از آتشفشان تا جام زهر،آیا فتنه دیگری در راه است؟

تحلیل پاسخ امام خامنه ای به نامه تبریک رئیس جمهور

 

 

کسانی که در سال های نه چندان دور با آوردن کلمه آتشفشان اسم رمز عملیات یک فتنه بزرگ را بر زبان جاری می کردند ، امروز دوباره با یاد قطعنامه 598 و ماجرای جام زهر و پیروزی خواندن آن،کلیدواژه های دیگری را مطرح می کنند که این بی شک می تواند رمز یک حرکت فتنه جویانه دیگر باشد که از سوی مغز متفکر فتنه 88 بیان می شود.

 وقتی برای توافقنامه ای که نه به بار است و نه به دار است هزاران هزار جشن از قبل ترتیب داده می شود،وقتی برای توافقنامه ای که هنوز باید به تصویب و تایید مجلس و مسئولین نظام برسد ،بساط کف زنی راه انداخته می شود،این موضوع انسان را یاد جشن های زود هنگام و از قبل برنامه ریزی شده میرحسین موسوی در انتخابات و در جریان فتنه می اندازد که این خبر از یک طراحی کثیف برای بازی با احساسات پاک مردم می دهد.

این موضوع به وضوح در پاسخ هوشمندانه اخیر امام خامنه ای به نامه رئیس جمهور دیده می شود که ایشان در ضمن یک پاسخ کوتاه به نامه تبریک رئیس جمهور بیان می فرمایند: "به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند."

این یعنی گرچه تلاش های تیم مذاکره کننده شایسته تقدیر است ولی هنوز برای پیروزی بزرگ خواندن این توافق زود است و این در حالی است که رئیس جمهوری که از روز اول همه چیز مملکت حتی آب خوردن مردم را به مذاکرات گره زده و همه حیثیتش در نتیجه دادن این مذاکرات با شیطان بزرگ است این توافق ابتدایی بدست آمده را یک پیروزی بزرگ و بی سابقه و تاریخی می خواند و جناب هاشمی آن را مانند فتح خرمشهر بیان می کنند و رسانه های حامی دولت همه با تیتر های مشابه بر این موضوع دامن می زنند و جریان دولت با یک پیش بینی و طراحی از پیش ، برگزاری یک سری جشن ها را کلید می زند که دامنه آن به مردم می رسد؛

این درحالی است که اصلا شاید مسئولین نظارتی نظام با تدقیق در جزئیات توافق و عملکرد طرف مقابل ادامه این توافق را خلاف منافع ملی نظام تشخیص دهند و این موضوع باز در ادامه این پیام کوتاه امام خامنه ای اشاره شده که در واقع این خطاب می تواند به مثابه نقش بر آب کردن نقشه این فتنه در نطفه باشد ،ایشان در ادامه پیام خطاب به مردم می فرمایند:

"از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت."

از طرفی پیش از این از سوی رئیس جمهور در میان کلیدواژه های از پیش تعیین شده و حساب شده تئوری صلح امام حسن علیه السلام مطرح می شود، درحالی که همه می دانند که امام مجتبی با دشمن امیرالمومنین صلح نکردند و مجبور به صلح نشدند مگر بدین علت که سرداران بزرگ سپاه خود را در سپاه دشمن یافتند!.

 

 ..........................................................................

