همه ديدارهايشان با ايشان اين شعار را فرياد مي‌زدند و آرشيو سخنراني‌هاي امام خميني در صدا و سيما نيز نشان مي‌دهد شعارهاي مرگ بر آمريکاي مردم در همه سال‌هاي حيات امام از راديو تلويزيون پخش شده است.

ماجراي نامه هاشمي رفسنجاني به امام(ره)

مسئله دوم اينکه برخي از روزنامه‌هاي خاص و آن هم با استناد به خاطره‌اي از آقاي هاشمي مطرح مي‌کنند بحث رابطه با آمريکا است.

آقاي حميد انصاري قائم مقام موسسه نشر و تنظيم آثار امام در اين رابطه مي‌گويد: «آقاي هاشمي در 4 فروردين 1366 نامه‌اي به امام نوشت که يکي از نکات آن درباره ابهامات درباره سياست خارجي و رابطه با دولت‌هاي بزرگ خصوصا رابطه با آمريکا بود که امام به آن پاسخ نداند. عدم پاسخ امام نه به معنای رد پیشنهادات است و نه تایید.»

همانگونه که موسسه نشر تصريح مي‌کند رهبر کبير انقلاب اسلامي پاسخي به نامه و نظر آقاي هاشمي رفسنجاني ندادند بنابراين از اين زاويه نمي‌توان نظر امام را درک کرد. اما بر اساس يک قائده متقن و روش و سيره صادقانه امام(ره) در برخورد با مردم مي‌توان از مواضع امام خميني پس از دريافت آن نامه يعني در سخنراني‌ها و مواضع ايشان از فروردين سال 1366 تا پايان حيات ايشان فهميد که امام خميني آيا ديدگاه خود را درباره آمريکا تا پايان عمر خود تغيير داده بودند يا بر همان اصول و سيره قبلي استوار بودند؟

20 بار موضع عليه آمريکا در سال 66 توسط امام(ره)

اولين موضع امام درباره آمريکا در هشتم فروردين سال 1366، يعني تنها 4 روز پس از دريافت نامه آقاي هاشمي رفسنجاني درباره تجديد نظر درباره رابطه با آمريکا صورت مي‌گيرد:

«ايران دولتش و ملتش همه با هم هستند فقط يک چند نفر انگشت شمارند که تبع آمريکا هستند نمي‌فهمند که خودشان چه مي‌گويند يک چند نفر معدودي هستند که اينها بر خلاف، هستند و من عقيده‌ام اين است که اينها هم بيايند و با مردم بشوند و خيال نکنند که حالا سابق است که آمريکا هرکاري دلش بخواهد بکند که شما بترسيد از آمريکا.»

به روايت صحيفه نور امام خميني(ره) در همان سال 66 حداقل 20 بار درباره آمريکا موضع مي‌گيرد.

دو ماه بعد "ريگان"، رئيس‌جمهور وقت آمريکا ملت ايران را وحشي مي‌نامد. امام به عنوان مدافع سرافرازي و فرهنگ و تمدن ايرانيان بر مي‌آشوبد و دولت آمريکا را وحشي‌ترين دولت جهان مي‌نامد.

سال 67 و سه ماه پاياني عمر حضرت امام خميني(ره) در سال 68 نيز به استناد مواضع روشن و حکيمانه ايشان، مملو از موضع‌گيري‌هاي دقيق در برابر آمريکا است.

اولين پيام ضد استکباري امام در اولين روز سال 67 تکليف امام با زورگويان جهاني را بار ديگر يکسره مي‌کند؛ ايستادگي و استقامت.

در تمام سال 67 و سه ماه اول سال 68 مواضع صريح و صادقانه روح‌الله درباره ‌آمريکا ادامه دارد که مي‌توان در اين زمينه ده‌ها نقل صريح و مستقيم را ارائه کرد.

