شجریان ملعون قرآن است

هنر از پدیده هایی است که دو رو، دو سر، و دو غایت دارد.گاهی جوشیده از عشق فطری و الهی و در خدمت تعالی انسانی و گاهی ضلعی برای تکمیل مثلث غفلت، شهوت و انحراف و در جهت اهداف شیطانی است؛ بی شک اسلام نه تنها با نوع اول آن موافق است بلکه به عنوان یک ابزار قدرتمند توسط اولیاء دین ترویج شده مثل شعر که چون از چشمه سار حکمت و دین جاری شده از سوی اولیاء دین شایسته بهترین پاداش ها و بهترین تحسین ها بوده است.

اما نوع دومی هم وجود دارد. چه در شعر و چه در موسیقی، جایی که در احادیث ما سخن از ابتکار و انتصار شیطان و شیاطین شده و می شود.


امروز شخصیت جناب آقای شجریان، در دو راهی جدایی این هنر شیطانی از هنر الهی و انسانی قرار گرفته است. دیگر صحبت بر سر اسلام گریزی نیست که ایشان به دامن دشمنان مسلمانان پناه برده اند. صحبت از اسلام ستیزی است. جایی که در صحبت و سخن ایشان نه تنها بحث از ضدیت و ستیز با انقلاب دینی سی و چند ساله امام خمینی ره، بلکه سخن از ضدیت با تاریخ هزار و چند صد ساله اسلام است 1.

آقای شجریان امروز یک خطا کار نیست که بگوید اشتباه کردم. او امروز در مقابل تمام اسلام ایستاده و می گوید این تاریخ مذهب و علمای دین هستند که جلوی ما را گرفته اند!. به عبارت دیگر او امروز به عنوان یک نماد علیه این هیمنه مقدس از سوی استکبار حمایت می شود و افرادی در داخل هم برای جلب توجه آنها سنگ او را به سینه می زنند.

سخن او راجع به یک عالم خاص نیست که احتمال برود شاید آن عالم اشتباه کرده است. سخن او از علمای دین و تاریخ اسلام است! سوال اینجاست که شجریان مشهور و محبوب را چه شده است که منفعت خود را در ضدیت با تاریخ دین خدا می داند؟ آیا جز این است که ایشان در کمال صحت عقل خود را تحت سیطره شیطان و شیاطین قرار داده است که منفعتش منفعت آنهاست؟ و آیا غیر از این است که تنها شیطان در مقابل خدا و در تقابل با دین خداست؟ .

بالاترین عنوان مقدسی که می توانیم برای شجریان قائل شویم قاری قرآن است اما در حدیث نبوی آمده "کم من قاری للقرآن و القرآن یلعنه"2 چه بسا قاری قرآن که قرآن او را لعن می کند زیرا اعتقادی به این قرآن ندارد و این را با زیر پا گذاشتن حدود و احکام این کتاب مقدس نشان می دهد و این چنین شخصی ملعون قرآن است،

بسیاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام و از جمله قاتل مولای متقیان،حضرت علی علیه السلام حافظ و قاری قرآن بودند، اما در مقابل حقیقت قرآن می ایستادند، چرا که شیطان گاهی برای شکستن صف حق پرستان و ایجاد شکاف در بین سپاه ایشان لباس حق بر تن می کند و منافقانه پیش می آید که منافق پست تر و منفور تر از کافر و خطر این نفاق بی شک از خطر دشمن خارجی بیشتر است.

در پایان باید افسوس خورد این نعمت صدای خوش که سالها در کنار سفره مردم مذهبی ایران بود و اصلا جایگاهی جز همین نداشت، امروز با دسیسه شیطان و بازی عوامل شیطان بزرگ و دستگاه انگلیس خبیث، به عنوان یک ابزار در مقابل همین دین قرار گرفته و با ربنای قرآن به جنگ حقیقت قرآن آمده است و بی شک این پایان آقای صدا خواهد بود که جدا شدن از حق ،حرکت به سمت باطل است و فرمود: إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا، بی شک باطل نابود شدنی است. اسرا/آیه81

 

-------------------------------------

پینوشت:

1- ویدئوی صحبت های شجریان را در آپارات ببینید:  توهین محمد رضا شجریان به مذهب و نظام

2-»مرحوم محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 4، ص 250، انتشارات مؤسسه آل البيت، قم»

 

--------------------------------------

درج این مطلب در آرمان پرس

روزه یعنی تمرین نه گفتن به پلیدیها!

