آیا اسلام آمریکایی منبری ندارد؟

اسلامی که مورد خواست وپذیرش استکبار و آمریکاست را حضرت امام خمینی اسلام آمریکایی نام نهادند ،حالا شما بگویید اسلام رحمانی یا هر چیز دیگر؛خصوصیت این نمایش مذهبی آن است که تنها به بخشی از دین توجه می شود و بخشی دیگر مطرود می گردد یعنی همان نومن ببعض و نکفر ببعض، یعنی رحمانیت را گرفتن و جلال و جبروت و غیرت و جهاد را وانهادن؛که البته این بعض نگری در بخش های مختلف نمود و بازتاب دارد که باید در جای خود بررسی شود.

حالا این اسلام از درون تهی و اصطلاحا آمریکایی،در تمامی ابعاد نمود هایی با شاخصه های خود دارد،مثلا در حوزه عزاداری ما بیاییم در قیام امام حسین که اصالتا یک قیام سیاسی و یک واقعه با مختصات سیاسی است بیان کنیم که نباید عزاداری را سیاسی کرد و سخن هایی را بگوییم که آخرش هیئت و عزاداری سکولار است که بی شک این با هدف عزاداری و اصل قیام حضرت سازگاری ندارد ؛

همین طور این اسلام آمریکایی منبری هم دارد،مگر شاه منبری نداشت؟ مگر در تاریخ این کشور همیشه روحانیون و علمایی بظاهر مذهبی نبودند که کارشان توجیه مذهبی آوردن برای غلط های حاکمان بوده تا در بین عوام به افعال آنها صورت خوبی ببخشند.

حالا از قضای روزگار در این اسلام متعدل و نو ظهوری که در مواجهه با مستکبرین بجای غلظت ،لبخند از خود نشان می دهد و با رئیس دولت شیطان بزرگ در یک سطح دیپلماتیک دست داده می شود،کسانی هم باید باشند که در جهت عوام فریبی دست به تحریف دین و عملکرد بزرگان دینی بزنند و سخنی بر زبان جاری کنند که انسان از یادآوری آن شرم دارد.

جمله ای که با محکمات روش اولیاء الهی و شخصیت عزیز حضرت سید الشهداء علیهم السلام در تناقض آشکار است و البته بزرگان اهل منبر و علمای روشن ضمیر و بیدار به قدر کفایت در رد سخن سخیف این منبری اسلام آمریکایی افشاگری و روشنگری نموده اند.

نکته بعد محبوبیت حضرت سید الشهداء سلام الله علیه در دلهاست که افراد همیشه ایام در پی سوء استفاده از آن در جهت قدرت طلبی و استناد عمل خود به روش ایشان بوده اند؛ روزگاری کسانی که دنبال اصلاحات آمریکایی در این نظام بودند ،جمله حضرتش را در بیان انگیزه از قیام عاشورا که فرمود: "اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی" را بهانه اصلاحات آمریکایی خود قرار داده بودند که : أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ.بقره12

آری آنها افساد طلبانی بودند که خود را اصلاح طلب می خواندن و امروز همان ها در لباس هایی دیگر و با عناوینی جدید تر در جهت افکار شوم خود و منحرف نمودن این انقلاب از خط اصلی خود فعالیت و برنامه ریزی می کنند که به خواست خدا حاکمی بیدار از نسل حسین علیه السلام با نفوذ در دلها و رفتار و گفتاری حکمت آمیز و محکم به پشتوانه امتی از دوستداران صدیق حسین علیه السلام ،نقشه این اصحاب زر و زور و تزویر را نقش بر آب می کنند.

حضرت امام خامنه ای ادام الله ظله در نهیب به افرادی که اینگونه به توجیه ظاهرا مذهبی رابطه با آمریکا هستند می فرمایند :

یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بدهد، یک چیزی بگیرد؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بدهد یا یک چیزی بگیرد؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره‌ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. ۱۳۹۴/۰۷/۱۵

 

بعضی عملا پروژه پایان خمینی را کلید زده اند

در خبر ها خواندم که طلبه جوانی را به جرم این‌که از نوشته‌های دست‌نویس «مرگ بر آمریکا» و پیشانی‌بند «مرگ بر آمریکا» در مردم تقسیم می‌کرده به جرم گفتن مرگ بر آمریکا گرفته اند،آری با وضعیت موجود باید منتظر روزی بود که گفتن مرگ بر آمریکا تبدیل به یک جرم گردد.

اما هرکس می خواهد از موضع اصیل جمهوری اسلامی در قبال دولت آمریکا و بنای نظام در این موضوع با خبر شود ،این جملات را به عنوان مشتی از خروار سخنان بنیانگذار فقید انقلاب در باب این دولت مستکبر ،با دقت مطالعه کند؛

می بایست از کسانی که از یک سو دم از خمینی می زنند و از سوی دیگر دلشان برای رابطه با آمریکا غنج می زند و این وضعیت را برای ملت پدید آورده اند پرسید که آیا این جملات از خمینی کبیر نیست؟،آیا این ها محکمات تکرار شده در سرتاسر صحیفه امام نیست؟  :

 

در نظرم است که در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما.در این انقلاب،شیطان بزرگ که امریکاست، شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع می‏کند. و چه بچه شیطانهایی که در ایران هستند و چه شیطانهایی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است.14/08/1358 

ثباتْ تابعِ قدرتمندی و استقلال است؛ و ما قدرتمندی می‏خواهیم و استقلال. قدرتمندی به این است که نظاممان را از گرفتاری‏ای که امریکا برایش پیش آورده نجات بدهیم، و یک نظام متکی بر ملتْ ما ایجاد بکنیم نه یک نظامِ متکی بر مستشارهای امریکا. 03/09/1357

 

در فریضۀ حج که لبیک به حق است و هجرت به سوی حق تعالی به برکت ابراهیم و محمد است، مقام «نه» بر همۀ بتها و طاغوتهاست و شیطانها و شیطان‏زاده ‏هاست. و کدام بت ازشیطان بزرگ امریکای جهانخوار و شوروی ملحد متجاوز بزرگتر و کدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوتهای زمان ما بالاترند؟

در لبیک لبیک، «نه» بر همۀ بتها گویید و فریاد «لا» بر همۀ طاغوتها و طاغوتچه‏ ها کشید و در طواف حرم خدا که نشانۀ عشق به حق است، دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیر حق پاک سازید و به موازات عشق به حق از بتهای بزرگ و کوچک و طاغوتها و وابستگانشان برائت جویید که خدای تعالی و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بری هستند.16/05/1365

 

مصیبت عظیم آن است که امریکا که قریب نیم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه، هر چه خواسته است ستم کرده و مخازن آنان را غارت نموده است، دولتها نه تنها از ترس امریکا نمی‏ توانند اظهار مظلومیت مظلومان را حتی در کشورهای خودشان بشنوند، بلکه چنانچه دیدیم با ملت غارت زدۀ ایران که با نهضت اسلامی خود می‏ خواهد فریاد مظلومانه سر دهد و به ملتهای مظلوم جهان داد خود را برساند، چه‏ ها کرده و در مخالفت با ایران حتی از امریکا و اسرائیل گوی سبقت را ربودند، و برای تقرب به ستمکاران، با تمام قوای تبلیغاتی و تسلیحاتی به متجاوز به ایران کمک نمودند. به جای آنکه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند، به امریکا و اسرائیل دست عبودیت و ذلت دادند و به توطئه علیه ملت ایران برخاستند. ما اکنون از بسیاری از دولتهای به اصطلاح اسلامی مأیوس هستیم و امیدی به هدایت آنان نداریم؛ مگر آنکه خداوند متعال نظر عنایتی فرماید و تحولی در آنان به وجود آورد تا مسائل را آنگونه که شایسته است، بررسی نمایند، و خود و کشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات دهند.29/06/1361

 مهمترین و دردآورترین مسئله‏ای که ملتهای اسلامی و غیر اسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امریکاست. دولت امریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهای جهان برای بیشتر بلعیدن ذخایر مادی کشورهای تحت سلطه، از هیچ کوششی فروگذار نمی‏کند.21/06/1359

و بر ملت شریف ایران است که در هر مسلکی و با هر گروهی هستند، از اختلاف و نفاق و کارشکنی برای یکدیگر دست بردارند و دشمنان را با وحدت کلمه و اعتصام به «حبل ‏اللّه‏» درهم کوبند، و نزاعهای شخصی و گروهی را که جز از هوای نفس برنمی‏ خیزد و در صورت رشد همه را به تباهی می‏کشد و کشوررا به خرابی سوق می‏دهد کنار گذارند، و گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان، همۀ توان خود را صرف قطع امید دشمن اصلی ما امریکا کنند که با سلطۀ دشمن قدرتمند، برای هیچ یک چیزی باقی نخواهد ماند. 12/01/1359

 

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

15 ذی حجة‏الحرام1402

حضرت آقای ژنرال سوهارتو، رئیس جمهور کشور اندونزی

پیام تبریک شما به مناسبت حلول عید سعید اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلاً این عید بزرگ را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان کشورتان تبریک می‏گویم. متأسفانه این عید بزرگ اسلامی هنگامی فرا می‏رسد که مسلمانان گرفتار مصیبتهای گوناگون و رقتباری هستند، که فاجعۀ دلخراش لبنان و شهادت هزاران مسلمان و هتک حرمت صدها تن از دختران و زنان و قتل فجیع کودکان بیگناه و بیماران بستری در بیمارستان نمونه‏ای از آن مصایب بسیار است. و تأسف بارتر آنکه بسیاری از سران کشورهای اسلامی به جای مقابله با این جنایات وحشتناک، درصدد به رسمیت شناختن مباشر این جنایات، یعنی اسرائیل غاصب و جنایتکار بوده و به جای قطع هر گونه رابطه ‏ای با عامل اصلی یعنی امریکای جهانخوار در تهیۀ توسعه و تحکیم روابط و تجدید آن با این شیطان بزرگ هستند و این است وضع دلخراش مسلمانان و بسیاری از سران آنها. فاناللّه‏ و انا الیه راجعون.

روح ‏اللّه‏ الموسوی الخمینی

 

چنانچه گفته می‏شود که دولت امریکا می‏خواهد نظامی بیاورد و این مملکت را به خاک و خون بکشد، باور نکنید اولاً و ثانیاً اگر بیاید، خواهد سزای خودش را ببیند. ما از محاصرات اقتصادی و محاصرات نظامی و دخالتهای نظامی ابرقدرتها نمی‏ترسیم. فرضاً که آنها وارد بشوند در اینجا، ما با قدرت در مقابلشان ایستادگی می‏کنیم، و سایر ملتهای اسلامی هم در مقابلشان هستند. با قدرت، ما باید به پیش برویم، تا اینکه احکام اسلام را در مملکتمان بلکه در منطقه، بلکه در دنیا پیاده کنیم.28/02/1359

 

دنیا باید امریکا را از بین ببرد، و الاّ تا اینها هستند، این مصیبتها در دنیا هست. اینجا نشد، یک جای دیگر. الآن در بسیاری از جاهای دنیا، امریکا آتش افروخته و جنگهایی که الآن در بسیاری از جاهای دنیا هست، همه‏ اش زیر سر این است. و دنیا را اینها دارند تهدید می‏کنند و هرگز هم اینها سلاحهایی که می‏گویند متوقف می‏کنیم و اینها را محدود می‏کنیم به حد، هرگز راست نمی‏گویند. بنابراین، ما باید هر چه فریاد داریم به سر اینها بزنیم.تهران، حسینیه جماران،موضوع:ابرقدرتها منشأ مشکلات دنیا

 

 

... و این یک فریاد سیاسی ـ عبادی است که رسول اللّه‏، صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم، به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل و شوروی را خلاف اسلام می‏داند گفت تأسی به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند امریکایی فعل رسول اللّه‏ ـ صلی‏ اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ و امر خداوند را تخطئه می‏کنید، و تأسی به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالی را بر خلاف می‏دانید...12/06/1362

 

وقتی حضرت روح الله که خود یک عارف بزرگ و مثال زدنی است عبارت شیطان بزرگ را برای دولت آمریکا به کار می برد،این نشان از عمق اعتقاد او به سیاهی و پلیدی ماهیت این دولت استکباری است،حال سوال اینجاست، اینهایی که یکی از اهداف کلی و پشت پرده این به اصطلاح مذاکرات و صحبت های رو در رو و قدم زدن ها و... را  شکستن تابوی رابطه با آمریکا بر می شمرند و اکنون احتمال بازگشایی سفارت این کشور را مطرح می کنند،آبا معتقدند ماهیت این کشور نسبت به گذشته تغییر کرده است؟ یا اینکه...

حقیقت آنجاست که روزی عده ای که ابایی از آوردن افکارشان نداشتند این سخن را مطرح می کردند که وقت آن است افکار خمینی به موزه سپرده شود و امروز بعضی دیگر در حالی که همان شجاعت و صداقت گروه اول را هم ندارند، در حالی که دم از خمینی می زنند ،عملا به شدت در پی زدودن افکار او هستند.

 

 

-------------------------------------------

مرتبط: سلوك الهي يك ملت با ذكر "مرگ بر آمريكا"

از طلوع فجر ولایت فقیه تا طلیعه صبح ظهور

قسم به فجر و شكافتن پرده سیاه شب

"فجر صادق" از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می كند، نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند  نهر آبی زلال، افق مشرق را فرا می گیرد و بعد در تمام آسمان گسترده می شود. فجر صادق اعلام پایان شب و آغاز روز است  و با ورودش وقت نماز صبح وارد می شود... آری انگار روز ظهور آغاز گشته است و از «امام آمد» درشت روزنامه ها تا دمیدن صور انقلاب، ده روز، پربارتر از ده قرن گذشت؛ «وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ»

فرمان امام زمان (عج) در شب پیروزی انقلاب

اما شب قدر انقلاب شبی است که تقدیر ها به دست امام زمان رقم می خورد و بی شک دست او و اشاره الهی او این معجزه را در روزگار معاصر رقم زد و طاغوت کهنه و قدرتمند این سرزمین پاک را کنار زد تا با استقرار شخص ولی فقیه که حجت امام زمان است باز حکومت به صاحب اصلیش باز گردد و موید این موضوع خاطرات متعددی است که از آن زمان نقل شده است که یکی از آنها خاطره ای از شب پیروزی انقلاب است که از آقای مرتضایی فر در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی  نقل شده است:

ایشان در آن خاطره می‌گوید: «ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: «امام پیام داده که مردم در خانه‌های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند». آقای طالقانی گفت:
«امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می‌شود؟».
بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه‌هایشان بیرون نیاورند. ما حرف‌های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه‌ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید.
تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشه‌ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت.
ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» آقای طالقانی گفت:
«نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه‌هایش را پس بگیرد و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم، در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!».

 فجر صادق، وجود ولی فقیه است

می گویند که فجر، امام زمان (عج) است که البته هر نوری بالاصاله از اوست اما اینگونه نیست چون فجر صادق وجود ولی فقیه است که تاریکی های غیبت را می شکافد و زمینه را فراهم می کند و آنگاه که شب به لحظات پایانی خود می رسد، خورشید  ولایت طلوع می کند و او حضرت وجه الله ،بقیة الله الاعظم ،امام زمان ارواحنا فداه است.

 

و آنروز دیگر باید گفت "معما چو حل گشت آسان شود" و که "لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً 1"

 که امام صادق (ع) فرمودند: در آن روز ايمان کساني که قبل از قيام حضرت با شمشير، نبوده است. سودي نخواهد داشت گرچه به امامان پيشين يعني پدران حضرت(ع) ايمان داشته باشد2.

و کسی که به ولی فقیه ایمان ندارد به امام زمان (عج)ایمان ندارد که او حجت امام زمان است و اطاعت او اطاعت امر امام زمان علیه السلام؛ و زندگی در سایه ولایت فقیه تمرین زندگی در کنار حجت بالغه حق و امام معصوم علیه السلام است.