وصيت‌نامه امام خميني(ره) و مواضع ايشان درباره آمريکا

خميني کبير پس از سال‌ها پرچم‌داري مبارزه عدالت ملت‌ها با زورگويان جهاني در 14 خرداد 68 با قلبي آرام و مطمئن به ديدار يار مي‌شتابد از وصيت‌نامه جاودانه او راه ملت را براي هميشه روشن و مشخص مي‌سازد:

«ملت ما بلکه ملت‌هاي اسلامي و مستعضفان جهان مفتخرند به اينکه دشمنان آنان که دشمنان خداي بزرگ و قرآن کريم و اسلام عزيزند، درندگاني هستند که از هيچ جنايت و خيانتي براي مقاصد شوم جنايتکارانه خود دست نمي‌کشند و براي رسيدن به رياست و مطامع پست خود، دوست و دشمن را نمي‌شناسند و در راس آنان آمريکا اين تروريست بالذات دولتي است که سرتاسر جهان را به آتش کشيده و هم‌پيمان او صهيونيست جهاني است که براي رسيدن به مطامع خود جناياتي مرتکب مي‌شود که قلم‌ها از نوشتن و زبان‌ها از گفتن آن شرم دارد.»

ملاک صحت سخنان امام خمینی (ره) چیست؟

آخرين نکته اينکه صحيفه نور به عنوان منبع مواضع و ديدگاه‌هاي روشن امام خميني در بردارنده صدها موضع صريح، قاطع و حکيمانه ايشان درباره آمريکا است. بي‌ترديد تلاش‌هاي جاري براي کمرنگ کردن و ايجاد ترديد در اين مواضع با هوشياري مردم به جايي نخواهد رسيد، اما بي‌وفايي به آن امام مهربان سعادت‌بخش در پيشگاه پروردگار و ملت فراموش نخواهد شد.

از ياد نمي‌بريم حضرت امام(ره) در وصيت‌نامه گران‌قدرشان ملاک تشخيص صحت و يا عدم صحت سخناني را که به ايشان نسبت داده مي‌شود براي ملت روشن کرده‌اند:

«اکنون که من حاضرم، بعضي نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»

انگار بوی دوم خرداد می رسد!

(شعر جدیدم در دولت جدید)

 

 

رنگی جدید آمد و بانگی جدید زد

بر بند همگرایی ما خیل بید زد

 

ای دل مبارک است دولت نو دل گشاده گیر!

غم از دلت برون کن و تقدیر، ساده گیر

 

این دولتی که پشت به آراء داده است

با لطف دوست،سوی هدف پر اراده است

 

هر مهره ای به دست و هر اندیشه در سر است

نه! نه! گمان مبر که به تدبیر اکبر است!

 

امید ماست دولت تدبیر مستقل

کو می دهد به حرف علمدار،گوش دل

 

یاران او که جمله مبرا ز فتنه گر!

نه! ،خاتمی کجا!؟،چه؟ تو دیوانه ای مگر!!

 

ما دلخوشیم چونکه امید است دست دوست!

هر در که بسته اند! کلیدش به دست اوست!

 

این گفتمان که هاشمیش یاد می دهد

انگار بوی دوم خرداد می دهد!

 

نفس از قفس رها بنما گرم اعتدال!

ای دل بگو به ندایی در این مجال

 

ای امت بنفش آنچه کنی، آنم آرزوست!

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.ح،الف،اول

 

 

مرتبط :چند بیت برای احمدی نژاد!

درج این مطلب در حرف تو و وبلاگ نویسان ارزشی و روایت نو و خبرنامه دانشجویان ایران و نقل قول

خیانت به ملت و سناریوی تحمیل بر ولایت

اکبر هاشمی رفسنجانی

خیانت به ملت آنجاست که پیرمردی 80 ساله که بیماری پارکینسون ،مدیریت و تسلط بر اعضای بدنش را هم از او گرفته است، با این حال ادعای مدیریت بر این کشور و ملت بزرگ را دارد.

برای بسیاری سراب توهمی فتنه گون ساخته اند که او تنها منجی مردم است که انگار خودشان هم مثل قضیه تقلب این شایعه باورشان شده است در حالی که او  منجی خود و خانواده خود هم از این منجلاب دوری از صراط مستقیم ولایت نتوانسته است باشد.