درج این مطلب در قاصدنیوز و 598

ما در امت اسلامی فقط امام داریم نه هیچ چیز دیگر

 
فرهنگ دینی ما همان فرهنگی است که این انقلاب عظیم اسلامی را رقم زد که به عنوان تنها انقلاب مذهبی عصر چشم همگان را خیره نمود،این فرهنگ، یک مختصات ویژه و بی بدیل دارد و شاید مهمترین بخش این فرهنگ عمود ولایت و امامت باشد.
وقتی گفته می شود "امام" این مفهوم در دین ما تعریف مخصوصی دارد که حد علی الاطلاق و اعلای آن حضرات معصومین علیهم السلام هستند و دیگر،امام های مقید که باز در دین ما تعریف شده هستند،یعنی امامت هایی که مقید به مکان یا زمان خاصی است اما معنای اطاعتی که مخصوص امام است به حسب همان مکان و زمان در آن ها نیز وجود دارد.
مثلا در امامت جمعه یا جماعت تبعیت در امام در تمامی حرکات و سکنات شرط است یعنی در هر حدی امام رنگ دینی مخصوص به خود را دارد و در مورد ولی فقیه که امامتش مقید به عصر غیبت معصوم علیه السلام است نیز این معنا وجود دارد،ولی فقیه طبق روایات حجت امام زمان است یعنی اگر کسی فردا روزی عذر به وجود غیبت بیاورد امام علیه السلام به وجود مبارک ولی فقیه و هشدار ها و دستورات و آگاهی بخشی او احتجاج می کنند.
جایگاه ولایت فقیه در بیان بنیانگذار فقید انقلاب،خمینی کبیر ،همان جایگاه نبی اکرم و پس از ایشان ،امامان معصوم علیهم السلام است،مبنای این حکومت و این اصل از دین گرفته شده است پس باید تعبیرات و عناوین را هم از همان ماخذ بگیریم،چیزی که در دین ما تعریف دارد "امام" است نه کلمه "رهبر" که یک تعبیر خنثی و فاقد ویژگی های نائب امام زمان است،امت اسلامی نیاز به امام دارد نه هیچ چیز دیگر! امام یعنی کسی که نگاهش به آن طرف مرز های مادی است،کسی که آخرت نگر است و برای سعادت ابدی می اندیشد و برنامه می ریزد و دستور می دهد که چون صد آمد نود هم پیش ماست! ،
این تعریف امام است اما تعبیر رهبر یک تعبیر مخصوص به ما و دینی نیست و در همه جای دنیا به کار می رود و در دنیا تعریف شده است و حدودی مغایر با آنچه برای امام شمردیم برای آن شمرده می شود، آنچه در معنای دینی برای ما مقدس است امام است نه رهبر! شاید تعریفی که برای یک رهبر در دنیا وجود دارد صرفا حفظ امنیت و تمامیت یک کشور باشد و این بی شک نگاه کوتاهی در بلند نظری دین و ایدئولوژی دینی ماست،همان قله هایی که حکومت انبیاء و اولیای الهی در طول تاریخ وجود داشته است از زمینه چینی برای تحقق حکومت جهانی منجی آخرالزمان و پرورش انسان ها و نگاه به آخرت در عین ساختن دنیا؛ که آرمان انقلاب اسلامی و نگاه خمینی کبیر بی شک چیزی فراتر و جدا از وظایفی است که در دنیا برای یک رهبر و یک حکومت شمرده می شود.
در پایان باید عرض شود که چه کوته نظر و تاریک فکر است کسی که سختش می آید و نمی تواند به کسی که امروز در جامعه ما در منصب رسول خدا و امیرالمومنین و امام زمان علیهم السلام نشسته است خطاب "امام" نماید در حالی که حتی به کسی که چند نفر آن هم فقط در امر نماز تابع او هستند خطاب امام می گردد.
 
.....................................
درج این مطلب در جهان نیوز

آیا اجرای اسلام یک تعبیر توهمی است؟

کاربری در یک شبکه اجتماعی متنی را منتسب به یکی از روشنفکران معروف که از قضای روزگار در کسوت روحانیت هم هست در اختیار بنده قرار داد و تقاضای پاسخ دادن نمود؛ موضوع مطرح شده در این متن یکی از موضوعاتی است که این روزها گاهی توسط برخی از مسئولین در کلماتی که به تعبیر مقام معظم رهبری لا اقل غیر لازم هستند دامن زده می شود.