 

برادران پیامبر در بین الطلوعین روزگار

آری در یک نگاه نمادین ، خورشید که در آید دیگر نماز قضاست و وقت خواندن آن تمام است و بین الطلوعین پر برکت ترین ساعات روز است از طلوع فجر ولایت مطلقه فقیه تا طلوع نور حقیقت و خورشید ولایت ،ولی عصر و زمان که امروز یاوران صدیق ولی فقیه در طوفان حوادث نام مهدی را زمزمه می کنند همان مهدی ای که او را ندیده اما تشنه دیدار اویند ؛

و رسول الله عاشق دیدار اینان است که برادران اویند آنگاه که می فرماید:

"عن ابی بصیر عن ابی جعفر(ع) قال: قال رسول اللّه ، صلی اللّه علیه وآله، ذات یوم و عنده جماعة من أصحابه: «أللّهمّ لقّنی إخوانی» مرّتین فقال من حوله من اصحابه: أمانحن إخوانک یا رسول اللّه ؟ فقال: لا، إنّکم أصحابی و إخوانی قوم فی آخرالزمان آمنوا و لم یرونی، لقد عرّفنیهم اللّه بأسمائهم و أسماء آبائهم، من قبل أن یخرجهم من أصلاب آبائهم و أرحام أمّهاتهم، لأحدهم أشدّ بقیّة علی دینه من خرط القتاد3 فی اللّیلة الظلماء، أو کالقابض علی جمر الغضا۴، أولئک مصابیح الدّجی، ینجیهم اللّه من کل فتنة غبراء مظلمة۵."

 

ابو بصیر از ابوجعفر [امام محمدباقر] که درود خدا بر او باد نقل می کند که فرمود: روزی پیامبر خدا، که بر او و خاندانش درود باد، در حالی که عده ای از یارانش نزد او بودند، فرمود: خداوندا برادران مرا به من بنما! ایشان این سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهی از یاران که گرد آن حضرت بودند گفتند: ای پیامبر خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟

 

فرمود: نه، شما یاران من هستید. برادران من قومی هستند [که] در آخرالزمان [خواهند آمد] آنها به من ایمان می آورند در حالی که مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نامهایشان و نامهای پدرانشان شناسانده است، پیش از آن که از پشتهای پدران و رحمهای مادرانشان خارج شوند. هر یک از آنها بر دین خود پایدار می ماند، در حالی که این عمل از دست کشیدن بر خارهای گون در شب تاریک و یا در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است.

ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب می درخشند، خداوند آنها را از همه فتنه های تیره و تار در امان نگه می دارد.

   

آری این سخن پیامبر است که خداوند مومنین به او را در آخرالزمان از هر فتنه ای نجات می دهد و این کشتی انقلاب است که در آستانه سی و پنجمین سالگرد تولدش همچنان بر امواج جنگ و فتنه پیش می رود و سینه تاریکی را می شکافد و البته امواج حرکت این کشتی عظیم نه تنها همین منطقه بلکه عالم را فرا خواهد گرفت و مقدمات ظهور مهدی ارواحنا فداه فراهم خواهد گشت؛ان شا الله.


1-سوره : الانعام آیه : 158

2-كمال الدين و تمام النعمة ج‏1 ص 18

3-«خرط القتاد» کنایه از سختی و دشواری کاری است.  /**/

/**/ 4-«جمر الغضاء» نیز کنایه از مشکل بودن کاری است. «جمر» به معنای اخگر و شعله های آتش و «غضا» به معنای درخت شوره گز است.  /**/

5-بحارالانوار، ج52، ص124-123، ح8


  /**/


درج این مطلب در دانا و گرداب و صراط و جام نیوز و عماریون و حریم یاس و مفید نیوز و باشگاه خبرنگاران و صبح الوند

وحدتی که علی ابن ابیطالب به ما آموخت

امروز رضایت پیامبر ،حضرت زهرا و امیر المومنین علیهم السلام در چیست؟


سوال این است که دغدقه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در مورد وحدت مسلمانان چه بود؟ آيا تا به حال اين را از خود پرسيده ايم كه چرا در مورد وحدت از پيامبري كه تا آخر دنيا را مي ديد و وقايع و اختلافات مسلمانان جلوي چشمش بود نسخه نمي گيريم؟ به راستي نگراني پيامبري كه در صدد اظهار دينش بر همه دينها و بر همه دنيا بود چه مي تواند باشد؟!

پيامبر در روزهاي آخر عمر شريفش چه مي ديد و چه عهدي از اميرالمومنين عليه السلام گرفت؟ چرا بايد در ايامي كه ايام تولد ختم المرسلين و فخر شيعيان و اهل سنت است و اين مي تواند براي آنان وحدت ساز باشد دقيقا چند روز قبل از اين ايام روز "عمر كشان"  و به اصطلاح "عید الزهرا" ناميده شود و حال آنكه اصلا معلوم نيست كه چنين شخصي در چنين روزي مرده باشد بلكه تحقيقات اهل فن چيز ديگري را مي گويد! و شادی حضرت زهرا سلام الله علیها آیا به ایجاد تفرقه بین مسلمین و کشتار آنها محقق می شود؟؟

حالا ما بياييم با اين توجيه كه او بالاخره در روزي مرده است ،مشخصا همين روز را براي جشن گرفتن انتخاب كنيم!! به يقين مي تواند دست شیاطین و عوامل استكبار ،كه تنها آنان از اين تفرقه سود مي برند در اين كار باشد،آنهم با اين جشني كه در بسياري موارد افراد در آن پا را فراتر از قيود اخلاقي و مصلحت هاي علوي مي گذارند.

بايد سوال كرد كه اي افرادي كه بدون توجه به دستور بزرگانتان اينگونه محافل و مجالس را برگذار مي كنيد! اين عمر كشان است يا مسلمان كشان! به كجا چنين شتابان؟ آيا ما شيعيان هيچ گاه از خود پرسيده ايم كه آن چه مصلحتي بود كه اميرالمومنين در مقابل جسارت به دختر پيامبر و زهراي اطهر سلام الله عليها ،ناگزير و ناچار صبر و سكوت نمود؟!

تمام آن مصلحت در امروز  وجود دارد بلكه شايد امروز نياز به رعايت اين مصلحت داراي شيب بيشتري باشد، به قول مقام عظماي ولايت بايد مواظب باشيم كه در ميدان دشمن بازي نكنيم و موجبات شادي او را فراهم نكنيم!

امروز اگر مسلمانان در دنيا با وجود كثرت و جمعيت ميلياردي باز در موضع ضعف هستند و آزار اذيت مي بينند وبسيار كشته مي شوند مطمئنا به خاطر عدم وحدت آنان است.

امروز اگر شيعه بتواند پيرو واقعي آن اميرالمومنين بصير باشد ،اين امر مطمئنا موجب پيروزي مسلمانان خواهد بود،اميرالمومنين در زمان خود اتحاد ظاهري را با خلفا حفظ مي كرد و حتي به آنها در بسياري از موارد ياري مي رساند تا عزت مسلمانان وچهره مسلمين مخدوش نگردد وكفار را براي دست اندازي به حاكميت اسلام به طمع نياندازد همچنين در زمان ساير ائمه عليهم السلام نيز سياست نفي ديگري براي اثبات خود تاييد نمي گشت بلكه چنان بيان مي فرمودند كه شيعه بايد "شيعه" باشد تا امتيازات فراوان و نوراني اهل بيت در او جلوه نمايد و آفتاب آيد دليل آفتاب!

در انتها در يك استدلال كلي مي توان گفت كه صرف نظر از اختلافاتي كه شيعه با اهل سنت دارد ،امروز ما در يك سپاه و در يك جبهه در مقابل دشمن واحد تحت لواي اسلام ناب محمدي قرار داريم و هر گونه تفرقه در جبهه خودي در چنين شرايطي به سود دشمن سوء استفاده گر و فرصت طلب است؛ دشمني كه با مظاهر اسلام ناب در تمام دنيا در ستيز است و پيامبر اسلام را مورد اهانت قرار مي دهد و امروز همه بايد براي حفظ و حراست ازاصل اسلام و احترام مسلمانان قيام كنيم به اميد روزي كه با ظهور حجت حق اسلام واقعي در سراسر جهان گسترش يابد. 



برخی منابع تاریخی و حدیثی دغدقه و سیره امیرالمومنین علیه السلام در حفظ وحدت میان مسلمین


هنگامى كه على علیه‏السلام مشغول تجهیز پیامبر صلی الله علیه و‏ آله بود، عده اى در سقیفه براى انتخاب خلیفه اجتماع كردند. ابوسفیان كه شم سیاسى نیرومندى داشت، زمانى كه خبر بیعت مردم را با ابوبكر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آماده ‏تر دید. افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت كشور اسلام، امرى نمایان بود ؛

به رغم این كه پیامبر صلی الله علیه و‏ آله پیوسته براى ایجاد برادرى و الفت بین مهاجران و انصار، فراوان كوشید (انفال (8)، 63)، حس عصبیت و نژاد پرستى برخى افراد، باعث شد بعد از رحلت پیامبر گرامى، مهاجران و انصار دائم همدیگر را به جنگ تهدید كنند.

ابوسفیان كه زمینه اختلاف را به خوبى دریافته كرده بود براى رسیدن به هدف شوم خود، «درِ خانه» امام على علیه‏ السلام را زد و به وى پیشنهاد كرد كه «دستت را بده تا من با تو بیعت كنم و دست تو را در جایگاه خلیفه مسلمانان بفشارم كه اگر من با تو بیعت كنم، هیچ كس از فرزندان عبد مناف با تو به مخالفت بر نمی خیزد و اگر فرزندان عبد مناف با تو بیعت كنند، كسى از قریش از بیعت تو سر نمى‏پیچد و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایى می پذیرند» (ابن شهر آشوب، ص 77).

امیر مؤمنان در این لحظه جمله تاریخى خود را درباره ابوسفیان گفت: مازلت عدوا للاسلام و اهله؛ تو بر دشمنى خود با اسلام باقى هستى (یوسف بن عبد البر قرطبى مالكى، ج 2، ص 690).

ابوسفیان ساكت ننشست و براى تحریك احساسات امام على علیه ‏السلام و یارانش اشعارى بدین مضمون سرود: نباید در مقابل حق مسلّم‏تان كه غارت شده است سكوت كنید!

بنى هاشم لاتطمعوا الناس فیكم و لا سیّما تیم ابن مرّة او عدى
فما الامر الا فیكم و الیكم و لیس لها الا ابو حسن على

(ابن شهر آشوب، ص 87)

فرزندان هاشم! سكوت را بشكنید تا مردم به ویژه قبیله‏هاى تیم و عدى در حق مسلّم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت به شما و به سوى شما است و براى جز حضرت على كسى شایستگى ندارد.

على علیه‏ السلام كه از هدف شوم ابو سفیان در ایجاد فتنه و آشوب براى خشكاندن نهال نوپاى اسلام وبازگرداندن جاهلیت به خوبى آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وى فرمود: تو به جز فتنه و آشوب، هدف دیگرى ندارى. تو مدت‏ها بدخواه اسلام بوده‏اى. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازى نیست (طبرى، ج 3، ص 209؛ ابن ابى‏الحدید، ج 2، ص 45؛ على ابن اثیر، ج 2، ص 7).

در نهج البلاغه نیز حضرت در پاسخ این اقدام ابوسفیان و آگاه كردن مردم از عواقب بد اختلاف می ‏فرماید: موج‏هاى فتنه را با كشتیهاى نجات بشكافید. از ایجاد اختلاف و دو دستگى دورى گزینید و نشانه‏ هاى فخر فروشى را از سر بردارید. ... اگر سخن بگویم، مى‏گویند بر فرمانروایى حریص است و اگر خاموش بنشینم، گویند از مرگ مى‏ترسد. به خدا سوگند! علاقه فرزند ابوطالب به مرگ بیش از علاقه كودك به پستان مادر است.

اگر سكوت می كنم، به سبب علم و آگاهى خاصى است كه در آن فرو رفته‏ ام و اگر شما هم مثل من آگاه بودید، به ‏سان ریسمان چاه، مضطرب و لرزان میشدید (نهج البلاغه، خطبه 5).

عِلمى كه حضرت از آن سخن مى‏گوید، آگاهى از نتایج وحشت آور اختلاف و دو دستگى مسلمانان است؛ زیرا حضرت به خوبى می دانست كه قیام براى احقاق حق، به قیمت از بین رفتن اسلام و بازگشت مردم به عقاید جاهلى، تمام می شود؛ بدین جهت، ترجیح مى‏دهد برای حفظ اسلام و وحدت امت اسلامى سكوت كند.

در نامه ‏اى هم كه به مردم مصر نوشته، علت سكوت خود را همین مسأله بیان كرده است: به خدا سوگند! من هرگز گمان نمی كردم كه عرب خلافت را از خاندان پیامبر صلی الله علیه و‏ آلهر  بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به شگفتى وانداشت جز توجه مردم به دیگرى [= ابوبكر] كه دست او را براى بیعت می ‏فشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم. دیدم گروهى از مردم از اسلام بازگشته اند و می خواهند آیین محمد صلی الله علیه و‏ آله را محو كنند.

ترسیدم كه اگر به یارى اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیكر آن رخنه و ویرانى مشاهده كنم كه مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ‏تر از حكومت چند روزه اى است كه به زودى مانند سراب یا ابر از میان می رود؛ سپس به مقابله با این حوادث برخاستم و مسلمانان را یارى كردم تا آن كه باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام و جامعه اسلامى بازگشت (همان، نامه 62).

چنان‏كه ملاحظه می شود، در این نامه حضرت تصریح مى‏كند كه نخست خود را كنار كشیدم هنگامى كه اسلام و امت اسلامى را در معرض خطر دیدم و با این‏كه حق من غصب شده بود، آن‏را نادیده گرفتم و به كمك دین و مسلمانان شتافتم.

حفظ وحدت امت اسلامى، براى جلوگیرى از آسیب‏هاى دینى و ارتداد مسلمانان در سخنان دیگرى از امام علیه ‏السلام نیز جلوه گر است. حضرت می فرماید: قریش پس از پیامبر صلی الله علیه و‏ آله ، حق ما را گرفت و به خود اختصاص داد. بعد از تأمل به این نتیجه رسیدم كه صبر كردن [بر غصب حق خود [بهتر از ایجاد تفرقه بین مسلمانان و ریختن خون آن‏ها است. مردم تازه مسلمانند و كوچك‏ترین سستى دین را تباه می ‏كند و كوچك ترین فردى ممكن است دین را از بین ببرد (ابن ابى الحدید، ج 1، ص 308).

على علیه‏السلام در روزهاى اولیه حكومت خود ضمن باز گفتن اوضاع پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و‏ آله كه حق‏شان تلف شده و در ردیف توده بازارى‏ها قرار گرفته است فرمود: پس از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله حق ما را غصب كردند و در ردیف توده بازارى‏ها قرار گرفتیم. چشم‏هایى از ما گریست و ناراحتی ‏ها پدید آمد. به خدا قسم! اگر بیم وقوع فتنه میان مسلمانان و بازگشت كفر و تباهى دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگرى می بود و با آن‏ها می جنگیدم (همان، ص 307؛ شیخ مفید، مصنفات، ج 13، ص 155).

حضرت نه تنها هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و‏ آله مردم را از اختلاف باز داشت، بلكه در شوراى شش نفرى نیز كه بیعت عبدالرحمن با عثمان را نیرنگى بیش نمى دانست، بیعت كرد و عملاً جلو اختلاف مردم را گرفت و خطاب به اعضاى شورا فرمود: گرچه رهبرى، حق من است و گرفتن آن ازمن، ظلم بر من شمرده می شود، مادامى كه كار مسلمانان رو به راه باشد و فقط به من جفا شود، مخالفتى نخواهم كرد (نهج البلاغه، خ 74؛ محمدبن جریر بن یزید، ج 4، ص 228).