آنچه مشخص است و شکی در آن نیست آن است که نظر شورای نگهبان در مورد تایید صلاحیت ها با در نظر گرفتن همه جزئیات از حقایق موجود در مورد کاندیداها بوده و فصل الخطاب است آنجا که حضرت امام خامنه ای می فرمایند:

نظر شورای نگهبان فصل الخطاب است و اعتبار نظر شورای نگهبان هموزن اصل قانون اساسی است.86/4/20

روال عادی قانون برای مدعیان قانون مداری بر آن است که شخصی که احیانا نه به خاطر قدرت طلبی بلکه به خاطر خدمت و احساس وظیفه وارد میدان شود با رد صلاحیت او دیگر تکلیف از گردن وی ساقط می شود و اینجاست که دیگر هرگونه اعتراض و یا تشویق به اعتراض -در مورد کسانی که مدعیند وجودشان را مردم می خواهند و فرصت برای مردم دارد از دست می رود- می رود تا نیات ناخالص و ناخالصی های وجودی آنها برای ملت از پشت ظاهر موجهشان برای ملت آشکار کند.

دوستداران ولایت اگر در این روز ها چشم و گوش باز کنند باز در خواهند یافت که انگار نوع تازه ای از صدای منافقانه "لا حکم الا لله" از سوی فریب خوردگان و مغرضان بلند شده است تا ابوموسای دیگری را به علی زمان تحمیل نموده، پیروزی قریب و شیرین حماسه سیاسی وعده داده شده و قطعی مردم بزرگ و ولایتمدار ایران را تحت الشعاع قرار دهند، همانها که پیامبر اکرم در مورد آنها فرمود :"شر الناس من باع دینه بدنیاه و شر منه من باع دینه بدنیا غیره1" که اینان در فرمایش دیگری از پیامبر خائن به خدا و رسول او و مسلمین اند که فرمود:

«من استعمل عاملاً من المسلمين و هو يعلم أن فيهم أولي بذلك منه و أعلم بكتاب الله و سنة نبيّه فقد خان الله و رسوله و جميع المسلمين»2

هر كس از مسلمانان، كارگزاري را بر سر كار بياورد[یا برای آمدن او تلاش کند] در حالي كه مي‌داند در بين مسلمانان فردي وجود دارد كه او براي اين كار سزاوارتر است و به كتاب و سنت پيامبر آشناتر است، آن كس به خدا و رسول خدا و جميع مسلمانان خيانت كرده است.

آری،آقای هاشمی! ای زبیر دیروز ولایت و سیف الاسلام دیروز انقلاب،ای کسی که به یمن ورود و خروج حضرتعالی فتیله مافیای دلار بالا و پایین کشیده می شود ،ای که با رفتن خود امید ملت را نا امید شده می بینی ،مشکل شما علاوه بر بیماری پارکینسون، فراموشی است! شما و امثال شما خیلی زود حماسه نه دی را فراموش کرده اید و هنوز در سودای پنجه در پنجه شدن با علی زمان به سر می برید و حال آنکه ملت ایران در راهپیمایی اخیر در پلاکارد ها نوشتند که "جان" می دهیم ولی به خاطر "نان" از میدان ولایتمداری بیرون نمیرویم...


1-رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمودند على جان بدترين مردم كسى است كه آخرت خود را به دنيايش بفروشد و بدتر از او كسى است كه آخرت خود را به دنياى ديگران بفروشد.وسائل ، ج 6، ص 345.

2-كنز العمال: ٦ / 40.


درج اين مطلب در بولتن نيوز و ستاد صيانت از ارزش هاي انقلاب اسلامي - تطبيق

کلیدواژه های سایت آیت اللهِ روشنفکر!

وقتی نگاهی گذرا به سایت رسمی جناب هاشمی رفسنجانی می اندازیم آنرا مملو از شعار هایی می یابیم که چند دهه است کسانی که با ظاهری مذهبی می خواهند دل آن طرفی ها را بدست بیاورند از این شعار ها به صورت پر رنگی استفاده می کنند.

موضوعاتی چون حقوق زنان همیشه در جامعه روشنفکری ما طرفدار داشته است چرا که همیشه فریاد های مخالفان دین در خارج از مرز ها به سوی دریدن چارچوب دینی زنان در جامعه ما بوده است و هرکس به نحوی همسو با این امواج آنهم در بطن و ظاهر دینی بدان بپردازد بی شک نظر آنها را بسوی خویش جلب خواهد نمود.