هنر نه گفتن عبارت دیگری از شخصیت داشتن است، اینکه هر چیزی را نپذیریم و با هر کسی به هر جایی نرویم؛

هنر نه گفتن عبارت دیگری از تمرین اراده است، اینکه بتوانیم به آنچه ما را از موفقیت ها باز می دارد نه بگوییم! ، حتی راحت طلبی ها و خواستنی هایی که منطق صحیح ، ما را برای سلامت و سعادت از آنها نهی می کند.هنر نه گفتن در ادبیات و قلمرو دین یعنی تقوا، و روزه تمرین نه گفتن برای تحصیل تمام این صفات رشد دهنده و پرورش دهنده است.
آنچه از هنر نه گفتن و تمرین برای آن بیان می شود در گام اول و مرتبه عام تمرینی برای داشتن شخصیت است!، انسان بی شخصیت که در همه دنیا منفور می باشد کسی است که هیچ حد و مرز و خط قرمزی برای رفتار و روش زندگیش نداشته باشد و با هر کسی به سویی رود، این انسان ،یک انسان بی شخصیت است و تمرین نه گفتن در مورد این چنین شخصی یعنی یک حد و مرز منطقی برای رفتار خود در زندگی تعریف کند و پای آن بایستد!،
و چون کسی دارای شخصیت و حد و مرز های رفتاری و اخلاقی شد حالا می توانیم با او سر ای حد و مرز های اخلاقی بحث کنیم که دین و خدا بهترین روش زندگی را به انسان می دهند و تقوا به معنای رعایت این قانون طلایی است.

تا سخن از مهارت "نه گفتن" مطرح می شود افراد فکر می کنند منظور نه گفتن به دیگران است،بله اینکه انسان نتواند در مقابل پیشنهادی که به صلاحش نیست از سوی دیگران نه بگوید این سبب مشکلات فراوانی برای او می شود اما این ناتوانی از جای دیگری نشات می گیرد و در جای دیگری ریشه دارد که باید ابتدا به درست کردن آن پرداخت.
اولین کسی که ما مامور به مدیریت و برخورد صحیح با آن هستیم خودمانیم!،قرآن در ابتدای امر می فرماید: قوا انفسکم!، خودتان را نجات دهید!، کسی که نتواند به طور صحیح خود و تمایلات درونی خود را کنترل و مدیریت کند بی شک در اجرای آن در مورد دیگران عاجز است.
انسان جمع بسیاری از خواهش ها و تمایلات است که بسته به اینکه ما چگونه و در چه جهت به آنها میدان بدهیم این تمایلات رشد می کند و بر انسان چیره می شود و انسان را به سوی خود می کشد.
نکته این است که گاهی لازم است به بعضی از این تمایلات درونی که به ضرر ماست نه بگوییم!، مثلا غذای خوشمزه ای که برای ما ضرر دارد و صدایی در درونمان ما را به سوی آن میخواند!، اینجاست که اگر به پشتیبانی از عقل و منطق به این میل نه نگوییم ،بعدا پشیمان و نادم خواهیم بود؛
اینکه انسان بتواند به تمایلات منفی درونش نه بگوید این جرات را به او می دهد که بتواند در مقابل پیشنهادات شیطانی دیگران بایستد و نه بگوید!.

پس اول باید بتوانیم جلوی تمایلات منفی خودمان بایستیم و این نیازمند تمرین و ممارست است ،همه انسان های نیک دنیا ابتدا روی این موضوع تمرین داشته اند، اگر به نفسمان این اجازه را بدهیم که از هر چه خوشش بیاید آن را از ما طلب کند ممکن است فردا روزی چیزی که مال و حق دیگران است را از ما طلب کند و یا ما را به سوی کاری که با هیچ کدام از قواعد انسانی سازگار نیست دعوت کند!.
سوال بعدی این است که این تمرین چگونه می تواند باشد؟، پاسخ آن است که یک مدل از این تمرین آن است که برای خودمان قانون بگذاریم و حتی در مورد اعمالی که جایز است به راحتی و بدون یک نظم منطقی به خواسته درونمان پاسخ ندهیم و در گام دیگر اگر کار اشتباهی از ما سر زد خودمان را تنبیه کنیم و خودمان را برای مدتی از بعض چیزهایی که دوست داریم محروم نماییم،اینگونه است که انسان های بزرگ دارای ادب و اخلاق و نفس تربیت شده می شوند.