پیش از ورد به جلسه شورا، عباس عموى پیامبر صلی الله علیه و‏ آله از على علیه‏السلام می خواهد در جلسه حضور نیابد؛ زیرا نتیجه آن را كه عثمان انتخاب خواهد شد، به طور قطع می دانست. امام علیه‏ السلام ضمن تأیید عباس در مورد نتیجه آن جلسه، پیشنهاد وى را رد كرد و فرمود: انى اكره الخلاف. من اختلاف را دوست ندارم (ابن ابى الحدید، ج 1، ص 191؛ احمد بن عبد الرب اندلسى، ج 4، ص 260).

روزى كه على علیه‏السلام دست روى دست گذاشته بود، بانوى گرامى حضرت، فاطمه علیهاالسلام ، او را به قیام دعوت كرد. در همان هنگام صداى مؤذن به نداى «اشهد ان محمد رسول الله» بلند شد. امام علیه‏ السلام رو به همسر گرامى خود فرمود: آیا دوست دارى این صدا در روى زمین خاموش شود؟ فاطمه علیه االسلام فرمود: هرگز. امام علیه‏ السلام گفت: پس راه همان است كه من پیش گرفته‏ام (ابن ابى الحدید، ج 11، ص 113).

بیش از این همکاری امیرالمومنین علیه السلام با خلفا در موضوعات متعدد بسیار زیاد است که منابع آن موجود می باشد اما دیگر ذکر آن موارد از حد این مقال خارج است.

 

درج این مطلب در راسخون و عمارنامه و عرش نیوز و باشگاه خبرنگاران و طاووس بهشت

موضع  رئيس جمهور در قبال اين روز بزرگ چيست؟

نهم دي روزي است كه مردم ايران نشان دادند همان مردمي هستند كه قريب صد درصد به جمهوري اسلامي راي دادند،همان مردمي هستند كه به فرمان ولي فقيه زمان در راه اسلام ناب محمدي صدها هزار شهيد از بهترين جوان ها را فدا كردند و در اين روز به جهانيان نشان دادند كه بر همان عهد كه بستند ،همچنان ثابتند.

نه دي تجلي پيروي از ولايت است و تجليل از نه دي در حقيقت اظهار همين معناست،پس بر همگان و بالاخص مسئولين اين نظام مقدس لازم است ،امروز در سالگرد اين روز بزرگ با ياد كردن اين حماسه به ياد ماندني مردم ولايتمدار،با مظهر حاكميت الهي در عصر غيبت يعني مقام ولايت فقيه تجديد بيعت نمايند.

در اين موضوع به طور خاص ،دولت جديد كه با شعار استقلال سياسي و عدم وابستگي به يك جناح خاص روي كار آمده است بايد در اولين تقارن اين روز بزرگ با ايام تصديش، موضع خود را به طور شفاف بيان كند كه سكوت در قبال چنين واقعه مهمي به منزله انكار و نفي آرمان بزرگ مردم در اين حضور به ياد ماندني است.

از طرفي اين روز،روز نفي اعمال و رفتار زشت فتنه گران در بي قانوني و تهمت زدن به اين نظام مقدس است كه در سخنان رهبر حكيم انقلاب و به تبع، خواص و عوام اين ملت در اين باره بارها بيان شده و مي شود كه ظلم بزرگي كه از سوي سران فتنه و فتنه گران بر اين ملت رفت ديگر قابل بخشش نيست فلذا ايشان نبايد خاموشي و سعه صدر نظام را دليل بر فراموشي و تطهير و تبرئه خود از گناه نابخشودنيشان بگيرند و از آن بدتر با بي شرمي اظهار طلبكاري نمايند.

آنچه مشخص است جناب روحاني با اعلام موضع صريح خود در قبال خائنين به آرمان هاي امام و انقلاب اسلامي و مسببين هتك ساحت سيد الشهداء  عليه السلام و تجليل از حركت معجز گونه مردم در 9 دي مي توانند همچنانكه علاقه و اميد ملت بزرگ ايران را به دولت اميد و شخص خود بيشتر مي كنند ،اميد دشمنان خونخوار خارجي و خود فروختگان داخلي را نسبت به نفوذ و استفاده از اين دولت محترم در جهت اهداف شومشان، نا اميد نمايند.


درج این مطلب در تدبیر 24 و مناظره

اي سيد و مولاي ما!

 

اي سيد ما و اي مولاي ما،فداي دردهاي دلت،تو كانون انعكاس نور  ولي عصر و خورشيد زمين و زماني و بار امتي به دوش توست،دوشي كه عليوار بار يتيمي امت اسلام را برخود تحمل مي كند،آه از فاصله اي كه با تو دارم ،فكر و ذهن كوچك من و درك ناقص من كجا و رهيافتن به اوج استواي عرشي تو كجا؟ و حال آنكه تو حجت حجت اللهي و سايه لطف حضرت بقيۀ الله.

اي سيد و مولاي من ،اي كاش عنايت الهي تو و نور يد اللهي تو شامل حال اين بنده كمترين بشود تا هيچ گاه جمال معشوق از صفحه چشمم پاك نشود و توان آن را داشته باشم تا در كاروان بسيجيان تو با شم هم آنان كه گرد و غبار پايشان نور معرفت بر قلبها مي نشاند.

مني كه چشمهاي نيمه كوري دارم و گاهي تنها گرماي نور الهي را در پيش رويم احساس مي كنم ، دريچه اي از نور در طريق قرب تو مي بينم كه تنها طريق رسيدن به باب الله است يادم از سخن آن يگانه يار ولي عصر بهجت عارفان ـ كه خدايش رحمت كند ـ افتاد كه مردم را به استقبال از تو مي خواند كه استقبال از تو استقبال از ولايت الله است1.

آه اي كساني كه دوست داريد بدانيد تا در پيشگاه امام زمان عليه آلاف التحيه و الثناء چگونه ايد؛ ميزان ولايت حق و لطف جاري خداي تبارك وتعالي كه هميشه حجت را پيش چشم همگان تمام مي كند،در مقابل شماست!، با او چه كرديد!؟ امر او نسبت به شما چگونه بوده است؟ نكند نداي "اني جعلته عليكم حاكما"* را از ياد برده و دست رد بر سينه هدايت زده ايد! كه اگر اينگونه ايد بايد بگويم كه "هي علي حد الشرك باالله" و الرد علي بقيۀ الله.

از خداوند عزيز حكيم مي خواهيم كه به حق ولي عصر ما را مطيع حاكميت هميشگي خويش بر نفوس و زندگيمان قرار دهد تا در ايمانمان منفعتي يابيم و با ياري ولايت كسب خير نماييم براي فردايي كه "لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل او كسبت في ايمانها خيرا"(قسمتي از زيارت آل ياسين)

*در حديثي كه در كتاب ولايت فقيه امام خميني و علامه مصباح يزدي آمده امام عليه السلام فقيه عادل را حاكم بر مردم قرار ميدهند و رد بر او را رد بر اهل بيت عليهم السلام و رد بر خدا و در حد شرك به خداوند بيان مي فرمايند.

 1-نقل از حجةالاسلام آقاتهرانی

ستایش اعتدال در کلام علامه جوادی آملی

تشريح نظر علامه جوادي آملي در باب اعتدال

علامه جوادي آملي


نکته ای که این مقاله می خواهد علیرغم فضاسازی  نادرست در محیط وب به آن اشاره کند اشتباه بودن نفی کلی معنای حقیقی اعتدال است، آنجایی که خود علامه جوادی آملی ذیل آیه شریفه : و کذالک جعلناکم امتا وسطا1 که آیه مطروحه در باب اعتدال است ،اشاره به معنای صحیح و مثبت آن می کنند و بیان می فرمایند که این اعتدال نه تنها مورد تایید قرآن کریم است بلکه آیات متعددی در ستایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان بدین صفت نازل گشته است.


معنای منفی اعتدال

وقتی سخن از اعتدال می شود تصویری که خواسته ناخواسته در ذهن عامه مردم شکل می گیرد آن است که موصوف بدین وصف مخالف و ناسازگار با خواست عامه مردم و قشر روشنفکر نخواهد بود و مطلبی نخواهد بود که برخلاف عادت و جریان عادی و رویه و روال آنها باشد.

در حالی که بسیار اتفاق می افتد که حق و عدالت چیز جدا و مغایر با جریان و خواست اکثریت افراد در جوامع مختلف می باشد و همیشه این طور نیست که شخصی که مشهور به میانه روی می شود بر مدار حق عمل کند بلکه بیشتر بر مذاق مردم عمل می نماید و نیز همیشه اینگونه نیست که شخصی که بر خلاف رویه اکثر و تعادل روزمره افراد حرکت می کند و از سوی آنان افراطی لقب می گیرد به ناحق و بر خلاف عدالت و حقیقت عمل کرده باشد که چه بسیار بوده اند اولیا و انبیای الهی که برخلاف جریان عامه و در اقلیت والبته در پی تبلیغ حق بوده اند و این در حالی  بوده که بر چسب های مختلفی به آنها زده می شده است.

این معنا همان معنای مذموم اعتدال و به تعبیری نه حقیقت اعتدال بلکه توهم آن می باشد مطلب فوق همان است که در تعبیر حضرت علامه جوادی آملی تقبیح و مذمت شده است، در آنجا که ایشان می فرمایند :
"اعتدال معنایش آن است که ببینیم دیگران چه می خواهند نه آنکه عدالت چه اقتضایی دارد"2.


حقیقت اعتدال مورد تایید قرآن است

نکته ای که این مقاله می خواهد علارقم فضا سازی  نادرست در محیط وب به آن اشاره کند اشتباه بودن نفی کلی معنای حقیقی اعتدال است آنجایی که خود علامه جوادی آملی ذیل آیه شریفه : و کذالک جعلناکم امتا وسطا بقره/143 که آیه مطروحه در باب اعتدال است ،اشاره به معنای صحیح و مثبت آن می کنند و بیان می فرمایند که این اعتدال نه تنها مورد تایید قرآن کریم است بلکه آیات متعددی در ستایش پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان بدین صفت نازل گشته است.

تنها نکته ای که اینجا باید به آن توجه شود آن است که نظر ایشان در این آیه تفاوت هایی با نظر استادشان حضرت علامه طباطبایی در تفسیرشریف المیزان دارد که صاحب تفسیر تسنیم می گوید:

همانگونه که استاد علامه طباطبایی قدس سره نیز یادآور شده اند،المیزان ج1 ص319 این معنا (اعتدال) دقیق ودر جای خود حق است،لیکن آیه شریفه به آن ناظر نیست و شواهد داخلی و خارجی آیه آن را تایید نمی کند،معنای مزبور به این دلیل که قرآن کریم فی الجمله آن را تصدیق می کند حق است.3

سپس ایشان با بر شمردن آیات بیان کننده حسن اعتدال در قرآن می فرمایند : خدای سبحان با تادیب و ستودن رهبر و امت اسلامی به اعتدال ،منزه بودن اسلام از افراط و تفریط را تصدیق کرده، برای پرهیز دادن پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله از افراط و تفریط فرمود :

 ﴿ولاتجعل يدك مغلولة إلي عنقك ولاتبسطها كل البسط فتقعد ملوماً محسوراً)4 ﴿واصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة والعشي يريدون وجهه ولاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هويه وكان أمره فُرُطاً)5 و چون آن حضرت اسوه سالكان و مؤمنان است: ﴿لقد كان لكم في رسول الله أُسوة حسنة)6 كساني كه به وي ايمان آورده‌اند نيز از افراط و تفريط مبرّا و مصون خواهند بود: ﴿والذين إذا أنفقوا لم يُسرفوا ولم يقتروا وكان بين ذلك قواماً)7و8

ایشان در توضیح علت عدم تطبیق این معنا بر این آیه شریفه می فرمایند : "چنانچه آیه شریفه به طور مطلق می فرمود : ما شما را امت وسط قرار دادیم قابل تطبیق بر معنای مزبور یعنی اعتدال میان افراط و تفریط بود"9 ؛ ایشان "وسط"  را در این آیه ،وسط در محور عمودی،بین پیامبر صلی الله علیه و آله و مردم تفسیر می کنند نه وسط در محور افقی و بین افراط و تفریط و بیان می کنند که صدر و ذیل آیه شاهد بر این مطلب است.


پس اعتدال به معنای تبعیت از اسلام و ولایت یک گفتمان صحیح و قرآنی است که البته حضرت علامه جوادی آملی نیز بر آن صحه می گذارند و ما امیدواریم پس از شعار عدالت در دولت پیشین که شعاری درست و برخواسته از متن اسلام و انقلاب بود؛ دولت فعلی و رئیس جمهور منتخب که شعار اعتدال را برگزیده است عملا چشم دین و محور ولایت را ملاک اعتدال ببیند  و نه چشم غیر را ،که در معارف دینی هر که خویش را برای خوش آمد غیر حق آماده و مهيا کند دچار شرک خفی است و مطمئنا از صراط مستقیم منحرف و غرقه در دریای نابودی خواهد بود.


پي نوشت: _____________________________________________
 
1- بقره/143
2-دیدار با مسئولان رادیو معارف 87/12/19
3-تسنیم ج7، ص328
4-سورهٴ اسراء، آيهٴ 29.
5-سورهٴ كهف، آيهٴ 28.
6-سورهٴ احزاب، آيهٴ 21.
7-سورهٴ فرقان، آيهٴ 67.
8-تسنیم ج7،ص329
9-همان
 
------------------------------------------------------------------------------------------------

"هو المطلوب" در انتخابات آینده از آن کیست؟!

خودم را به منزله یک فرد تشنه حقیقت و بدون استدلال نشان دادم تا طرف آنچه دارد رو کند،گفتم: شما چه کسی را در انتخابات آینده تایید می کنید؟ گفت: آقای فلانی ؛ گفتم چرا آقای فلانی؟ گفت: سابقه مدیریت موفق او نشان می دهد که او همان نیاز امروز کشور است.

گفتم: می گویند که طرف تابع ولایت نیست؟ گفت: چه می گویید که در ایامی که احمدی نژاد خانه نشین شده بود آقا به او فرموده بودند :آماده باش تا در صورت لزوم جایگزین شوی، او صد در صد در شرایط امروز و در میان افراد موجود گزینه مورد تایید آقاست!

گفتم: پس آقای ولایتی چه؟ گفت: امروز کشور نیاز به یک رئیس جمهور جوان دارد،اصولا جوانتر ها شرایط روز را بهتر درک می کنند و جسارت بیشتری برای ساختن کشور دارند البته مقام معظم رهبری هم در انتخابات گذشته به این موضوع اشاره فرموده بودند.

گفتم: در مورد آقای جلیلی چه می گویید؟ گفت: البته آقای جلیلی فرد خوبی است اما تجربه اجرایی و مدیریتی ندارد به و هنوز ابعاد مختلف شخصیتش آشکار نشده است فلذا به هیچوجه گزینه مناسب و مورد تایید نیست در صورتی که آقای فلانی در این چند سال نشان داده که یک مدیر نمونه است و به عنوان یک شهردار نمونه در سطح جهان مطرح است.

گفتم: همانطور که می دانید اقبال امت حزب الله به هیچوجه به ایشان نیست و به جناب آقای جلیلی است، گفت: مطمئن باش با توجه به آنچه گفتم صد در صد هو المطلوب در انتخابات آینده مال همین آقای فلانی است!  و من گفتم: البته تجربه نشان داده که تا شب انتخابات بارها نظر آقایان در این موضوع تغییر می کند و این گوی هنوز باید چرخ بخورد.