دیگر از شعار های نخ نما شده و آنکه مناسب با هر مشرب و اعتقادی است شعار اعتدال است چرا که اعتدال معنای مثبتی که اشخاص در هر مسلکی می توانند مدعی آن باشند و اعتدال را طبق مبنا و مشی خود تعریف کنند.

دیگر آنکه عبارت و عنوان خشکه مقدس و سخت گیری دینی در جامعه امروز که مورد هجوم همه جانبه فرهنگ بیگانه است ممکن است به هر شخصی که پافشاری بر چارچوب متعالی دین نماید اطلاق شود و سخن گفتن از این عنوان هم بسیار در جامعه روشنفکری طرفدار دارد.

آزاد اندیشی خودش عنوانی است که در کنار کلیدواژه های مذکور معنای جدید و خاصی پیدا می کند گرچه به طور کلی در کنار و گوشه متن نویسنده در پی رفع شبهات احتمالی باشد و در کنار همه اینها آنچه در فضای این سایت تبلیغاتی پر رنگ است سیاه نمایی وضع موجود می باشد آنجا که ظهور یک منجی معتدل و آزادیخواه و مردم دوست و آزاد اندیش و طرفدار حقوق زنان و البته با تجربه را ضرورت می بخشد!

درج این مطلب در عمارنامه و عالیشهر نیوز

رهبر بیدار و مردم ولایتمدار

آقای من ،دشمنان ما هنوز معنای نظام ولایی را نفهمیده اند همانطور که درک صحیحی از دین و دینداری مردم پاک ایران ندارند؛ آقای من دشمنان و منافقان کور دل و کینه توز وعده های الهی را که از زبان ملکوتی شما جاری می شود به سخره می گیرند همانطور که در همیشه تاریخ کسانی که خدایشان زور و زر و تزویر بوده پیامبران خدا را به باد تمسخر می گرفته اند؛

اما،خود خوب می دانند همانطور که از باطن پست خویش که پشت نقاب های زیبایشان پنهان کرده اند آگاهند،می دانند که عاقبت از آن خدا و خدا مداران است ،همان هایی که در عصر غیبت نفی طواغیت کرده اند و تحت ولایت الهی ولی فقیه زمان و حجت امام زمان ارواحنا فداه در آمده اند. 


ادامه نوشته

شباهت های مرسی با هاشمی رفسنجانی!

مواضع متناقض جناب آقای مرسی در اجلاس تهران که از یک طرف بر حمایت از فلسطین و اصلاح شورای امنیت و سازمان ملل تاکید می کند و نیز خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای و حمایت از استفاده صلح آمیز از این انرژی که اینها سخنان و مواضع همسو با ملت و رهبر ایران است؛

ولی از سوی دیگر با حکومت قانونی سوریه و جناب بشار اسد به شدت به مخالفت بر می خیزد و از آشوب گران داخلی سوریه دفاع می کند که این موضعش بر خلاف موضع قبلی اسرائیلی ها را شاد و دشمنان اسرائیل را ناراحت می کند ؛این مواضع دو پهلو برای منتقدین سرسخت جناب آقای هاشمی بسیار آشناست.


شاید اسم اینگونه سخن گفتن و موضع گرفتن را بشود به قول معروف یکی به نعل و یکی به میخ زدن نامید که اینطور صحبت کردن آقای هاشمی در زمان فتنه و بعد از آن داد خیلی از مسئولان را در آورد و یک عده که اهل تحقیق و تفحص دقیق نبودند آخر نفهمیدند که بالاخره آقای هاشمی می خواهند بر ضد نظام و موافق فتنه و جنبش سبز صحبت کنند و عمل نمایند یا برعکس،

البته از محاسن اینگونه صحبت کردن آن است که شاید بتوانی با اینگونه صحبت کردن نظر مساعد هر دو طرف را برای خود حفظ کنی اما از یک نگاه دینی و درون گروهی مواضع اینگونه مطمئنا خوراک برای دشمنان درست می کنند کما اینکه اینگونه است و برای بیشتر آشنا شدن با این روحیه میتوان به تفسیر سوره منافقون مراجعه نمود.