در اسلام این تمرین نه گفتن به پلیدی ها برای رسیدن به خوبیها و خدای خوبیها نامش روزه است؛
آیه ای از قرآن که در آن وجوب روزه برای مسلمانان بیان می شود می فرماید: کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون! ،
روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام خداپرست در گذشته واجب شده بود تا اینکه از اهل تقوا شوید، یعنی با تمرین روزه می توانید به آنچه به سعادت و سلامت شما صدمه می زند و در دین حرام شده است "نه بگویید" و به این معنا از اهل تقوا و رستگاران گردید.
جنس روزه امساک است و امساک یعنی خود داری و این خودداری مانند یک پیاز لایه های مختلفی دارد ،از لایه های سطحی،تا لایه های عمیق و مرکزی،که این نخوردن و نیاشامیدن سطحی ترین لایه آن و در حقیقت بهانه و پلی برای سیر کردن در لایه های زیرین امساک و دوری از بدیهاست؛
امام صادق عليه السلام می فرمایند:
اِذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعَک وَ بَصرَک وَ شَعرَک وَ جِلدَک؛
آنگاه که روزه مى ‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه ‏دار باشند.(یعنى این نخوردن به دستور خدا مقدمه ای است تا اعضا و جوارح تو به گناهان نه بگویند!)
و این پالایش معنوی از بدیها تا مرکز حیات انسانی پیش می رود، آنجا که امام على عليه السلام می گویند:

صِيَامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِي الْآثَامِ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعَام‏

روزه قلب از فکر در گناهان ، برتر از روزه شکم از طعام است.

 

 

-----------------------------------------------------------------

درج این مطلب در روزنامه شهرآرا

اسوه تربیت طلاب و حامی انقلاب

به گزارش «قاصدنیوز»، حجت الاسلام حسین ابراهیمی از شاگردان مرحوم آیت الله موسوی نژاد از علمای مشهد که اخیرا به رحمت ایزدی پیوست در یادداشتی که برای این پایگاه خبری ارسال کرده است، نوشت: چند ماه پیش با یکی از مسئولین و اساتید مدرسه حاج آقا صحبت می کردم، می گفت هم ما و هم حاج آقا خیلی ناراحتیم که هنوز گاهی می شنویم گوشه و کنار می گویند مدرسه حاج آقا انقلابی نیست، ما دوست داریم کارهایی انجام شود که این شک و شبهه ها برای بعضی از افراد از بین برود که برنامه ریزی کرده بودند عکس شهدای مدرسه بر در و دیوار آنجا نصب شود؛ من هم گفتم بنده با فضای رسانه مرتبطم و گاهی مطالبی می نویسم که ایشان استقبال کرد و چند عکس ناب از ایشان را با فضلای انقلابی در اختیار من گذاشت. به همین خاطر با چند نفر از شاگردان بزرگ مدرسه صحبت و مشورت کردم تا بتوانم مطالب قابل توجهی را به قدر بضاعت ارائه نمایم.

 

در موضوع رابطه خود آیت الله موسوی نژاد و مدرسه ایشان با انقلاب اگر بخواهیم بحث را ریشه ای مطرح کنیم باید به یک مقدمه بپردازیم؛

روحانیون و به تبع آنها عامه مردم در مواجهه با انقلاب به چهار گروه تقسیم می شدند یک عده در خط مقدم انقلاب و در رکاب امام امت و در معرض دستگیری ها و شکنجه ها و شهادت ها  بودند، امثال خود آیت الله خامنه ای ،شهدای محراب و شهید هاشمی نژاد و مرحوم آیت الله طبسی و بسیاری از روحانیون که در صف اول مبارزه در زمان شاه و در مقابل طاغوت بودند.

 

گروه دوم کسانی بودند که مخالف حرکت امام و انقلاب او بودند و حتی گوشه و کنار مقابل این حرکت می ایستادند و گاهی دلایلی هم برای این کار خود بیان می نمودند که این مجال جای بیان وجه سستی آن دلایل نیست ولی بی شک این افراد در میان سیل خروشان مردم پیرو امام و ناراضی از حکومت شاه جایی نداشتند.

 

گروه سوم کسانی بودند که سر در کار و درس خود می کردند و نه حرفی در مزمت شاه و حکومت نامشروع او می گفتند و نه سخنی در حمایت از نهضت امام و انقلاب مردم بیان می کردند و نه کاری که این حمایت از آن برداشت شود ،افرادی خنثی که ترجیح می دادند کنار بایستند و جریان عادی زندگی خود را بچسبند.

 

اما گروه چهارم قشر بی شمار روحانیون همراه با این حرکت عظیم بودند، کسانی که اعلام حمایت پنهان و پیدای آنها در جامعه مورد نفوذشان و سوغ دادن آنها  به سوی حرکت عظیم ملت موثر بود، این قشر همدل با امام و هم زبان با پیشروان و پیش قراولان نهضت بودند،وجود مبارک امثال آیت الله موسوی نژاد در این گروه بودند، کسانی که در سنگر علم و کار طلبگی، دین خود را به این نظام و انقلاب بارها و بارها ادا کردند.