انسان در اینگونه سخن ها می ماند که بعضی افراد چگونه با استدلال های آبکی مدل استدلال هایی که سابقا برای آقای هاشمی می کردند و غیبگویی های عجیب نسبت به نظر مقام معظم رهبری می خواهند فردی را که نقاط ضعف فکری ،عملی و شخصیتی او بر همگان آشکار است را به عنوان گزینه مردم و نظام و انقلاب و شخص مقام عظمای ولایت در انتخابات معرفی کنند و حال آنکه رشته قلوب در دست خداست چنانچه هرکه را بخواهد عزیز می کند و هر که را بخواهد ذلیل؛ و البته مردم فهیم ما دارای فهم سیاسی بالایی هستند و همیشه جدا از ملاحظات و مصلحت اندیشی های بی حساب و کتاب به دنبال فردی هستند که شایسته خدمت به این مردم پاک و ریاست جمهوری این کشور بزرگ باشد.

کلیدواژه های سایت آیت اللهِ روشنفکر!

وقتی نگاهی گذرا به سایت رسمی جناب هاشمی رفسنجانی می اندازیم آنرا مملو از شعار هایی می یابیم که چند دهه است کسانی که با ظاهری مذهبی می خواهند دل آن طرفی ها را بدست بیاورند از این شعار ها به صورت پر رنگی استفاده می کنند.

موضوعاتی چون حقوق زنان همیشه در جامعه روشنفکری ما طرفدار داشته است چرا که همیشه فریاد های مخالفان دین در خارج از مرز ها به سوی دریدن چارچوب دینی زنان در جامعه ما بوده است و هرکس به نحوی همسو با این امواج آنهم در بطن و ظاهر دینی بدان بپردازد بی شک نظر آنها را بسوی خویش جلب خواهد نمود.

دیگر از شعار های نخ نما شده و آنکه مناسب با هر مشرب و اعتقادی است شعار اعتدال است چرا که اعتدال معنای مثبتی که اشخاص در هر مسلکی می توانند مدعی آن باشند و اعتدال را طبق مبنا و مشی خود تعریف کنند.

دیگر آنکه عبارت و عنوان خشکه مقدس و سخت گیری دینی در جامعه امروز که مورد هجوم همه جانبه فرهنگ بیگانه است ممکن است به هر شخصی که پافشاری بر چارچوب متعالی دین نماید اطلاق شود و سخن گفتن از این عنوان هم بسیار در جامعه روشنفکری طرفدار دارد.

آزاد اندیشی خودش عنوانی است که در کنار کلیدواژه های مذکور معنای جدید و خاصی پیدا می کند گرچه به طور کلی در کنار و گوشه متن نویسنده در پی رفع شبهات احتمالی باشد و در کنار همه اینها آنچه در فضای این سایت تبلیغاتی پر رنگ است سیاه نمایی وضع موجود می باشد آنجا که ظهور یک منجی معتدل و آزادیخواه و مردم دوست و آزاد اندیش و طرفدار حقوق زنان و البته با تجربه را ضرورت می بخشد!

درج این مطلب در عمارنامه و عالیشهر نیوز

خروج مجلس از صراط مستقیم ولایت و انصاف

وَأَطيعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم ۖ وَاصبِروا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ﴿۴۶﴾
و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!

سوره مبارکه الأنفال آیه ۴۶

حضرت امام خامنه ای :«... از امروز تا روز انتخابات هر كس احساسات مردم را در جهت ايجاد اختلاف به كار گيرد، قطعاً به كشور خيانت كرده است».

امروز باید باز از غربت علی و قصه چاه گفت آنجایی که یاران او حرفش را به سادگی زیر پا می گذارند و بسیاری از اینان از همان خواص بی خواص و بی بصیرتی هستند که در امتحان های گوناگون از عوام جامعه در پیروی از ولایت عقب ماندند.


اما فرموده اند کونو للظالم خصما و للمظلوم عونا کسی که خود در پیشگاه ملت از ساکتین و مردودین فتنه است امروز منتخب ملت را در مجلس این کشور ذلیل می کند تا این ملت بزرگ دشمن شاد شود و این در حالی است که دولت آقای احمدی نژاد با وجود نقایصی که در هر دولتی وجود دارد دارای سخت کوشی و امتیاز های فراوانی است که از چشم های منصف نباید پنهان بماند تا قلب این خادم ملت از این بی انصافی ها بشکند.


جناب آقای لاریجانی شما طوری در مجلسی که ریاست آن را به عهده داشتید و شرایط دفاع کامل را به رئیس جمهور ندادید صحبت می کردید که انگار شما یگانه مدافع ولایت و طرف مقابلتان یگانه دشمن ولایت است در حالی که به هیچ وجه اینگونه نیست و تخطی های مجلسی که رئیس آن شما هستید از فرمان ولی امر مسلمین هیچگاه از حافظه مردم ولایتمدار پاک نمی شود.


شما طرف مقابلتان را محکوم به خروج از عدالت میکنید و این در حالی است که طرف مقابلتان را سیاه محض فرض می کنید و تمام محاسن طرف مقابلتان را - که 24 میلیون از مردم فهیم این مملکت تنها در دور دوم او را به عنوان منتخبشان قرار داده اند- نمی بینید و این عین بی عدالتی است و نیز به او اهانت می کنید که این توهین به 24 میلیون ایرانی است.


آقای لاریجانی شما کرسی ریاست مجلس را با منبر وعظ و خطابه اشتباه گرفتید و این به هیچوجه شان جنابعالی نیست که بخواهید در این کرسی به دیگرانی که منتخب این ملتند اهانت کنید و دم از اخلاق بزنید و حدیث  و روایت بخوانید.


در پایان باید این سخن را یاداور شویم که همه این تنازعاتی که به معنای خروج از حد اخلاق و تخطی از فرمان ولایت می باشد ناشی از منیت ها و عدم تقوای کافی است که شخصی که منیتی نداشته باشد حتی توهین ها او را بر آشفته نمی کند و پیوسته به دنبال انجام وظیفه خود است نه به دنبال تشفی نفسش و انتقام گیری.والسلام علی من اتبع الهدی

 

درج این مطلب در مفید نیوز و حرف تو

تفسیر یک آیه از قرآن و تطبیق آن بر احمدی نژاد

وَ إِن تجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السرَّ وَ أَخْفَي

اگر سخن آشكارا بگويي ( و يا مخفي كني ) او نهان ونهانتر را مي‏داند.سورة طه‏/آیه7


در تفسیر شریف المیزان ذیل این آیه شریفه آمده است:

جهر به قول به معناي بلند بلند حرف زدن ، و اسرار به آن به معناي آهسته صحبت كردن است ، همچنانكه در جاي ديگر فرموده : و اسروا قولكم او اجهروا به البته بايد در نظر داشت كه سر ، غير از ستر است چون سر به معناي مطلب مكتوم و پوشيده در نفس است ، و كلمه اخفي صيغه افعل تفضيل از خفاء ، و به معناي پنهان‏تر است ، چون از سياق آيه بر مي‏آيد كه در مقام ترقي دادن مطلب است ، يعني نه تنها سر را مي‏داند ، بلكه بالاتراز آن اينكه مخفي‏تر از سر را هم مي‏داند.

ترجمة الميزان ج : 14ص 169و168


در اینجا باید چند کلمه ای درباره کلمه "اخفی" که در این آیه شریفه آمده است سخن بگوییم،انسان یک آشکار و ظاهر دارد که همه آنرا می بینند و از آن خبر دارند و یک نهان و باطن دارد که هیچکس آنرا نمی بیند و از آن خبر ندارد جز خود شخص ،اما آن نکته جدید تری که در این آیه بیان می شود آن است که می فرماید خداوند علاوه بر پنهان و سر از "اخفی" نیز خبر دارد و آنچه در آن هست را می داند درحالی که خود شخص نیز از آن غافل است.

حال بحث اینجاست که این مخفی تر از باطن که خود ما نیز از آن خبر نداریم و خداوند بر آن آگاه هست چه می باشد،یک مثالی علمای اخلاق در اینجا می زنند و آن اینکه زمانی ما یک حوض آب را مشاهده می کنیم و با خود می گوییم که عجب آب زلالی در این حوض است اما وقتی دم این حوض می نشینیم و دستی در آب آن می بریم و احیانا آب درون حوض را حرکت می دهیم و متلاطم می کنیم می بینیم گل و لای مخفی در انتهای آن حوض آب بر می خیزد و آن را گل آلود می کند.

گاهی ابتلائات و آزمایش ها جنبه هایی از شخصیت پنهان ما را آشکار می کنند که خودمان نیز از آن بی خبر بودیم و هرچه این آزمایش و امتحان سخت تر باشد جنبه های بیشتری از لایه های نهان وجود ما که "اخفی" است آشکار تر می گردد که این لایه های پنهان وجود ما که گاهی خودمان نیز از آن بی خبریم هیچ گاه از دید خداوند و علم بی پایان او مخفی و پنهان نیست.

می توان این آیه و این تفسیر را بر آنچه در مورد آقای احمدی نژاد پیش آمد تطبیق نماییم که افرادی هستند که از زمان دانشجویی با ایشان آشنا هستند و مدیریت های ایشان پس از انقلاب و تا زمان شهرداری را دیده اند و همیشه ایشان را فردی مخلص و پرتلاش و با اراده می شناخته و تعریف می کرده اند که البته اخلاص دارای درجاتی است و نیز اراده نباید به خود رایی بینجامد.

اما کار تا اواسط دوره ریاست جمهوری و اوج امتحان جناب احمدی نژاد پیش می رود آنجا که بعضی از نیرو های انقلابی ایشان را تا حد یک اسطوره بالا بردند و البته قرار گرفتن در این موقعیت امتحان سختی برای جناب احمدی نژاد بود که متاسفانه همینجا نقطه سقوط ایشان از چشم بسیاری از دوستداران ایشان گردید.

البته این جنبه های وجودی جناب احمدی نژاد شاید از خود او نیز پنهان بوده که چنین آشکار گردید که فقط خداوند بر "اخفی" از باطن های ما آگاه است که در پایان از او می خواهیم جنبه های منفی و نواقص وجودمان را به ما قبل از آنکه در همچنین امتحانات سختی قرار گیریم  نشان دهد تا خویش را اصلاح نماییم و عاقبت به خیر شویم ،ان شاالله.


مطالب مرتبط: شباهت احمدی نژاد با پسر امام صادق (ع)

یک نظام فکری کامل چگونه در عرصه حکومتی ثمر خواهد داد؟

 

مقدمتا باید بیان کنیم که فاصله نظر تا عمل فاصله ای است که برداشتن آن مستلزم چند امر است، اولین گام اعتقاد واقعی به آن نظر و موضع بیان شده است که این خود شامل مراحل و موانعی است که به راحتی حاصل نمی شود واگر این اعتقاد به مبانی فکری اظهار شده در واقع نفس شخص و افراد موجود باشد نوبت به گام بعدی می رسد که آن اقدام برای پیاده سازی این نظریات و مبانی فکری است،

 

 که باز در این مرحله که مخصوص به معتقدین به آن نظر خاص و نظام فکری است مراتبی وجود دارد که چگونه و تا چه حد موفق شوند با تخصص خود شرایط ظهور این نظر را در بستر عمل فراهم کنند و موانع بروز آن را از میان بردارند.

 

حالا باید گفت که قصه نظام فکری دین در این مملکت و اجتماع بدین صورت است که آن خود شامل مقدمات دیگری نیز هست با وجود آنکه شاید درجه اهمیتی و مقامی پایین تر نسبت به مقدمات ذکر شده داشته باشد اما باز مطرح هستند و مشکلزا در عرصه طی شدن مراحل ثمر دهی این نظام فکری.

 

جدا از بحث اعتقاد که بیان شد و موانع و شرایط عملی شدن آن ؛ میزان سواد و اطلاع افراد دست اندر کار و مسئول نسبت به مبانی فکری این نظام اجتماعی دینی از مقدمات وشرایط لازم دیگری است که جالب این جاست که در بسیاری از موارد افرادی که به اصطلاح مجری امور و قوانین در سطوح و مناطق مختلف هستند از منشا و مبنای و حکمت و مصلحت دینی این امور کم اطلاع یا حتی بی اطلاعند واین خود سبب اهمال یا حتی موضع گیری خلاف در این امور است.

 

یا اینکه گاهی افراد آگاه به آن مبانی در مقام عمل دچار موانع نفسانی یا دنیایی می شوند و از التزام عملی به این مبانی وا می مانند و این مقدمه که نبود اینچنین موانعی است خود مرحله ای خطیر و سرنوشت ساز در به ثمر نشستن نظام است؛

 

که در اینجا توصیه های مکرر امام نافذ و حی نظام اسلامی ما در این مقام ،به مسئولان که آنها را از دنیا گرایی و تجمل و آفت های دنیا زدگی و بی تقوایی در این باب باز می دارند اشاره به رفع ودفع همین مانع دارد که این خود موجب بروز بسیاری از مشکلات است.

 

البته در همینجا باید گفت که همین فاصله نظر تا عمل در عوام مردم باعث می شود که به بسیاری از مسئولین صرفه نظر از درست بودن یا نادرست بودن این عمل عتاب و خطاب کنند و حال آنکه آنها از همین جامعه ای بر خواسته اند که آغشته به دنیا دوستی و دنیا پرستی و متهم در کم گذاشتن در وظایف دینی و الهی است.

 

همه این حرف ها جدا از اختلافاتی است که علما در مبانی اجرایی دین دارند که باید دید که تا چه حد توانسته ایم از تبعات این مسئله در روند جریان نظام حکومتی جلوگیری نماییم،

 

 که در اینجا و بعد از ذکر همه این موانع و مقدماتی که برای ثمردهی یک نظام فکری کامل، لازم است با توجه به اذعان دشمن و دوست در حرکت رو به جلوی نظام و انقلاب ما در این سی و چند سال باید سر تعظیم فرود آریم بر مقام حکیم ولی فقیه حاضر که همچنانکه افق های دور را در اهداف و همچنین انحرافات می بیند یک نگاه دقیق در کالبد این مجموعه به هم پیوسته دارد تا بتواند روح حرکت رو به پیشرفت را در کالبد این اجتماع بدمد و هیچکس جز حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از سختی کار او ،مشکلات پیش روی او، و ارزش عمل او آگاه نمی باشد؛ ایده الله تبارک و تعالی. 

 

درج این مطلب در لینک برگزیده سایت افسران

دشمنان احمق اسلام و کشتی به گل نشسته استکبار

یکی از آخرین ترفند های شیاطین برای مقابله با حقیقت و مظاهر آن در خیلی از موارد به تمسخر گرفتن مقدسات است چرا که امروزه همیشه آدم هایی پیدا می شوند که حاضرند به هر چیزی بخندند ولو آن چیز مقدس ترین مقدسات عالم باشد.


حنگ نرم و عملیات روانی

این برای همگان روشن است که امروز در دنیا جبهه استکبار بسیار نگران رشد و قدرت یافتن اسلام درجهان است و از آنجایی که این دین نورانی و کامل برای تمامی شبهات آن ها جوابی کامل و جامع دارد و افرادی که به آموزه های انسانی و زندگی بخش این دین مراجعه می کنند جذب آن می شوند آنها ترجیح می دهند که افکار عمومی مردم جهان را از اسلام واقعی دور نگه دارند و خود یک چهره قرون وسطایی و مضحک و مشمئز کننده از آن دین والا برای ارائه به آن ها بسازند.

نکته دیگر انزوای بیش از پیش آمریکا و اسرائیل در افکار عمومی مردم جهان است و پس از شکست بزرگ و خشم آنها از اجلاس تهران در سالگرد یازده سپتامبر به دنبال یک ماجراجویی و سناریوی دیگر علیه مسلمانان و کشور های اسلامی متحول شده در بیداری اسلامی هستند.

