نماد مكتب فكري ايران،ايشان است و بس؟!

سلمان فارسی نماد پیشگامی در تبعیت از ولایت
پیروی از ولایت امتیازی است که تمام ویژگی سلمان محمدی و قوم اوست که در پی تحقق اسلام ناب محمدی هستند که امام صادق علیه السلام فرمودند:"جعله الله علویا بعد ان کان مجوسیا و قرشیا بعد ان کان فارسیا فصلوات الله علی سلمان" یعنی خداوند او را پس از آنکه مجوسی بود از علویان قرار داد و پس از آنکه فارسی بود از قرشیان گردانید، پس درود های خداوند بر سلمان. (بحار ج22ص328)
یکی از مسائل مهم در زندگی سلمان تشیع او است سلمان از پیشگامان تشیع و از اعضای اصلی هسته مرکزی تشیع بود و نقش بسیار مهم در تشیع حق جویان و ایرانیان داشت او علی علیه السلام را گم نکرد و ایرانیان او را گم نکردند تا علی را گم نکنند.
سلمان پس از پیامبر
در ماجرای سقیفه بنی ساعده که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رخ داد و غاصبان حکومت مسیر اسلام ناب را تغییر دادند و خلافت را از خاندان پیامبر ربودند و به جای دیگر بردند سلمان به دنبال اکثریت نرفت و نگفت:"خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" او در سختترین شرایط با اینکه سخت در فشار بود و حتی کتک خورد از مرز تشیع خارج نشد هنگامی که ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خدا انتخاب شد سلمان اعتراض کرد از سخنان او در این مورد این جمله فارسی است که گفت:"کردید و نکردید و ندانید چه کردید!؟" (اعیان الشیعه ج1ص28)
هنگامی که پس از امیر مومنان علیه السلام و زبیر به اجبار از سلمان بیعت گرفتند سلمان بیعت گیرندگان را مورد خطاب قرار داده و گفت:"ای فرزندان روزگار! بر شما هلاکت باد آیا می دانید چه گامهایی بر زیان خود برداشتید؟ و چون امتهای قبل از هوسهای نفسانی خود پیروی کردید واز سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دوری نموده ومقام امامت را از مرکز و اهل آن ربودید" سلمان همچنان در هر فرصتی به دفاع از حریم علی علیه السلام می پرداخت، عمر بر سر او فریاد کشید که ساکت باش ولی سلمان به دفاعیات خود ادامه می داد ماجرا شدت گرفت که حضرت علی به سلمان فرمودند:" سکوت کن! "آنگاه سلمان سکوت کرد. (شرح در احتجاج طبرسی ج1 ص111و112)
زندگانی سلمان یعنی علامتی به سوی ولایت ،یعنی علی؛ سلمان از کسانی نبود که خاموش گردد و باسکوت خود اهل فتنه را یاری کند بلکه در هر فرصتی به افشاگری می پرداخت و با نقل گفتار پیامبر حقانیت امیرالمومنین را برای مردم تبیین و روشن می کرد گاهی می گفت پیامبر فرمود:" ان علیا باب فتحه الله من دخله کان مومنا و من خرج منه کان کافرا" یعنی همانا علی دری است که خداوند آن را گشوده است هرکس که در آن در وارد شد مومن است و هرکس که از آن خارج گردد کافر است.(کتاب سلیم بن قیس ص251)
مدعیان دروغین تبعیت از ولایت
آه که مدعیان ولایت و تبعیت از آن بسیارند اما چه کسانی واقعا در معرکه دفاع و تبعیت از ولی حاضر و موفقند!؟ در ماجرای حوادث بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم چهل نفر از مهاجران و انصار به حضور حضرت امیر آمده و چنین گفتند :"سوگند به خدا تو امیر مومنان و بهترین و سزاوار ترین انسانها نسبت به پیامبر هستی دستت را بده تا باتو بیعت کنیم سوگند به خدا آماده ایم که در این راستا تا حد کشته شدن اقدام کنیم" علی (ع) فرمودند: اگر راست می گوئید بروید و فردا صبح با سر تراشیده نزد من بیایید. حضرت علی علیه السلام خودش موی سرش را تراشیده ،فردای آن روز نخستین کسی که با سر تراشیده به حضور علی علیه السلام آمد،سلمان بود ،بعد