آیت الله موسوی نژاد

در کوران انقلاب با وجود شخصیتی مثل شهید هاشمی نژاد در مدرسه حاج آقای موسوی نژاد مدرسه ایشان به عنوان یکی از پایگاه های طلاب انقلابی مطرح بوده است، طلاب پای درس شهید هاشمی نژاد در این مدرسه مبارک، درس انقلاب می گرفتند و به سمت و سوی امام خمینی سوغ داده می شدند برنامه پخش رساله امام در آن دوران توسط شاگردان مدرسه حاج آقا با ترفند های خاص پیگیری می شده است و حتی بعضی از شاگردان مدرسه آن زمان توسط ساواک دستگیر و به کرمان تبعید می شوند، جناب استاد وحیدی از شاگردان بنام حاجاقا که بنده برای نوشتن این مطلب با ایشان مشورت کردم می فرمودند از این بالاتر زمانی آیت الله موسوی نژاد در آن وضعیت خفقان ستمشاهی که داشتن داشتن یک عکس و نشان از امام و بردن نام ایشان جرم بود به دنبال تدریس بعضی از کتب امام خمینی در مدرسه بودند و بیان می کردند که کاش بتوانیم کتاب تحریر الوسیله امام را تهیه کنیم و در مدرسه به عنوان کتاب درسی قرار دهیم.

 

اما این تمام سخن نیست و مدرسه مبارک و با سابقه ایشان فعالیت های زیادی در زمان جنگ تحمیلی داشته است، عده زیادی از طلاب و حتی شاگردان جدید ایشان شاید ندانند که این مدرسه انقلابی در زمان جنگ یک گردان مستقل برای خود داشته است، طبق گفته های خود آیت الله موسوی نژاد در مصاحبه مفصل، ارزنده و زیبایی که از ایشان در مجله حوزه منتشر شده است یکی از بزرگانی که نفَسش در ایشان تاثیر کرده، میرزا جواد آقای تهرانی بوده است، آن عالم ربانی که چون سربازی از سربازان ولی فقیه در جبهه  ها حاضر می شد و ذکر ما همه سرباز توایم خمینی می گفت و حضرت آیت الله موسوی نژاد نیز با حضور گرم خود در جبهه های دفاع از اسلام و انقلاب در کنار دلگرم کردن رزمنده ها راه را به سایر طلاب نشان می دادند.

 

با وجود تقید عجیب به نظم در برنامه علمی گاهی خود آیت الله موسوی نژاد طلبه هایی را که مستعد می دیدند به جبهه اعزام می کردند و مدرسه ایشان از معدود مدارس علمیه ای است که مدال افتخار تقدیم چندین شهید رشید به اسلام و انقلاب دارد که در بین آنها شهدای نام آشنایی وجود دارد؛ آری این ها هستند تربیت شدگان بنای مبارک مدرسه ای که این عالم ربانی با خون دل برپا نموده است، طلاب مدرسه تعریف می کنند که چندی پیش که عکس شهدای مدرسه را بر این در و دیوار مقدس نصب می کردند، وقتی برای اولین بار حاج آقا با آن مواجه می شوند، خیره خیره نگاه می کنند و اشک از چشمان این معلم پیر جاری می شود، اشکی که شاید به شوق وشکر توفیق تربیت چنین مردان بزرگی از این مدرسه و یا داغ دوری این جوان های معنوی و عمیق ریخته شده است.

آیت الله موسوی نژاد

در پایان باید عرض شود که اگر شنیدید کسی در وصف آیت الله موسوی نژاد و مدرسه ایشان گفت تمام طلاب موفق موثر امروز مشهد شاگرد ایشان بودند تعجب نکنید چون امروز بسیاری از روحانیون موفق چه در امر مدیریت و مسئولیت در مراکز مهم و چه در عرصه تبلیغ و سخنرانی و چه اساتید مبرزی که در مراکز علمی هستند اگر پای صحبتشان بنشینید از دوران تحصیل در مدرسه حاجاقا خواهند گفت؛امروز تولیت عظمای آستان مقدس رضوی از شاگردان ایشان است، جناب حجت الاسلام عدالتیان از سخنرانان و اساتید موفق امروز مشهد شاگرد ایشان هستند، جناب استاد درایتی که یکی از بهترین دروس تخصصی خارج را دارند شاگرد ایشان هستند، حجت الاسلام نظافت که یکی از بهترین مدارس علمیه کشور را در مشهد دایر کرده اند شاگرد آیت الله موسوی نژاد بوده اند و هزاران مورد دیگر که احصائش خارج از تحمل این مجال است و نکته مهم دیگر آن است که این افراد همه از پیشروان در خط انقلاب و مورد اقبال و توجه جوانان انقلابی هستند.