حرف آخر آنکه در یک جمع بندی کلی باید گفت مطمئنا دو ضد با هم جمع نمی شوند و بالاخره شخصی که در بین آندو مانده یا می خواهد اینگونه نشان دهد ناگزیر است که لاجرم یک طرف را بگیرد و طرف دیگر را طرد کند و اگر منافقانه این رویه را پیش گرفته است عاقبت در بزنگاه ها سیرت و نیت خویش را آشکار خواهد نمود.والعاقبة للمتقین.

 

درج این مطلب در بولتن نیوز و کلمه و عمارنامه و پانصدو نود و هشت و بی باک نیوز و دزنا 

آقای هاشمی! از خون شهدا خجالت نمی کشی؟

امروز همان زبیرِ دیروز انقلاب باعث شده که خدای نکرده مردم به این انقلاب و سران آن بد بین شوند؛ چرا باید پسر ایشان،دختر ایشان مجرم باشند و راست راست بگردند و حتی سفر خارج از کشور بروند اما دیگران که پدرشان مسئول عالی رتبه مملکتی نیست به محض مرتکب شدن جرم به اشد مجازات محکوم و زندانی شوند!؟

چطور برای دختر ایشان زندان ها پر است و تا خالی شدن آن می توانند یک سفر به لندن بروند و به عنوان یک مجرم تفریح کنند و به ریش نظام و داغداران و ستمدیدگان بخندند اما برای دیگران حتی در انبار و سرداب زندان هم که شده بالاخره جا پیدا می شود!

 آقای هاشمی شما از خون شهدا خجالت نمی کشی؟ شما از آن امامی که انگار هر شب او را در خواب می بینی خجالت نمی کشی؟؟ یکبار دیگر هم که شده یاد امیر المومنین علی علیه السلام را در خود زنده کن  او که برخورد در راستای عدالت را از خانواده خود شروع می نمود و کمی از بزرگان انقلاب بیاموز که حتی فرزند خاطی خود را به چوبه دار می سپردند.

امروز اگر شما به عنوان یک مسئول این مملکت رسما از خطای فرزندان خود تبری نجویی و آنان را تسلیم عدالت نکنی بدان که این کم کاری در اجرای حکم عدالت در مورد آنها به حساب جنابعالی نوشته می شود و اگر بواسطه این عمل آبروی نظام که با خون هزاران هزار شهید پاک به دست آمده است خدشه دار شود خانواده شهدا و داغداران و ستم کشیدگان این انقلاب و نظام هیچگاه از تو نخواهند گذشت...

فائزه هاشمی،مجرم امنیتی در فرودگاه امام خمینی در حال سفر به لندن و ملحق شدن به برادر


سیاسی ها الگو بگیرند،حقوقی ها متحیر بمانند

اشتباه نکنید این دیدار جناب هاشمی از زندانیان سیاسی نیست! ، بلکه دیدار ایشان به همراهی و مصاحبت یک محکوم سیاسی که از قضای روزگار دختر ایشان هم هست از دانشگاه آزاد و سخنرانی در جمع برخی دانشجویان و اساتید علوم سیاسی و حقوق است.

mohammad kazempour-11.jpg

خب البته باید گفت حتما حضور این خانمی که کنار ایشان نشسته برای هر دو گروه از دانشجویان و اساتید حاضر در جلسه مفید و قابل تامل بوده است از آنجا که با وجود این همه شاهکار او در فضای سیاسی می تواند به عنوان یک الگو قابل مطرح شدن در این جمع فرهیخته سیاسی برای الگو گیری این جمع از او باشد! که صد البته حتما این پدر به همچنین دختری مباهات می کند که چنین با افتخار در یک جمع عمومی و رسمی او را کنار خود نشانه است.