آزادی بیان؟؟

آزادی بیان شعاری است که بسیاری از مواقع به این بهانه تجاوزاتی اینچنین به اعتقادات مسلمانان جهان می شود و افرادی به بهانه این شعار دهن پر کن با عمل و سخن خود اسلام و پیامبر بزرگ آن را آماج فحاشی ها و اهانت های خود قرار می دهند که همچنین آزادی ای را هیچ عقل سلیمی در هیچ کجای جهان مشروع و مقبول نمی داند بلکه مخالف قوانین جهانی است.


عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

نکته جالب توجه دیگر در اینگونه تحرکات دشمنان اسلام آن است که انسان می بیند که خدای حکیم با این اعمال احمقانه انسان های پست دین خود را یاری می کند آنجا که وقتی درد مسلمانان در تمام جهان درد واحدی در توهین به قرآن و پیامبر باشد آنها یک احساس نزدیکی دیگری با هم می کنند و همه با هم در یک حرکت متحد ضد استکباری به راهپیمایی و گردهمایی رو می آورند که این عنصر اتحاد  همه علت پیروزی آنها می تواند باشد.


در مصر ما شاهد بالاگرفتن اعتراضات ضد آمریکایی و پایین آوردن و از بین بردن پرچم آمریکا بودیم و تقاضای قطع رابطه با آمریکا که این موضوع می تواند یک شکست دیگر را برای آمریکا و استکبار در کشور بزرگ و با اهمیت مصر رقم بزند.


و اعمالی که بوسیله مسلمانان  خشمگین لیبیایی در پی ساخت فیلم توهین آمیز شخصی آمریکایی-اسرائیلی و توهین به پیامبر گرامی اسلام  با کشتن سفیر آمریکا در این کشور انجام گرفت اگرچه  شاید افراطی باشد باز متوجه اعمال سازماندهی شده آنها در بازی با دلبستگی یک ونیم میلیارد مسلمان به بزرگ ترین شخصیت دینی آنها است که البته این موضوع عواقب وخیم تری را برای آنها به دنبال خواهد داشت.


درج این مطلب در جنگ نرم و عمارنامه و صراط و واژه نیوز و حرف تو

شباهت های مرسی با هاشمی رفسنجانی!

مواضع متناقض جناب آقای مرسی در اجلاس تهران که از یک طرف بر حمایت از فلسطین و اصلاح شورای امنیت و سازمان ملل تاکید می کند و نیز خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای و حمایت از استفاده صلح آمیز از این انرژی که اینها سخنان و مواضع همسو با ملت و رهبر ایران است؛

ولی از سوی دیگر با حکومت قانونی سوریه و جناب بشار اسد به شدت به مخالفت بر می خیزد و از آشوب گران داخلی سوریه دفاع می کند که این موضعش بر خلاف موضع قبلی اسرائیلی ها را شاد و دشمنان اسرائیل را ناراحت می کند ؛این مواضع دو پهلو برای منتقدین سرسخت جناب آقای هاشمی بسیار آشناست.


شاید اسم اینگونه سخن گفتن و موضع گرفتن را بشود به قول معروف یکی به نعل و یکی به میخ زدن نامید که اینطور صحبت کردن آقای هاشمی در زمان فتنه و بعد از آن داد خیلی از مسئولان را در آورد و یک عده که اهل تحقیق و تفحص دقیق نبودند آخر نفهمیدند که بالاخره آقای هاشمی می خواهند بر ضد نظام و موافق فتنه و جنبش سبز صحبت کنند و عمل نمایند یا برعکس،

البته از محاسن اینگونه صحبت کردن آن است که شاید بتوانی با اینگونه صحبت کردن نظر مساعد هر دو طرف را برای خود حفظ کنی اما از یک نگاه دینی و درون گروهی مواضع اینگونه مطمئنا خوراک برای دشمنان درست می کنند کما اینکه اینگونه است و برای بیشتر آشنا شدن با این روحیه میتوان به تفسیر سوره منافقون مراجعه نمود.


حرف آخر آنکه در یک جمع بندی کلی باید گفت مطمئنا دو ضد با هم جمع نمی شوند و بالاخره شخصی که در بین آندو مانده یا می خواهد اینگونه نشان دهد ناگزیر است که لاجرم یک طرف را بگیرد و طرف دیگر را طرد کند و اگر منافقانه این رویه را پیش گرفته است عاقبت در بزنگاه ها سیرت و نیت خویش را آشکار خواهد نمود.والعاقبة للمتقین.

 

درج این مطلب در بولتن نیوز و کلمه و عمارنامه و پانصدو نود و هشت و بی باک نیوز و دزنا 

سیاسی ها الگو بگیرند،حقوقی ها متحیر بمانند

اشتباه نکنید این دیدار جناب هاشمی از زندانیان سیاسی نیست! ، بلکه دیدار ایشان به همراهی و مصاحبت یک محکوم سیاسی که از قضای روزگار دختر ایشان هم هست از دانشگاه آزاد و سخنرانی در جمع برخی دانشجویان و اساتید علوم سیاسی و حقوق است.

mohammad kazempour-11.jpg

خب البته باید گفت حتما حضور این خانمی که کنار ایشان نشسته برای هر دو گروه از دانشجویان و اساتید حاضر در جلسه مفید و قابل تامل بوده است از آنجا که با وجود این همه شاهکار او در فضای سیاسی می تواند به عنوان یک الگو قابل مطرح شدن در این جمع فرهیخته سیاسی برای الگو گیری این جمع از او باشد! که صد البته حتما این پدر به همچنین دختری مباهات می کند که چنین با افتخار در یک جمع عمومی و رسمی او را کنار خود نشانه است.

اما اساتید حقوقی هم که در این جمع حضور داشته اند نیز باید متحیر بمانند و مطالعه کنند که با وجود حکم صادر شده در مورد این مجرم و علاقه شخصی این مجرم برای حضور در زندان1! چگونه و با کدام حکم و تبصره می تواند در کنار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و در یک دیدار رسمی حضور پیدا کند؟

البته بماند که از این دست عجایب دور و بر این پیرمرد انقلابیِ دیروز! زیاد اتفاق می افتد و همین مورد حساسیت ها را در این باب کم کرده است؛به امید روزی که تمامی فتنه گران و مشایعین و راضیان و تابعان حقیقی آنها با رسیدن به جزای اعمال سخیفشان، شرشان از سر مردم ولایی و سربلند ایران اسلامی کم شود.


1-محمود علیزاده طباطبایی، وکیل خانواده هاشمی، چند روز پیش در گفت وگو با روزنامه شرق مدعی شده بود: "فائزه اصرار دارد که به زندان برود."

 

درج این مطلب در عماریون و 8دی و عمارنامه

حکم سابّ النبی و سابّ الامام در احادیث

 

سبّ در لغت به معنای فحش و ناسزا و اهانت است و اما در اصطلاح روائی، فقهی و حقوقی، سب، معنای ویژه ای دارد و به ناسزا گوئی خاصی اطلاق می گردد سب در روایات، منابع فقهی و حقوقی، عبارت از این است که: کسی پیامبراعظم علیه السلام یا یکی از ائمه هدی(علیهم السلام) و همچنین حضرت فاطمه زهرا را ناسزا بگوید1. در این صورت، دشنام دهنده محکوم به قتل است و هر کسی بشنود کشتن دشنام دهنده، بر او واجب است.

در کتاب شرایع الاسلام،به جواز کشتن، نظر داده شده است «من سب نبیا جاز لسامعه قتله ما لم یخف الضرر علی نفسه او ماله او غیر من الایمان وکذا من سب احد الائمه» 2 و کشتن او منوط به اجازه امام و حاکم شرع نیست البته بشرطی که مستلزم فتنه و خوف تلف نفس و مال خود و مؤمنین نباشد.3

حکم ساب النبی در ادله اربعه و بین تمام مسلمانان قتل است و نیز روايات معتبر زيادي در حکم مسئله سبّ امام علي(ع) و ساير امامان(ع) و صديقه طاهره(ع) وجود دارد که بر قتل سابّ اهل بيت و امامان دلالت دارد.

برخی از احادیث در این باب

امام رضا(ع) فرموده اند: «من ذکر السيد محمداً(ص) او واحداً من اهل بيته الطاهرين بالسوء و بما لايليق بهم، اوالطعن فيهم – صلوات الله عليهم- وجب عليه القتل» 4؛ شخصي که سرور و آقا حضرت محمد(ص) يا يکي از اهل بيت پاکش را به بدي يا به آنچه شايسته و لايق آنان نيست يا با طعن و تمسخر آنان، ياد کند، قتلش واجب مي شود. مطابق اين حديث رضوي، مجازات هر نوع اهانت به نبي و نیز اهل بیت علیهم السلام وجوب قتل است.

احاديثي از رسول اعظم حضرت محمد(ص) در مسئله ساب النبي وجود دارد. در اين احاديث، تعبيرهاي «سبّ»، «شتم»، «نيل» و «ذکر» به کار رفته که همگي به يک معنا هستند و يک مطلب را مي رسانند و بر ناسزاگويي، بدگويي، دشنام، تنقيص، تضعيف و استخفاف دلالت مي کنند. دليل عمده کيفر قتل ساب النبي، روايات معتبر فراواني است که در اين موضوع در کتاب هاي حديثي قرار دارد.

محمدبن مسلم از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است: مردي از قبيله هذيل رسول الله را سبّ مي نمود. گزارش و خبر آن به پيامبر رسيد. پيامبر فرمود: کيست اين مرد را کيفر دهد؟ دو مرد از انصار بلند شدند و عرض کردند: ما اي پيامبر خدا! آن دو رفتند، به عربه محل اقامت مرد هذيلي رسيدند. جست و جو کردند، او را يافتند. او مشغول گوسفند چراني بود. به وي سلام نکردند. او پرسيد: شما کيستيد و نامتان چيست؟ گفتند: آيا تو فلاني فرزند فلاني هستي؟ پاسخ داد: آري. از مرکب فرود آمدند، گردن او را زدند و برگشتند. محمدبن مسلم مي گويد: پس از شنيدن اين داستان، از امام باقر(ع) پرسيدم: آيا اگر امروز مردي پيامبر را سبّ نمايد کشته مي شود؟ امام فرمود: اگر بر جانت نترسي، پس او را بکش! 6  در این حدیث دو معصوم پيامبر(ص) و امام باقر(ع) مجازات قتل را براي ساب النبي تعيين نموده اند؛پيامبر(ص) فرمان به اجراي کيفر داده اند و امام باقر(ع) نيز با عبارت «فاقتله» امر به قتل ساب النبي(ص) نموده اند که وجوب قتل را ثابت مي کند. البته براساس بيان امام باقر(ع)، اگر قتل ساب النبي خطر جاني براي انسان نداشته باشد و بتواند با هوشياري و بي خطري او را بکشد واجب است.


در عصر امام صادق(ع) يکي از اصحاب ايشان سيزده تن از ناصبي ها و اهانت کنندگان به امام علي(ع) را به قتل رسانده ست و امام پس از شنيدن اقدامات وي، او را از آن کارها باز نداشتند و تنها اذن گرفتن از امام را به او يادآور شدند. امام موسي بن جعفر(ع) نيز پس از شنيدن گزارش علي بن حديد مبني بر اهانت محمدبن بشير به مقام امام، وي را مهدورالدم و ريختن خونش را حلال اعلام کرده و علي بن حديد را به اجراي حکم اعدام محمد بن بشير تشويق نمودند.7

عبدالله ابن مسلم العامری از امام صادق علیه السلام روایت می کند: قال : قلت لابی عبدالله علیه السلام ای شیئ تقول فی رجل سمعته یشم علیا و یبراء منه؟ فقال : لی هو والله حلال الدم و ما الف بینهم برجل منکم دعه. به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم چه می فرمایید در حق مردیکه به علی علیه السلام دشنام دهد و از وی اظهار برائت نماید؟ حضرت فرمود قسم به خداوند عالم خون او حلال است و خداوند عالم بین آنان و شما دوستی قرارنداده و وقتی نتوانستی او را بکشی او را ترک کرده و از وی دوری نما.

زراره از امام باقر علیه السلام روایت می نماید: اگر کسی در مجلسی بنشیند که در آن به یکی از ائمه هدی علیهم السلام دشنام داده شود، و آنکس قدرت و توانائی داشته باشد تا مجلس را به هم بزند و جماعتش را متفرق سازد ولی خودداری کند خداوند احدیت، به جهت انجام ندادن آن، در دنیا برای او لباس ذلت و خواری پوشانیده و در آخرت هم او را عذاب خواهد کرد.8

کيفر قتل براي ساب النبي(ص) اتفاقي و اجماعي است. قتل ساب النبي از مسائل اجماعي شيعه و سني است که بسياري از فقيهان هر دو گروه بر اجماعي بودن آن تصريح و تأکيد دارند. از اين رو، مي توان آن را اجماعي جهان اسلام دانست و در فقه شيعه حکم ساب النبي و ساب الامام يکي است و دلايل معتبر قتل ساب الامام به طريق اولي در مجازات ساب النبي جاري مي باشد.

گفتنی است که در توهین اخیر به امام هادی علیه السلام نیز حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ استفتائی بیان فرمودند: هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (علیهم السلام) و توهین آشکار به آنها اگر توسط فرد مسلمانی صورت گیرد موجب ارتداد است و اگر توسط غیر مسلمانی باشد داخل در عنوان سابّ النبی(صلی الله علیه وآله) می باشد.

در پایان باید گفت بي شک، براساس احاديث نبوي و احاديث امامان مجازات ساب النبي همچنین ساب الامام اعدام است و اقدام بر اجراي اين حکم الهي، عبادت و فضيلت و ياري خدا و رسول خدا و عامل رستگاري است و توفيق در قتل ساب النبي و ساب الامام عامل خشنودي خدا و رسول خداست.

 


1-خویی، ابوالقاسم، تکملة االمنهاج الصالحین، تک جلدی، ص 43

2-حلی، محقق، شیخ ابوالقاسم نجم الدین، محمدبن الحسن الهذلی) شرایع الاسلام، ، ج8، ص 58، چاپ بیروت- لبنان 1409

3-رجوع شود به کتاب « الفقه » شیرازی،ج 87،ص 386 به بعد

4-مجلسي، 1403 ق، ج 79، ص 22/ محدث نوري، 1408 ق، ج 18، ص 106

5-مقدس اردبيلي، 1403 ق، ج 13، ص 171 / گلپايگاني، 1412 ق، ج2، ص 245

6-کليني، 1401، ج 7، ص 267 / تميمي مغربي، 1379 ق، ج 2، ص 459 / طوسي، 1407 ق، ج 10، ص 85 / مقدس اردبيلي، 1403 ق، ج 13، ص 171 / فيض کاشاني، 1411 ق، ج 15، ص 492، ص 496 / طباطبائي، 1418 ق، ج 16، ص 55 / حر عاملي، 1387 ق، ج 18، ص 460 / نجفي، 1981 م، ج 41، ص 434-433

7- حر عاملي، 1387 ق، ج 18، ص 463 و 464 / نجفي، 1981 م، ج 41، ص 435-436

8-وسائل اللشیعه، (کتاب حدود) 




درج این مطلب در جام نیوز و نور آسمان و ارتش سایبری حزب الله و عماریون

ساده لوح، ساده اندیش و خود فروخته!


اهل بیت علیهم السلام خطاب به شیعیانشان می فرمودند که کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا ،زینت برای ما باشید و نه اینکه و جود شما مایه ننگ و عار ما باشد؛ حالا این تعبیر را می توان برای بعضی از پیروان دیرینه انقلاب و امام داشت که امروز می رود که وجود آنها مایه ننگ و عار انقلاب و امام و مردم انقلابی گردد.

امروز که به اخبار سایت ها نگاه می کردم به یک نکته عجیب و جالب برخوردم ،دفاع تمام قد سایتی که "ب" نیست!! از جناب هاشمی رفسنجانی و ذم مذمت کنندگان ایشان درباره اظهارات اخیر رابطه با آمریکا؛در این مطلب که با عنوان "توهین یک مقام دولتی به آیت الله هاشمی" نوشته شده بود فضای بدبینی نسبت به انتقاد و انتقاد کنندگان نسبت به آقای هاشمی ،از جمله معاونت محترم استاندار خراسان رضوی ،پدر شهید،سردار غفاری را ایجاد می نمود.