متن :
قانون یک معنای مشخص و روشن دارد. قانون آن مواد مشخص و مکتوب است که در مجلس تصویب می‌شود. معنای اجراء قانون به وسیله قوه مجریه هم کاملاً مشخص و روشن است. اما تعبیر «اجراء اسلام» معنای بسیار مبهم و ناروشن و هرج و مرج طلبانه دارد. تحت پوشش این تعبیر مشوش ونامفهوم صدها عمل ضد قانون و ضد حقوق ملت می توان انجام داد. علاوه بر این اجراء اسلام همیشه اجراء یک فتوا و یا یک نظر دینی است که از یک شخص یا اشخاص معین صادر می‌شود و آنچه در مقام عمل اتفاق می‌افتد اجراء فتوا و یا نظر فلان شخص معین است نه اجراء اسلام به عنوان یک دین. تعبیر اجراء اسلام یک «تعبیر توهمی» است. توهم به این معنا که وقتی گفته می‌شود اسلام اجراء شد از حادثه‌ای خبر داده می‌شود که واقعاً اتفاق نیفتاده است و این یعنی توهم! .


تغییر«حفظ نظام» هم که آن آقایان مرتباً بکار می‌برند مانند تعبیر اجراء اسلام معنای مبهم و مشوش و نامفهوم دارد و یک تعبیر توهمی است. در کشوری که قانون اساسی تکلیف همه کنشگران سیاسی را مشخص کرده است. هیچ کنش سیاسی نباید در خارج از قانون اساسی انجام شود این ادعا که یک کنش سیاسی دیگر هم وجود دارد که نام آن حفظ نظام است جز یک توهم نیست.


فقیهان ما دو تعبیر توهمی «اجراء اسلام» و «حفظ نظام» را وسیله قرار داده اند تا اصالت قانون و حقوق ملت را که منشأ قانون می‌شود از دیده‌ها پنهان کنند. ظاهراً تعارض و دوگانگی اصلی در جمهوری اسلامی ایران همین تعارض بنیادین تفکر فقهی و تفکر حقوقی در صحنه سیاست و حکومت است.


در عصر حاضر این دو تفکر در صحنه سیاست و حکومت‌داری عقلانی با یکدیگر قابل جمع نیست. اگر می‌خواهیم به دوران قاجار برنگردیم باید تفکر فقهی به نفع تفکر حقوقی کنار رود.

نقد:
در نظر اولیه به این متن بعضی موارد وجود دارد که در آن مغالطه و اشتباه صریح است،تکرار کلمه توهم در متن خودش از یک القای مغالطه آمیز خبر می دهد در جایی که دوگانگی آشکاری در بیان وی پیداست زیرا اولا نویسنده زمانی که از قانون سخن می گوید هیچ ابهامی را تصویر نمی کند و از یک مجموعه کاملا مبین صحبت می کند در حالی که همین قانون بشری در همه کشور ها و همچنین در کشور ما اگر کمی با قاضیان محترم رفیق باشید و از آنها پرس و جو کنید می بینید که در موارد زیادی مبهم است به شکلی که تفسیر های متعددی می پذیرد و احیانا افراد مریض و سودجو می توانند از آن در جهت تضییع حق دیگران سوء استفاده کنند.


ثانیا وقتی که بحث از اسلام و اجرای آن می شود چنان سخن می گوید که انگار چند مسئله جزیی مبهم است درحالی که اگر قوانین ما یک قانون بشری دارای نواقص کثیر است اسلام یک قانون جامع و در برگیرنده همه جهات زندگی انسان و سعادت اوست و هرچه در قانون از محسنات و تشخص ها گفتیم در آن هم وجود دارد بلکه درجه بالای آن اینجا موجود است و از آن طرف اگر نویسنده محترم می گوید کسی می تواند تحت پوشش اجرای اسلام در جهت رسیدن به امیال شوم خود حرکت کند و حقوق مردم را از بین ببرد در فرض قبول این حرف مگر در مورد قانون این حرف وجود ندارد؟ مگر کم داریم کسانی که تحت پوشش و عنوان قانون و حتی سوء استفاده از مواد قانونی حقوق مردم را تصاحب کردند و سوء استفاده نمودند ،پس اسلام هم یک قانون بلکه متعالی ترین قانون است و همه حرف هایی که شما درباره قانون گفتید در اسلام هم وجود دارد و از آن طرف اگر بحث پوشش برای کارهای خلاف و سوء استفاده باشد در مورد قانون هم بسیار مصداق دارد.