اما اساتید حقوقی هم که در این جمع حضور داشته اند نیز باید متحیر بمانند و مطالعه کنند که با وجود حکم صادر شده در مورد این مجرم و علاقه شخصی این مجرم برای حضور در زندان1! چگونه و با کدام حکم و تبصره می تواند در کنار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و در یک دیدار رسمی حضور پیدا کند؟

البته بماند که از این دست عجایب دور و بر این پیرمرد انقلابیِ دیروز! زیاد اتفاق می افتد و همین مورد حساسیت ها را در این باب کم کرده است؛به امید روزی که تمامی فتنه گران و مشایعین و راضیان و تابعان حقیقی آنها با رسیدن به جزای اعمال سخیفشان، شرشان از سر مردم ولایی و سربلند ایران اسلامی کم شود.


1-محمود علیزاده طباطبایی، وکیل خانواده هاشمی، چند روز پیش در گفت وگو با روزنامه شرق مدعی شده بود: "فائزه اصرار دارد که به زندان برود."

 

درج این مطلب در عماریون و 8دی و عمارنامه

ساده لوح، ساده اندیش و خود فروخته!


اهل بیت علیهم السلام خطاب به شیعیانشان می فرمودند که کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا ،زینت برای ما باشید و نه اینکه و جود شما مایه ننگ و عار ما باشد؛ حالا این تعبیر را می توان برای بعضی از پیروان دیرینه انقلاب و امام داشت که امروز می رود که وجود آنها مایه ننگ و عار انقلاب و امام و مردم انقلابی گردد.

امروز که به اخبار سایت ها نگاه می کردم به یک نکته عجیب و جالب برخوردم ،دفاع تمام قد سایتی که "ب" نیست!! از جناب هاشمی رفسنجانی و ذم مذمت کنندگان ایشان درباره اظهارات اخیر رابطه با آمریکا؛در این مطلب که با عنوان "توهین یک مقام دولتی به آیت الله هاشمی" نوشته شده بود فضای بدبینی نسبت به انتقاد و انتقاد کنندگان نسبت به آقای هاشمی ،از جمله معاونت محترم استاندار خراسان رضوی ،پدر شهید،سردار غفاری را ایجاد می نمود.

حالا اینجا جا دارد به این دوستداران جناب هاشمی چند نکته را متذکر شوم ؛ اول آنکه اگر به دقت به خطابات مقام معظم رهبری و خطاب اخیرشان در "حکم مجمع تشخیص" به جناب هاشمی دقت کرده باشید ایشان بیشتر از عنوان حجت الاسلام به آقای هاشمی نسبت نمی دهند؛حالا نمی دانم این چه اصراری است که عناوینی را به دروغ به ایشان نسبت بدهیم.

ثانیا امروز دیگر خیلی از حرف ها و اعمال جناب هاشمی همانطور که گفته شد تبدیل به یک ننگ برای نظام اسلامی و مردم انقلابی گشته است و می توان گفت که می رود که وجود ایشان خود تبدیل به یک توهین به مردم غیور و ولایتمدار ایران اسلامی باشد و در این وضعیت این دفاع های کورکورانه و معنا دار از ایشان دیگر به جایی نخواهد رسید.

در پایان جملاتی که از جناب سردار غفاری در مورد آقای هاشمی در مطلب مذکور آمده است را ذکر می کنیم:


"محمد غفاری نژاد در سخنانش با اشاره به بحث رابطه با امریکا و اظهارات ایت الله هاشمی رفسنجانی، بدون ذکر نام درخصوص نامه ایشان به امام راحل، درصدد پاسخگویی به این نامه برآمد و در بخشی از سخنانش گفت: در شرایط حساس فعلی از بیان چنین مطالبی چه چیزی می توان برداشت کرد ، مگر اینکه بتوان به بیان کننده نسبتهایی چون ساده لوح، ساده اندیش و خود فروخته داد!"


درج اين مطلب در جام نيوز

روزی که خراسان برای هاشمی سنگ تمام گذاشت

سه شنبه ای که گذشت،در همان روزی که امت حزب الله بالاخره بعد از گذشت ماه ها شاهد اعلام حکم زندان یکی از رهبران میدانی فتنه گران به نام  فائزه هاشمی بودند و در حالی که هر چه که می گذرد بیش از پیش دفاع آقای هاشمی از فرزندان فتنه گر خود و ادامه سکوت او نسبت به محاربین به نظام، چهره او را در نزد مردم و قشر مذهبی و انقلابی مخدوش می نماید،روزنامه خراسان با درج یک مطلب که به ظاهر در مورد اظهارات حضرت آیت الله سیستانی بود،دفاع تمام قدی از آقای هاشمی و خانواده او نمود.