حالا اینجا جا دارد به این دوستداران جناب هاشمی چند نکته را متذکر شوم ؛ اول آنکه اگر به دقت به خطابات مقام معظم رهبری و خطاب اخیرشان در "حکم مجمع تشخیص" به جناب هاشمی دقت کرده باشید ایشان بیشتر از عنوان حجت الاسلام به آقای هاشمی نسبت نمی دهند؛حالا نمی دانم این چه اصراری است که عناوینی را به دروغ به ایشان نسبت بدهیم.

ثانیا امروز دیگر خیلی از حرف ها و اعمال جناب هاشمی همانطور که گفته شد تبدیل به یک ننگ برای نظام اسلامی و مردم انقلابی گشته است و می توان گفت که می رود که وجود ایشان خود تبدیل به یک توهین به مردم غیور و ولایتمدار ایران اسلامی باشد و در این وضعیت این دفاع های کورکورانه و معنا دار از ایشان دیگر به جایی نخواهد رسید.

در پایان جملاتی که از جناب سردار غفاری در مورد آقای هاشمی در مطلب مذکور آمده است را ذکر می کنیم:


"محمد غفاری نژاد در سخنانش با اشاره به بحث رابطه با امریکا و اظهارات ایت الله هاشمی رفسنجانی، بدون ذکر نام درخصوص نامه ایشان به امام راحل، درصدد پاسخگویی به این نامه برآمد و در بخشی از سخنانش گفت: در شرایط حساس فعلی از بیان چنین مطالبی چه چیزی می توان برداشت کرد ، مگر اینکه بتوان به بیان کننده نسبتهایی چون ساده لوح، ساده اندیش و خود فروخته داد!"


درج اين مطلب در جام نيوز

کدام تایید ها در ایام تبلیغات انتخاباتی حجتند؟

عبارت جالبی که گاهی در ایام تبلیغات انتخاباتی به آن برخورد می کنیم آن است که گاهی برخی برای تبلیغ لیست مورد نظر خود و بیشتر در شهرستان ها از این عبارت استفاده می کنند که این لیست مورد تایید علماست!!

البته مطمئنا و بنا بر بیانات راه گشای رهبر معظم انقلاب درباره این انتخابات یکی از راههای شناخت کاندیدای اصلح -اگر کسی نتواند خود به تحقیق در مورد ایشان بپردازد- استفاده از نظر افراد مطمئن و متعهد و بصیر است اما آیا این عبارت که این اشخاص مورد تایید علما هستند کفایت می کند؟

 

اصلا مگر همه علما و هر شخصی که نام خود را عالم دین می نهد لزوما در خط مستقیم تقوا و بصیرت و مورد تایید نائب امام زمان است؟ حتی بعضی اشخاص که امروز نام خود را آیت الله می نهند -مثل جناب صانعی-تبدیل به مرجع تقلید ضد انقلاب و دشمنان دین شده اند یا اینکه حب دنیا سوابق درخشان آنها را مخدوش نموده و از خط مستقیم ولایت الله خارج شده اند.

 

اگر بخواهیم خصوصی تر به این بحث بپردازیم باید بگوییم که مطمئنا بعضی از خواص مردود و جمعی که تفکر آنها را قبول دارند امروز دیگر نمی توانند به عنوان یک منبع قابل اطمینان و سالم برای مردم تعیین تکلیف نمایند البته گاهی به دلیل مکر آنها دست اینطور اشخاص در اعلام لیست کاملا آشکار نیست اما از جهت گیری نزدیکان آنها که همیشه از آنها خط می گیرند این امر مشخص می شود.

 

نوع دیگر اینگونه تاییدنامه های مردود آن تایید نامه هایی است که ولو آن عالمی که ادعا می شود که مثلا این لیست و این اعتلاف مورد تایید اوست شخص بزرگ و قابل احترامی است اما کسانی دیگر که واسطه این تایید هستند دچار غلط و اشتباه هستند و آنها مثلا با اعلام لیست در فلان شهرستان مدعی می شوند که این لیست مورد تایید فلان عالم بزرگ است و حال آنکه کافی است در این بین بعضی از افراد منحرف بین این لیست های مورد اقبال مردم قرار گیرند.

 

مثلا فردی برای تبلیغات در بین دیگران شایع می کند که مثلا روزنامه معلوم الحال خراسان این لیست را در این شهرستان مورد تایید شخص بزرگی مثل آیت الله مهدوی کنی منتشر کرده است حال آنکه این ادعا که شخص ایشان یکی یکی افراد مورد ادعا را در یکایک شهرستان ها شخصا می شناسند و تایید می کنند نزدیک به محال است!

 

نکته دیگر آنکه اگر یک سری به سایت جامعه روحانیت مبارز بیندازید جدای از شلوغی سایت خواهید دید که انگار این آقایان هنوز در دیروز انقلاب سیر می کنند و هنوز متوجه انحراف اشخاصی مثل جناب هاشمی رفسنجانی نشده اند که باز با وجود مواضع فعلی او از وی تعریف و تمجید می کنند و مطمئنا چنین افرادی که بقول بنیانگزار کبیر انقلاب ملاک شناخت افراد را که حال فعلی آنهاست رعایت نمی کنند صلاحیت این تایید را ندارند.

 

 در پایان سخن حجت الاسلام آقاتهرانی را در این مورد مرور می کنیم که ایشان در اینباره می فرمایند:

 

ما میبینیم دوستان [جبهه متحد] یک عده ای را آوردند که آقا راضی نیستند که اینها در راس باشند ، جزء ساکتین فتنه هستند،ما ولایت پذیری را ملاک قرار میدهیم، ما به همه علما احترام میگذاریم اما تنها حرفی را  که حجت میدانیم سخن حضرت آقاست.

 

درج این مطلب در جبهه پایداری استان خراسان رضوی و جام نیوز

چرا آقایان جبهه پایداری دیر لیست می دهند؟!+نقد تفکر صالح مقبول

بعضی مطالب انگار در عرف سیاسیون ما جا افتاده است که یقینا با اصل شایسته سالاری ناسازگاری دارد و عمده همین زدو بند هایی هست که یک حلقه مشخص انجام می دهند و انگار که از قبل لیست ها مشخص و افراد خاص! خیالشان تخت است یا اینکه آقایانی که چندین سال دارای مناصب سیاسی بوده اند خودشان را برای مناصب آینده ذی حق و به تعبیری صاحب آب و گل می دانند و در این مسابقه خدمت، راه را به جوانتر ها و ناشناس تر ها نمی دهند!

 

اما تفکر جبهه پایداری در میان این اصولگرایان چند رنگ امروز که البته بعضیشان تنها از اصولگرایی یک برچسبش را دارند تفکری ساختار شکنانه برای کنار گذاشتن این عرف های غلط و جلوگیری از نفوذ انحراف و راضیان و ساکتان به فتنه فتنه گران که به ساکتین فتنه معروف هستند ،می باشد و هیچ اصراری به سرعت دادن این روند لیست دهی ندارند چرا که در مکتب اسلام و مرام امام خمینی ما مامور به وظیفه ایم و وظیفه فرستادن اصلح و نه صالح مقبول! به خانه ملت است؛

 

تفکر صالح مقبول خود یک تفکر انحرافی و ناسازگار با مبانی دینی است و این را کسانی ساخته اند که در حد و اندازه های آرمان های انقلاب و انتظارات مردم نیستند و می خواهند برای جبران نقایص خود این آرمان ها و ملاک های اصلحیت را به اندازه وجود ناقص خود برش بزنند!

القای این مطلب از سوی برخی به اصطلاح اصولگرایان در حالی است که طبق احادیث امیرالمومنین علیه السلام زمانی که فرد شایسته تری برای یک پست اجتماعی وجود دارد نشستن یک فرد دیگر بر کرسی وی حرام است و عمل او خیانت به خدا و خلق خدا محسوب می گردد. 

 

پس با این وجود عمل درست به وظیفه، که فرستادن بهترین ها به مجلس است در وحله اول بیشترین اهمیت را دارد و این مهم جز با توکل به خدا و شکستن بعضی عرف های ناسالم امکان پذیر نمی باشد.

 

 درج این مطلب در جام و حریم یاس و استقامت و عمارنامه

نقدی بر احساس تکلیف بعضی آقایان

یکی از استدلال های رایج در خیلی از آقایانی که برای مناصب مختلف اعم از انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری کاندیدا می شوند آن است که می گویند ما احساس تکلیف کردیم! و به میدان آمدیم یعنی احساس کردیم که یک باری و یک مسئولیتی بر زمین مانده است و توانایی برداشتن این بار را در خود دیدیم فلذا به میدان آمدیم.

حالا خودمانیم اگر شما به میدان نمی آمدید مثلا دیگر کسی پیدا نمیشد کاندیدای مجلس شود یا اینکه  رجالی که در حد نمایندگی مجلس باشند کمند؟

یک اهل دلی مطلب دقیقی را در این مورد اشاره می کرد و آن اینکه جایی که پای یک متاع دنیایی و آنچه دارای ارزش و قیمت دنیایی وسط است و از افراد می خواهند به حساب اینها رسیدگی کنند و عهده دار آنها شوند می بینید افراد فوج فوج در راستای عمل به این تکلیف الهی احساس وظیفه می کنند ! ولی خدا نکند روزی تکلیف به دادن مال یا جان باشد که در اینجا بقول سید الشهداء (ع):قل الدیانون!

آری مردم باید ببینند که این کسانی که امروز برای نشستن روی مبل مجلس احساس تکلیف کرده اند آیا دیروز هم برای خوابیدن پشت خاکریز پر خطر سنگر احساس تکلیف کرده بودند یا نه!

مطلب بعد آنکه آنچه مشخص است تصدی اینگونه تکالیف برای افرادی که دارای شئون و شرایط اینچنین تکلیفی باشند واجب کفایی است اما شرایط اولیه هر تکلیفی بعد از بلوغ ،علم و قدرت است و کسانی که خودشان می فهمند که نه علم آن را دارند که احاطه به مصالح مردم داشته باشند و نه قدرت آنکه از حق مردم در مجلس دفاع کنند و نیز شجاعت آنرا ندارند که اصطلاحا سیخ در آغول زنبور مراکز قدرت و ثروت که زالو صفتانه، به فکر مکیدن خون مردند، نمایند خودشان باید کنار روند و بقول امیرالمومنین این تصدی را به اهلش که از ایشان شایسته ترند بسپارند.


 

درج این مطلب در صراط نیوز و صبح انتخابات و مفید نیوز و حریم یاس و فریاد عدالت و جانا و سیراف نیوز و جام نیوز و عمارنامه و پایگاه خبری شهرستان گناباد

آنچه زن بچه مرده هم به آن می خندد

گفتمان ناب جبهه پایداری که دفاع محکم از ولایت و مبارزه با هر گونه غل وغش در  مسیر این اعتقاد است باعث شده ، تا منسوبین به مطهری زمان آماج توطئه کج اندیشان و بدخواهان نظام و انقلاب باشند؛

یکی از بهانه های مزحک برای ضربه زدن به جبهه پایداری چیزی است که از آن به ارتباط این جبهه با جریان انحرافی تعبیر می شود ؛در همین راستا و در جهت تنویر افکار مشتاقان این جبهه از این شایعات سر خط سخنان برخی حامیان و اعضای این جبهه را در باب جریان انحرافی بدون هیچ سخن اضافه برای شما گرداوری کرده ایم:


حضرت علامه مصباح یزدی:

اصلا حمایت بنده هم از جریان جبهه پایداری به خاطر مبارزه اینها با فتنه و مبارزه با خط انحرافی است...اول اطاعت مطلقه از رهبري، دوم مبارزه با فتنه جويان، سوم مبارزه با خط انحرافي كه در كنار دولت تشكيل شده؛ اين موارد، مورد تاكيد ماست.


حجت الاسلام آقاتهرانی:

ما مي گوييم اصحاب فتنه، ساكتين در فتنه، اهل انحراف و ساكتين در مقابل انحراف در اين ساز و كار نيايند. و اين مسئله هنوز هم براي ما مطرح است.


حجت الاسلام حسینیان:

اعضاي اين جبهه حتي به صورت جداگانه در برابر گروه انحرافي اعلام موضع كرده اند و ما حتي در اولين روز اعلام موجوديت هم اعلام كرديم كه خط قرمز ما انحراف و فتنه است...بين ما و جريان انحرافي و فتنه، خط خون واقع شده و هيچ چيز نمي تواند اين خط را بردارد.



حجت الاسلام طائب:

انتصاب اعضای جبهه پایداری به جریان انحرافی شایعه ای است که از سوی معاندین نظام برای تخریب چهره ی اصولگرایی در ذهن سیاسیون و ملت ایران مطرح شده است و هیچ استدلال درستی پشت این جریان وجود ندارد .



حجت الاسلام روانبخش:

ضرب المثلي در عرب است كه مي گويند زن بچه مرده هم به اين موضوع مي خندد، زيرا اصل جبهه پايداري براي مقابله با جريان انحرافي است.



حجت الاسلام ذوالنور:

بنده اين ادعا را نمي پذيريم چون اعضاي جبهه پايداري از بريده ها و منتقدين منصف دولت هستند و عليه جريان انحرافي هم موضع گيري شفاف داشته اند و همانطور كه آقاي زارعي گفتند اين جبهه از اقدامات مثبت دولت حمايت مي كند و از انحرافات و خطاهاي آن نيز انتقاد مي كند ما هم اينگونه هستيم لذا اين ادعاها نمي تواند صحت داشته باشد.



باقری لنکرانی:

ريشه تمام انحراف ها چه در جريان فتنه گر و جريان هاي حاشيه ساز دولت را اسلام منهاي روحانيت تلقي مي كنيم...هر كس اسلام منهاي روحانيت را دنبال كند آن را به عنوان يك انحراف خطرناك و جدي تلقي مي كنيم...اصلاح طلبان، گروه هاي انحرافي و قدرت طلبان و ديگر گروه ها در انتخابات آتي حضور دارند كه با پرچم هاي پيچيده در انتخابات شركت مي كنند.


صادق محصولی:

آنهايي كه در جريان ماجرا هستند، خودشان بهتر مي دانند اعضاي جبهه پايداري از اولين روزهايي كه اين موضوع انحراف پديدار شد، نه امروز و ديروز و چند ماه پيش، بلكه از چند سال پيش جلوي اين جريان انحرافي ايستادند.



حجت الاسلام نوروزی:

اعتقاد جبهه پايداري اين است كه همانطور كه دراين جبهه به دنبال كنار زدن ارباب انحراف است نبايد ارباب فتنه به نحويي در جريان اصولگرايي نقش داشته باشد.


سروري ؛ نماينده مردم تهران:

دوستان جبهه پايداري كه از برادران خوب ما هستند، اعتقادشان به اين است كه جريان فتنه و انحراف دو جريان هستند كه عليه جريان ولايت حركت مي كنند و بايد كساني كه به اصطلاح مردودين اين جريانات بودند و همچنين ساكتين جريان فتنه نبايد در فرآيند وحدت حضور داشته باشند.


علي كاييدي ، عضو فراكسيون اصولگرايان:

جبهه پايداري از عقبه اجتماعي خوبي همچون مساجد و هيئت هاي مذهبي و ... برخوردار است. اينكه جبهه پايداري را مرتبط با جريان انحرافي مي كنند جفا به اين جبهه است. ..مگر اعضاي جدا شده اين جبهه از دولت مانند آقاي دكتر لنكراني هزينه چيز ديگري جز مخالفت با جريان انحرافي و مقاومت در مقابل خرده فرمايش هاي اين جريان را پرداختند؟


سيد علي محمد بزرگواري:

جبهه پايداري در عرصه سياسي كشور بنا به وظايف اصولگرايانه خود در حال حاضر هم جريان فتنه را محكوم مي كند و هم جريان انحرافي را...تشكيل جبهه پايداري برای ايستادگي در مقابل جريان انحرافي است...بسياري از اعضاي اين جبهه مغضوبين جريان انحرافي هستند كه با آن ها برخورد بدي شد.