اجراء اسلام به معنای اجرای قانون اسلام است که اولا به اعتقاد ما همین قوانین جمهوری اسلامی که شما از آن دم می زنید برگرفته یا موید به اسلام است و اجرای آن به این معنا اجرای اسلام است ثانیا گذشته از آن سخنگوی هر علمی متخصص آن علم است و سخن دین و اسلام را امروز مراجع و فقها مشخص و مطرح می کنند و این که به عنوان فتوا مطرح می شود در واقع حرف دین است نه حرف فلان عالم و او تنها نظر دین را در فلان موضوع از منابع استخراج می کند و خودش در اینکه بیاید نظر خود را بیان کند شانیتی در این مقام ندارد ثالثا وقتی سخن از اجتماع و اجرای احکام در اجتماع مطرح می شود اینجا این نیاز است که یک سخن واحد از فرد واحدی مطرح شود که این نیز در دین ما هست که در اینگونه احکام فقط نظر ولی فقیه ملاک است و چیزی که اصطلاحا حکم حکومتی ولی فقیه است حتی برای سایر مراجع لازم الاجراست.


حفظ نظام هم که از اوجب واجبات خوانده می شود دستوری بر آمده از قانون اسلام است که در حقیقت شان حفظ و حمایت و اجرای اسلام را داراست و از طرفی همین چیزی همه همه فقها به عنوان حفظ نظام مطرح می کنند در حقیقت یک کنش قانونی است چیزی نیست که در قانون نیامده باشد زیرا در قانون اساسی ما به شخص ولی فقیه به عنوان ضامن اسلام و حافظ نظام اسلامی اختیارات مورد نیاز داده شده است.


در حقیقت ما معتقدیم هیچکس حق حاکمیت و قانون گذاری بر انسان جز خدای تبارک و تعالی ندارد و به قول مرحوم مدرس سیاست ما عین دیانت ماست که این را از اولیای دین گرفته ایم ،در جامعه اسلامی هدف ما رسیدن به عدالت و عقلانیت است اما همچنانکه از کنار هم گذاشتن هزاران صفر عددی بالاتر از آن حاصل نمی شود همه ما هم که ادعای حرکت در این مسیر کنیم باز معصوم از خطا و اشتباه نیستیم لیکن آب دریا را اگر نتوان کشید،هم به قدر تشنگی باید چشید؛به امید ظهور منجی آخرالزمان ،مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف که جهانی در انتظار اوست.

یک تیر و چند نشان اعمال ماه شعبان

به دلیل نقص سایت این مطالب بعد از زمان مربوط به خود منتشر می شوند.

ادامه نوشته

آی لحظه، لحظه های اعتدال!

آی لحظه، لحظه های اعتدال!

ای امید نارس و تدبیر کال!

 

ای فغان از لحظه های بی امید

قحطی تدبیر از قوم کلید!

 

آرزوی هسته ای در دست باد

در سکوت چرخ های اقتصاد

 

در دل شیب ملایم های ناز!

رقص قیمت های بالا در فراز

 

در دل تحریم های پایدار

هیچ! ، غیر از وعده و قول و قرار

 

آه از پرگویی این شیخ شوخ

در میان مثنوی کاخ و کوخ!

 

با وجود این فراز و این نشیب

باز گوید در سخن هایی عجیب

 

ما عمل کردیم هر وعده که بود!

ما گذشتیم از بلندای رکود!

 

نه! نبوده خالی از تاثیر ها!

رفت و آمد با جناب کدخدا!

 

دولت تدبیر با شیطان نشست

رشته اسلامیش از هم گسست!

 

ح.الف.اول

...................................................................

صوت این شعر را در اینجا بشنوید