نکته جالبی که همین ابتدا می خواهم عرض کنم که عمق مقصود را نیز منتقل خواهد نمود آن است که در این مطلب که به صورت تمام صفحه و با دو عکس از حضرت آیت الله سیستانی منتشر شده ۲۱ بار اسم آقای هاشمی تکرار شده است!

نکته بعد این است که این مطلب در مورد سفر های شخص نویسنده به نجف در سالهای ۸۴ و ۸۷ و نوروز سال ۹۰ می باشد که در شرایط مخصوص به آن روز ها مطالبی رد و بدل گشته است و جالب اینجاست که این سخنان اکنون و در شرایط انتخاباتی منتشر می شود!

یعنی انگار اشتباها! در این صفحه به جای عکس حضرت آقای هاشمی عکس آیت الله سیستانی درج شده بود ولی دوستداران این مرجع بزرگوار بعد از مطالعه این مطلب بعد از انزجار کامل از احمدی نژاد و دولت او متوجه می شوند که شخصیت آقای هاشمی چقدر نزد آیت الله سیستانی حفظه الله محبوب می باشد!!

در جایی از مطلب از زبان آقای هاشمی بیان می شود که : آقاي سيستاني از تندروي ها ناراحت بودند و مي گفتند فقط روش اعتدالي است که مي تواند اقتدار نظام جمهوري اسلامي را در داخل و خارج حفظ کند و کارهاي افراطي، شيعيان را در عراق و ساير نقاط جهان دچار مشکل مي کند. از اين که حرمت ها حفظ نمي شود گلايه داشتند و زير سوال بردن خدمات دولت هاي گذشته را کار خطرناکي مي دانستند...

حالا باید از جناب آقای هاشمی پرسید که آیا هیچ مسئولی در ایران حرمت ندارد یا اینکه بعضی از مسئولین که به وظیفه خود در فتنه عمل نکردند و بالاتر از آن خود نیز حامی فتنه بوده اند؟! و سوال بعد آنکه گذشته از دولت های پیشین! زیر سوال بردن خدمات این دولت پرکار چگونه است!؟

در بخش دیگری از دیدار مذکور در متن، جناب آقای هاشمی در پاسخ به نگرانی حضرت آیت الله سیستانی ابراز می کنند که بنده عملا تابع رهبری هستم؛ در حالی که باید گفت شاید این ادعای ایشان را بشود در سال هایی که امتحان چندانی در کار نبود بیان کرد اما فتنه با ماهیت خود یک امتحان و غربالی بود که عیار این ادعا را برای همگان آشکار نمود و باید گفت در قضایای سال ۸۸ هیچ نشانه ای از امتثال اوامر مقام عظمای ولایت توسط ایشان دیده نشد و لهذا ایشان را باید طبق فرمایشات مقام معظم رهبری در زمره خواص مردود برشمرد.

در انتهای این مطلب برخورد های مردم با فائزه هاشمی محکوم می شود و شخص نویسنده حامل سلام متقابلی از طرف حضرت آیت الله سیستانی برای آقای هاشمی می گردد.

درج این مطلب در عماریون و عمارنامه و جام نیوز و مبارز نیوز و صراط نیوز و الف

 بررسی نقش یک خانواده در فتنه یا خانواده فتنه در یک نگاه  

درحالی که در اسلام استفاده از قدرت حاکمیت در نفع شخصی و هواهای نفسانی و قدرت طلبی حرام است به عیان می توانیم نقش خانواده آقای هاشمی و نه خود ایشان به تنهایی را بررسی کنیم و به نظاره بنشینیم و این در حالی است که با رضایت آقای هاشمی از خانواده خود، همسر و فرزندان او نقش دستان و بازوان او را ایفا می کرده اند....

درج این مطلب در صراط نیوز و جام نیوز و دگربان

ادامه نوشته