بیژن نوباوه:

جبهه پايداري اساسا يك تشكل ضد جريان انحرافي است و تمام حرف​هاي كه زده مي​شود و ما را به مشايي و جريان انحرافي مرتبط مي​كنند، توطئه است. من با اطلاع عرض مي​كنم قطعا كساني كه در مورد جبهه پايداري اين گونه صحبت مي​كنند كساني هستند كه در داخل همين مجلس به دليل نوع مواضع​شان از افراد جبهه پايداري ضرباتي خوردند.


حجت الاسلام جلالي:

جبهه پايداري قطعا با تفكر و انديشه آيت الله مصباح در مقابل فتنه و انحراف محكم مي ايستند و همچنان گوش به فرمان ولي فقيه خواهند بود.



منبع اصل سخنان: جبهه پايداري انقلاب اسلامي




درج این مطلب در حریم یاس و جام نیوز و نقد نیوز و العالم آنلاین

آیا مقابله به مثل در ترور در اندیشه امام جایز است؟

 

اندیشه مقابله به مثل در ترور ها با وجود کثرت  استفاده از این عمل شوم توسط دشمنان نهضت امام هیچگاه در سخنان ایشان مطرح نشده است و حتی زمانی که خبرنگار تلویزیون هلند در نوفل لوشاتو از امکان استفاده از روش ترور از امام سوال می کند امام خمینی (ره) بیان می فرمایند که ما همین روش مبارزاتی خود را ادامه خواهیم داد(صحیفه ج4ص314) و در سخن معروف امام که به مناسبت ترور شهید مطهری مطرح می گردد، امام ترور را ناشی از بی منطقی دشمنان بیان می نمایند و تصریح می کنند منطق اسلام ترور را باطل می‏داند.

در منطق حضرت امام خمینی (ره) جریان ترور یک روش عاجزانه از سوی دشمنان دین تلقی می شود که در مسیر انقلاب ما که یک مسیر الهی است بکار بردن این روش البته کارایی نخواهد داشت چون تفکر ما تفکری است که کشته شدن در مسیر هدف متعالی را سعادت می داند و از طرفی نظام و انقلاب ما یک نظام همگانی و مردمی است و اینگونه نیست که دشمنان نادان ما خیال کنند می توانند با ترور اشخاص شخصیت آنها و نهضت ما را ترور کنند که خود این عمل نشان دهنده موضع ضعف آنها در قبال قدرت ملت ایران است.


البته منطق ترور از اوایل شکل گیری این نهضت و انقلاب در دستور کار دشمنان ما بوده و حتی گاهی تصمیم به ترور شخص امام خمینی نیز گرفته بودند که منطق امام با این وجود بارها و بارها در شرایط مختلف بیان شده است که برخی این سخنان راهبردی بنیانگذار کبیر انقلاب را مرور می نماییم:


از خون شهیدان انسانهای مصمم تر بوجود می آیند

  اينان كه شكست و مرگ خود را لمس نموده و با اين رفتار غيرانسانى می‏خواهند انتقام بگيرند يا به خيال خام خود مجاهدين در اسلام را بترسانند، بد گمان كرده‏اند. از هر موى شهيدى از ما و از هر قطره خونى كه به زمين مى‏ريزد، انسانهاى مصمم و مبارزى به وجود می‏آيد. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور كنيد والّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد، براى اعاده چپاولگرى سودى ندارد. ملتى كه با اعتماد به خداى بزرگ و براى احياى اسلام بپا خاسته با اين تلاشهاى مذبوحانه عقبگرد نمی‏كند. ما براى فداكارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مهيا هستيم .. ج7ص179



منطق اسلام ترور را باطل می‏داند

  اين رجل فاجرى كه خون عزيز ما را به زمين ريخت، تأييد كرد دين خدا را. يعنى خدا دين خودش را به او تأييد كرد. با ريختن خون عزيز ما، تأييد شد انقلاب ما. اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند، و زنده ماندنش به اين خونريزيهاست. بريزيد خونها را؛ زندگى ما دوام پيدا می‏كند. بكُشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر می‏شود. ما از مرگ نمی‏ترسيم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه نداريد. دليل عجز شماست كه در سياهى شب، متفكران ما را میكشيد. براى اينكه منطق نداريد. اگر منطق داشتيد كه صحبت مى كرديد؛ مباحثه می‏كرديد. لكن منطق نداريد، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل می‏داند. اسلام منطق دارد؛ لكن با ترور شخصيتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأييد می‏شود ..ج7ص183



با مکتب ما نمی توانید ستیز کنید

حسابگرى الهى غير از حسابگرى مادى است. اينها كه شما حساب مى‏كنيد، حسابهاى مادى است، ماديگرايى است. ما شهادت را براى خودمان حيات مى‏دانيم. دوستان ما شهادت را براى خودشان زندگى می‏دانند. مكتب اسلام اينطور است. اين مكتب اسلام است كه شهادت را زندگى میداند. اين مكتب اسلام است كه اين بچه را پيش من مینشاند و از حلقوم او می‏شنويم كه ما براى شهادت حاضريم. اين مكتب اسلام است. با مكتب اسلام ستيزه نكنيد، نمی‏توانيد بكنيد. ملت ما بيدارند. اگر ما ترور بشويم ملت ما هست، ملت بزرگ ما زنده است، نهضت ما زنده است. پيروز باد اين زندگى، پيروز باد اين ملت. خداوند همه شما را پيروز كند و همه ما را به راه هدايت رهبرى فرمايد .. ج7ص191


پیام به ملت ایران به مناسبت شهادت دکتر مفتح

  انا للَّه و انا اليه راجعون  آنگاه كه منطق قرآن، آن است كه ما از خداييم و به سوى او می‏رويم و مسير اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولياى خدا- عليهم السلام- شهادت را يكى از ديگرى به ارث می‏بردند، و جوانان متعهد ما براى نيل شهادت در راه خدا درخواست دعا می‏كرده و میكنند، بدخواهان ما كه از همه جا وامانده دست به ترور وحشيانه می‏زنند، ما را از چه می‏ترسانند؟ آمريكا خود را دلخوش می‏كند كه با ايجاد رعب در دل ملت- كه سربازان قرآنند- میتواند وقفه‏اى در مسير حق و عقبگردى از جهاد مقدس در راه خدا ايجاد كند؛ غافل از اينكه ترس از مرگ براى كسانى است كه دنيا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدى و جوار رحمت ايزدى بى‏خبرند. اينان از كوردلى، صحنه‏ هاى شورانگيز ملت عزيز و شجاع ما را در هر شهادتى، پس از شهادتى كه در پيش چشمان خيره آنان منعكس است نمیبينند. صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ؛

 اينان می‏بينند كه هزار و سيصد سال بيشتر از صحنه حماسه آفرين كربلا میگذرد و هنوز خون شهيدان ما در جوش و ملت عزيز ما در حماسه و خروش است.‏ ج11ص320


 

من به شما خامنه ‏اى عزيز، تبريك میگويم

پیام امام به مناسبت سوء قصد و ترور نافرجام عليه آیت الله خامنه ‏اى خطاب به ایشان


خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شكر كه از ابتداى انقلاب شكوهمند اسلامى هر نقشه كه كشيدند و هر توطئه كه چيدند و هر سخنرانى كه كردند ملت فداكار را منسجم ‏تر و پيوندها را مستحكم‏ تر نمود و مصداق «لازال يُؤيّدُ هذا الدّين بالرجل الفاجر» تحقق پيدا كرد.

اينان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بيدارتر نمودند و هرچه شخصيتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اكنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسين بن على هستيد و جرمى جز خدمت به اسلام و كشور اسلامى نداريد و سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطيبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمايى دلسوز در صحنه انقلاب می‏باشيد، ميزان تفكر سياسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

اينان با سوء قصد به شما عواطف ميليونها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه‏ دار نمودند. اينان آنقدر از بينش سياسى بی ‏نصيبند كه بی‏درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند، و به كسى سوء قصد كردند كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين انداز است.

اينان در اين عمل غيرانسانى به جاى برانگيختن و رعب، عزم ميليونها مسلمان را مصمم‏تر و صفوف آنان را فشرده‏تر نمودند. آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است كه جوانان عزيز فريب خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزيز خود را فداى اميال جنايتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنايات آنان برحذر دارند؟ آيا نمیدانند كه دست زدن به اين جنايات، جوانان آنان را به تباهى كشيده و جان آنان به دنبال خودخواهى مشتى تبهكار از دست میرود؟ ما در پيشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقية اللَّه- ارواحنا فداه- افتخار مى‏كنيم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه كه شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر می‏برند. من به شما خامنه ‏اى عزيز، تبريك میگويم كه در جبهه‏ هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به اين ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم. والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته ..

روح اللَّه الموسوى الخمينى.


 

درج این مطلب در جام و الف و تعامل و ندای انقلاب و صراط و سه نسل و ندا آنلاین و کتاب ناب و گرداب و سنگر مجازی و بوتیانیوز و ریان نیوز و حفانیوز و عدالت طلبان بدون مرز و جبهه پایداری خراسان و سپاه ثار الله استان کرمان و نور آسمان و ترابر نیوز و


روزی که خراسان برای هاشمی سنگ تمام گذاشت

سه شنبه ای که گذشت،در همان روزی که امت حزب الله بالاخره بعد از گذشت ماه ها شاهد اعلام حکم زندان یکی از رهبران میدانی فتنه گران به نام  فائزه هاشمی بودند و در حالی که هر چه که می گذرد بیش از پیش دفاع آقای هاشمی از فرزندان فتنه گر خود و ادامه سکوت او نسبت به محاربین به نظام، چهره او را در نزد مردم و قشر مذهبی و انقلابی مخدوش می نماید،روزنامه خراسان با درج یک مطلب که به ظاهر در مورد اظهارات حضرت آیت الله سیستانی بود،دفاع تمام قدی از آقای هاشمی و خانواده او نمود.

نکته جالبی که همین ابتدا می خواهم عرض کنم که عمق مقصود را نیز منتقل خواهد نمود آن است که در این مطلب که به صورت تمام صفحه و با دو عکس از حضرت آیت الله سیستانی منتشر شده ۲۱ بار اسم آقای هاشمی تکرار شده است!

نکته بعد این است که این مطلب در مورد سفر های شخص نویسنده به نجف در سالهای ۸۴ و ۸۷ و نوروز سال ۹۰ می باشد که در شرایط مخصوص به آن روز ها مطالبی رد و بدل گشته است و جالب اینجاست که این سخنان اکنون و در شرایط انتخاباتی منتشر می شود!

یعنی انگار اشتباها! در این صفحه به جای عکس حضرت آقای هاشمی عکس آیت الله سیستانی درج شده بود ولی دوستداران این مرجع بزرگوار بعد از مطالعه این مطلب بعد از انزجار کامل از احمدی نژاد و دولت او متوجه می شوند که شخصیت آقای هاشمی چقدر نزد آیت الله سیستانی حفظه الله محبوب می باشد!!

در جایی از مطلب از زبان آقای هاشمی بیان می شود که : آقاي سيستاني از تندروي ها ناراحت بودند و مي گفتند فقط روش اعتدالي است که مي تواند اقتدار نظام جمهوري اسلامي را در داخل و خارج حفظ کند و کارهاي افراطي، شيعيان را در عراق و ساير نقاط جهان دچار مشکل مي کند. از اين که حرمت ها حفظ نمي شود گلايه داشتند و زير سوال بردن خدمات دولت هاي گذشته را کار خطرناکي مي دانستند...

حالا باید از جناب آقای هاشمی پرسید که آیا هیچ مسئولی در ایران حرمت ندارد یا اینکه بعضی از مسئولین که به وظیفه خود در فتنه عمل نکردند و بالاتر از آن خود نیز حامی فتنه بوده اند؟! و سوال بعد آنکه گذشته از دولت های پیشین! زیر سوال بردن خدمات این دولت پرکار چگونه است!؟

در بخش دیگری از دیدار مذکور در متن، جناب آقای هاشمی در پاسخ به نگرانی حضرت آیت الله سیستانی ابراز می کنند که بنده عملا تابع رهبری هستم؛ در حالی که باید گفت شاید این ادعای ایشان را بشود در سال هایی که امتحان چندانی در کار نبود بیان کرد اما فتنه با ماهیت خود یک امتحان و غربالی بود که عیار این ادعا را برای همگان آشکار نمود و باید گفت در قضایای سال ۸۸ هیچ نشانه ای از امتثال اوامر مقام عظمای ولایت توسط ایشان دیده نشد و لهذا ایشان را باید طبق فرمایشات مقام معظم رهبری در زمره خواص مردود برشمرد.

در انتهای این مطلب برخورد های مردم با فائزه هاشمی محکوم می شود و شخص نویسنده حامل سلام متقابلی از طرف حضرت آیت الله سیستانی برای آقای هاشمی می گردد.

درج این مطلب در عماریون و عمارنامه و جام نیوز و مبارز نیوز و صراط نیوز و الف

بزرگ زادگان مجرم از اعدامی تا سخنران!

هنوز  از خاطر ها محو نشده است که بزرگان انقلاب با تاسی از امیرالمومنین علیه السلام حتی در مورد نزدیکان خود عدالت را بطور کامل اجرا می کردند آنجا که آيت‌الله گيلاني فرزند منافق خویش را خود به چوبه دار می سپارد؛ اما اکنون...

نمونه های دیگری نیز از این دست  در بزرگان انقلاب هست که به برخی از آنان اشاره می کنم:

آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه
رشید حسنی (پسر بزرگ آیت‌الله حسنی) پس از پیروزى انقلاب ناگهان به گروه سیاسى سازمان فدائیان خلق پیوست و از سران آنها شد، به طورى که مسئولیت شاخه آذربایجان غربى بر عهده او بود. در پی شناسایی محل حضور رشید در تهران آیت ا... حسنی حکم دستگیری وی را صادر کرد. وی در بخشی از خاطرات خود می نویسد : " جایش را شناسایى کردیم. در کمیته انقلاب تهران با آیت‌الله مهدوى‌کنى تماس گرفتم و گفتم: یک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است..... گفتم اگر مقاومت یا فرار کند، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند."
 
امام جمعه شهرستان ارومیه در ادامه می افزاید : "رشید را بعد براى بازجویى و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیت‌هایش آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید…»
 
در این رابطه وی بعدها نیز کمترین تردیدی از خود نشان نداده و می‌نویسد: "وقتى خبر اعدام رشید را شنیدم، چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هیچ احدى در این مورد عقد اخوتى هم نبسته‌ام. هنوز هم اگر یکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعالیت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشید کردم." 


امام خمینی(ره)

در سال 59 وقتی سیدحسین خمینی در مشهد در دفاع از بنی‌صدر سخنرانی کرده بود مردم در اعتراض به او حمله‌ور شدند که وی دست به اسلحه برد و نیروهای کمیته او را از بین مردم بیرون آوردند.

 
حضرت امام پس از اطلاع از این موضوع بدون کوچکترین ملاحظه‌ای بر ضرورت برخورد قاطع با تحرکات وی تأکید و بخصوص بر این نکته که انتساب وی به بیت امام نباید سبب ملاحظه و تبعیض در برخورد با وی از سوی نیروهای انتظامی گردد، تصریح نمودند. ایشان دستور دادند سید حسین خمینی تحت‌الحفظ به تهران بازگردانده شود و اگر دست به اسلحه خود زد او را با تیر بزنند.


آیت الله خزعلی: 

 نمونه دیگر مهدی خزعلی فرزند آیت ا... خزعلی است که با حضور محوری خود در فتنه 88 و افتادن به زندان در پی آن، آخرین برگ از داستان بیراهه رفتن فرزندان بزرگان را رقم زد. لذا این بار نیز شاهد مفارقت و اعلام برائت بزرگی از فرزند خود بودیم. آیت ا... خزعلی ضمن تأکید بر انحراف فرزندش بیانیه ای در برائت از وی صادر کرد که به شرح زیر است:
"خداوند متعال می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم» و نیز تذکر می‌دهد «لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم.
در این دو آیه ارجمند خداوند سبحان به ما تنبه می‌دهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نیامدند از آنها احتراز کنید و آنها را دوست نداشته باشید.
 
مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت می‌کنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا می‌شوم اثر نمی‌کند.... دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمی‌کنم و حرف‌های نامناسب او را بر نمی‌تابم. 

ملت انقلابی عزیز همیشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذیرند. با من ارتباطی ندارد ولی الان هم دعا می‌کنم خداوند به او توفیق دهد که از راه انحرافی که پیش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئیس جمهور و مسلمین عزیز را از شر او مصون و محفوظ بفرماید."


اما تمام سوال جوانان انقلابی امروز از آنان که خود را بزرگ این انقلاب می دانند این است که چرا مجرمی که ماه ها مردم انتظار محاکمه او را در دادگاه ها کشیده اند و در دادگاه حضور نیافته است امروز سخنران یکی از بالاترین ارگان های این نظام که از قضا تحت مسولیت پدر ایشان است می شود؟

خانم فائزه هاشمی دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  که  نقش فعالی در هدایت میدانی حرکت های آشوبگرایانه و مخل امنیت و آسایش مردم پس از انتخابات سال ۸۸ را بعهده داشتند امروز نه تنها محاکمه نمی شود بلکه در نشستی تخصصی که به دعوت حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شده حاضر می شود و سخنرانی می کند.

جمله آخر آن است که آیا برای مسئولین این نشست و مسئول محترم مجمع تشخیص مصلحت جرم این شخص محرز نیست؟ -در حالی که نزدیکان او در فتنه 88 هم اکنون در حبسند - و اگر محرز است این اقدامات چه معنایی می تواند داشته باشد؟

مرتبط:120 روز گذشت؛ دادگاه فائزه هاشمی برگزار نشد

درج این مطلب در عماریون و استقامت و عدالت پرس و دی نیوز و جام نیوز

چرا بخشدار کیش کتک خورد؟




حضور جوانان متعهد و متخصصی که عامل حرکت در نظامند و در مسیر وظیفه محافظه کار نیستند در مدیریت اجرایی کشور همیشه مد نظر دلسوزان نظام و مقام عظمای ولایت بوده است و این در حالی است که همیشه عناصر قدرت طلب و منحرف به اینگونه افراد به عنوان افراد مزاحم و خارهایی در مسیر منفعت طلبی خویش می نگرند.

علیرضا فرقانی یکی از همین جوانان است؛او همانطور که در وبلاگ خود نوشته است قبل از آنکه دانشجوی علوم استراتژیک و فعال سیاسی باشد، یک بسیجی در طریق ولایت و عاشق قدم گذاردن در مسیر ارزشها است که البته سختیها و خطرات این طریق را نیز با آرزوی شهادت که جزو آمال هر جوان مومن است پذیرفته است.


او که به تازگی سمت بخشداری منطقه آزاد کیش را بر عهده گرفته است مسئولیتی سنگین و با توجه به حوادث اخیر باید بگوییم خطرناک در مواجهه با عناصر سودجو و قدرت طلب جریان انحرافی در پیش رو دارد که متاسفانه همانطور که در خبر گزاری های مختلف منتشر شد بعد نماز ظهر عاشورا از سوی نوچه های جریان انحرافی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اینگونه حرکات به منظور فشار برای استعفا دادن وی و باز شدن مسیرمنفعت طلبی برای ایشان در این منطقه صورت می گیرد.

در پایان با آرزوی سلامتی و موفقیت برای این جوان حزب اللهی و تمامی جوانان مومن و خوش فکر این مرز و بوم ، آرزو می کنیم که با عنایت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ریشه انحراف و منحرف از این سرزمین پاک برچیده شود.


مرتبط:در گفت‌وگو با فارس؛بخشدار کیش ضرب و شتم خود را تائید کرد

 

درج این مطلب در صـــــــــــراط و البـــــرز و هراز نیوز و عمارنامه و جام نيوز

تصویر: دروغ هایی که نباید به سید حسن نسبت داد!

 

 

 عکس در ابعاد اصلی

چه کسی میتواند مثل رجایی باشد؟


شهید بزرگوار انقلاب محمد علی رجایی شاخصی است که افراد بسیاری با نیت های گوناگون در صدد منتسب کردن خویش به شخصیت پر آوازه رجاییند ولی باید دید نقاط برجسته رجایی که او را تا این مرتبه بالا برد چه بوده و چه کسی می تواند خود را با این شخصیت بزرگوار مقایسه کند؟!.

اولین عامل پیروزی این انقلاب و بزرگترین فرق این نظام با نظام های مختلف در دنیا، امتیازی به نام ولایت فقیه و رهبری و مرجعیت است که به اذعان دشمنان ما نقطه قوت این انقلاب و این نظام می باشد، همچنان که انگشت اشاره بنیانگذار کبیر انقلاب به این اصل محوری است که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد.

خصلت برجسته شهید رجایی دلدادگی و تبعیت محض او از مقام ولایت و شخص امام خمینی (ره) بود که در اینجا تا اندازه ای به بررسی این مهمترین ویژگی این شهید می پردازیم.

ایشان در کلامی به ابراز عشق و دلدادگی و اعتقادشان به امام و ولایت می پردازد و می گوید:

«هیچ جای دنیا رهبری مانند رهبر ما ندارد، همه دنیا کوشیدند عیبی از امام بگیرند، چه در مسائل فکری و چه در عمل اما نتوانستند و بالاخره گفتند شایسته‌ترین رهبر است. این رهبر بزرگ را خداوند برای ما فرستاده است. ما امام را در رابطه صددرصد معنوی پذیرفتیم. یعنی به معنای مرجع تقلید.»[1]

اما نکته مهم در مورد ولایتپذیری شهید رجایی که او را از بسیاری افراد متمایز می سازد نمود عملی این ولایتپذیری و اعتقاد ایشان به مقام ولایت است چنان که همسر ایشان با بیان خاطره ای می گویند:

«عشق و علاقه شهید تا آنجا پیش رفته بود که امام هنگامی‌که دستور داده بودند اینها در هیچ جمعی صحبت نکنند، شهید رجایی حتی در یک جمع خصوصی هم حرف نمی‌زد و از اظهارنظر خودداری می‌کرد، ایشان تا این اندازه تقوا داشتند و می‌گفتند امام گفته‌اند هیچ چیز نگویید.»[2]

برای شهید رجایی امام خمینی کاملترین الگوی عملی و رفتاری محسوب می‌شدند که هر سخن و اشاره‌اشان سرشار از درسها و پیامهای الهی است. بنابراین برای شناخت شهید رجایی و بهره‌برداری از ویژگیهای ارزشی دولت او در اولین گام باید این حقیقت بزرگ را دریافت که او به آن دلیل «رجایی» شد که پرورش یافته اسلام بود و شیفته ولایت و تحت‌تأثیر رفتار و عملکردهای حضرت امام و از این روست که هنگام اعلام وزرای کابینه و بعد از آن بارها اعلام کرد که وزرایش صددرصد مقلد امام خمینی می‌باشند.[3]

شهید رجایی که تمام لحظات زندگی خویش را براساس آموزه‌های رهبر خویش به نظم و سامان درآورده بود مبین رهروی وارسته و مرید و پیروی "صادق" است که نقل قول ایشان در قضیه گروگانگیری جاسوسان آمریکا می‌تواند مصداقی برای مطلب مذکور باشد. ایشان خطاب به یکی از همرزمان خویش که در این خصوص نظری موافق موضع حضرت امام نداشت، چنین می‌گوید: «وقتی می‌گوییم ما خط امامی هستیم یعنی همین، کاری را انجام دهیم که خلاف نظر خودمان است ولی نظر رهبری بر آن است، همین مفهوم التزام عملی ماست، ولو بی‌آبرو شویم.»[4]

ایشان که خود را فدائی امام و امت می‌خواند و آرزویش قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف انقلاب اسلامی است[5] در تبیین رابطه رهبر و پیرو در نظام جمهوری اسلامی ایران چنین نظری دارد: «رهبری انقلاب قابل درک برای هیچ کس غیر از شیعه نیست. رهبر حرکتهای انقلابی جهان هریک، در یک یا دو بعد نسبت به مردم، حکومت و رهبری داشتند. مردم در روسیه از لنین در دو یا سه بعد، مردم چین از مائو همینطور مردم کوبا از فیدل کاسترو همینطور. ولی در ایران رهبر انقلاب رابطه‌اش با پیروان آنچنان شدید است که در هیچ رهبر و پیروی سابقه نداشته است. رهبر انقلاب ما مرجع تقلید ما هم هست...[6] هیچ رهبری در دنیا در هیچ حرکت انقلابی این ارتباط را با مردم ندارد، آری این ویژگی خاص انقلاب اسلامی ایران است.»[7] و این سرّ موفقیت رجایی در کلیه مراحل دشوار مسئولیتی وی است: برای آنکه رهبری مؤثر و موفق باشی باید ابتدا پیروی صادق باشی.

 

و همچنین شهیدان بسیاری از مقام شامخ این شهید بزرگوار تجلیل کرده و در وصیت نامه هاشان به سیره اخلاقی و عملی این شهید بزرگوار اشاره کرده اند از جمله شهید احمد حجتی در وصیت نامه اش می نویسد:

 همیشه سعی كنید در خط ولایت فقیه گام بردارید مثل شهید رجائی ,مقلد حقیقی و واقعی امام باشیدو از انحراف به چپ  و راست بپرهیزید...

آری مدعیان پیروی از ولایت و خط رجایی بسیارند و دریغا که میان ماه من تا ماه گردون؛تفاوت از زمین تا آسمان است؛ رجای امت ما چون رجایی بودن روسای آنان است که باید کوشش ایشان در تحقق این آرمان دشوار اما دستیافتی مضاعف باشد.




[1] . روزنامه جمهوری اسلامی ـ سال دوم ـ مورخ 13/10/59.

[2] . روزنامه جهان اسلام ـ مورخ 8/6/73 ـ صفحه 9.

[3] . روزنامه ابرار ، شماره 2843 مورخ 8/6/77 ـ ص5.

[4] . رجایی، غلامعلی، سیره شهید رجایی، ص728.

[5] . «ما فدائیان امام و امتیم، قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف اسلامی آرزوی ماست.»

[6] .روزنامه جمهوری اسلامی ـ مورخ 14/4/60.

[7] . روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 20/6/59.


درج این مطلب در بولتن نیوز و هم اندیشی  و  آتی نیوز  و  عماریون و اباتر  و صـــــــــــــــــراط نیوز و  مفید نیوز

رئیس جمهور آینده مطمئنا "مهدی هاشمی" است

ابتدا باید یک سلام و خوش آمد گویی خدمت علاقمندان به آینده کشور عرض کنم اما بعد:

از آنجایی که دیدم بازار گمانه زنی ها در مورد رئیس جمهور آینده همچین بگی نگی داغه! گفتم من هم نظر خودم رو در مورد رئیس جمهور آینده اعلام کنم! البته همین الان باید بگم که بنده هر گونه ارتباط خودم رو با جریان انحرافی تکذیب می کنم اما بعد تر!

به نظر من رئیس جمهور آینده باید مطمئنا یک شخص خوش تیپ و دارای کلاس،هیکل و استیل برای ریاست جمهوری باشه!

البته منظورم نفر سمت راستی بود!!...

آنچه مهم است اونه که این شخص حتما باید تحصیلات عالیه و ترجیحا مرتبط با سیستم های انرژی داشته باشه! البته اخیرا ایشون برای گرفتن مدرک دکترا در انگلستان هستند که به گفته جناب جاسبی دارن خودشون رو برای آینده کشور آماده می کنن!

http://nasimonline.ir/Images/News/Larg_Pic/28-3-1390/IMAGE634440143316989510.jpg

حامی! حامیان یک رئیس جمهور خیلی مهمند که باز به نظر من ایشون از یک سری حامی های درجه یک  و اسم و رسم دار برخوردارند!



و اینکه مطمئنا اون چیزی که مشوق ایشون در این راه خواهد بود اون جمله معروفه که کسی که راه پدر و شغل پدرشو ادامه بده نصف راهو طی کرده...البته بعضی از باباشونم جلوترن!!





و خوشا به حال اون کسی که پدرش آینده خوشی رو براش ببینه!!



و نکته آخر اینکه مطمئنا رئیس جمهور شدن پول میخواد که اونم جور میشه!!





ها! راستی یه چیز دیگه یادم رفت در مورد استدلالم برای ریاست جمهوری جناب مستطاب مهدی هاشمی بگم و اون این که ایشون سابقه مبارزاتی خیلی خوبی هم دارن...



((توجه: خیلی از قسمتهای عکسهای بالا تزیینی است!))
 
 
 
              
            و پارساپرس و الف و مفید نیوز  و  نور آسمان و هجرت نیوز

کسانی که از مراجع عظام سبقت می گیرند!


نکته ای که دل انسان را می آزارد نمک خوردن و نمکدان شکستن بعضی از کسانی است که وامدار مرجعیت دینی در تمامی شئون خویش هستند؛کسانی که تا دیروز آرزوی شرفیابی به حضور ایشان را داشتند و بر سر سفره علم و معرفت دینی چیزی از آنها آموخته اند ،دیگر امروز بر کوس انا رجل می زنند و می خواهند همگان و حتی علما را درس بدهند!

می گویند که جیبی که مقدار ناچیزی پول خرد در آن است سر و صدای زیادی دارد در حالی که برعکس از جیبی که داخلش مملو از اسکناس و تراول باشد صدایی بر نمی خیزد! حالا این حال برخی از کسانی است که با یک یقه بسته و کمی ریش و چند اصطلاح دینی که یاد گرفته اند سخنرانی پشت سخنرانی باید افاضات ایشان را ضبط کنی تا آیندگان از آن بی بهره نمانند!!

خط اسلام و ولایت خطی است که افراط و تقریط در آن محکوم است و بقول امیر المومنین نشانه جهل ایشان است؛ قرآن و سنت پیوسته ما را به اطاعت از اولی الامر و فقها و عالمان عامل امر می نمایدو کسانی که امروز به نام اسلام و ظاهر اسلامی با ناشنیده گرفتن سخن ولایت و مرجعیت انحراف را ترویج می کنند اگر از مبلغان شیطان پرستی و بی دینی خطرناک تر و گمراه تر نباشند از آنان کمتر نیستند.


مرتبط: واکنش مرتضی آقا تهرانی به نامه جوانفکر

نمایی از ارتش سایبری ولایت

منم عمار همون بچه بسیجی           زخاک فکه و فاو و دوعیجی
همون سینه زنی که میره هیئت        کلاس عشق بازی با ولایت
    همونی که شنیده این عمار              دلش آتیش گرفته از غم یار...

 

امروزه سربازان گمنام زیادی وارد عرصه جنگ نرم در محیط سایبر شده اند و اینان همان جوانان برومند هشت سال دفاع مقدسند که در میدانهای رزم امروز انقلاب چونان قلعه ای مستحکم از گوهر انقلاب و ارزشهای آن پاسداری می کنند و گوش جان به فرامین فرماندهی کل قوا ،حضرت امام خامنه ای سپرده اند.


ادامه مطلب

ادامه نوشته