از او مقداد وسپس ابوذر با سرهای تراشیده آمدند(بحار ج22ص341) به این ترتیب از چهل نفر ،سه نفر از امتحان قبول شده و بقیه با توجه به جو موجود از این آزمایش رد شدند بر اساس روایت دیگرحضرت به آنها که سر خود را نتراشیدند فرمود: بروید من نیازی به شما ندارم شما که در مورد تراشیدن موی سر از من اطاعت نمی کنید چگونه حاضر خواهید شد که مرا در پیکار با کوههای سخت (مردان دلاور دشمن) اطاعت نمائید شما که از موی سر نمی گذرید چگونه از سر می گذرید" (قاموس الرجال ج2 ص451)
اینجاست که ادعای باطل بسیاری روشن می شود و در ردیف مطرودین درگاه ولایت قرار می گیرند همانها که دل بستگی های دنیایی آنها را از همراهی باولایت باز میدارد و در زمان حاضر نیز برخی مدعیان پیروی از ولایت به خاطر برخی دوستان و نزدیکان خود از مسیر منحرف شده اند آری پیرو ولایت بودن تنها خاص کسانی مانند سلمان است که بعد از پیامبر لحظه ای در ولایت و امامت امیرالمومنین شک نمی کنند و همچنان که امیرامومنین دقیقا قدم در قدمگاه پیامبر می گذاشت و یحذو حذو الرسول(دعای ندبه) می نمود سلمان نیز گامهای امیرالمومنین را طابق النعل باالنعل تبعیت می کرد و اینچنین بود که امیرالمومنین در حق او فرمود: "ما اقول فی رجل خلق من طینتنا و روحه مقرونه بروحنا خصه الله تعالی من العلوم باولها و آخرها و ظاهرها و سرها و علانیتها " یعنی من درباره کسی که از سرشت ما آفریده شده و روحش با روح ما در آمیخته چه می توانم بگویم خداوند او را به آگاهی از آغاز و انجام و ظاهر و باطن علوم و دانشها اختصاص داده است. (نفس الرحمن ص32)
وامام رضا علیه السلام در حدیثی در مقابل عده ای که ادعای شیعه بودن داشتند فرمودند : شیعیان امیر المومنین حسن وحسین سلمان ،ابوذر، مقداد ،عمار و محمد بن ابوبکر بودند که در هیچ مورد از اوامر و دستورات امیر مومنین علیه السلام مخالفت ننمودند. (بحار ج22 ص330)
در این حدیث نام سلمان از زبان امام رضا در کنار امام حسن وامام حسین و به عنوان سومین فرد از شیعیان ممتاز امام علی یاد شده است.
آری یک ایرانی با گامهای استوار و اراده محکم توانسته آنچنان پله های ایمان و معرفت را بپیماید که در چنان جایگاه ارجمندی قرار گیرد و در نخستین صف شیعیان حقیقی امام علی (ع)بدرخشد.
ویژگیهای سلمان از زبان امام صادق علیه السلام
منصور بزرج می گوید : نام سلمان را از زبان امام صادق زیاد می شنیدم روزی به آن حضرت عرض کردم نام سلمان فارسی را از زبان شما بسیار می شنوم چرا؟
امام فرمودند: مگو سلمان فارسی! او سلمان محمدی است آیا می دانی چرا مکرر از او یاد
می کنم؟به خاطر سه خصلتی که در او بود:
1-او در همه جا خواسته امیر مومنان علیه السلام را بر خواسته خود مقدم می داشت.
2-او فقرا و تهیدستان را دوست می داشت وآنها را بر ثروتمندان مقدم می نمود.
3-او دانش و دانشمندان را دوست می داشت او بنده صالح و تسلیم پروردگار بود و از مشرکان نبود. (بحار ج22 ص328)
احادیث در فضایل سلمان بسیار نقل شده است که دوستداران می توانند به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده مراجعه کنند و فقط مقصود در این مطب اشاره ای به چگونگی تبعیت سلمان از ولایت و درس گیری از آن بود او که از "متوسمین" بود امام باقر علیه السلام فرمودند:"کان سلمان من المتوسمین" یعنی سلمان از هوشمندان بود (نور الثقلین ج3 ص23) یعنی سلمان علاوه بر ایمان وتعهد، آگاهی و هوشیاری داشت تا بر اثر جهل و غفلت وفریب به چاه ضلالت ودام نفاق و فتنه نیفتد.
وفات سلمان و حاضر شدن امیرالمومنین بر سر جنازه او
اصبغ ابن نباته که هنگام بیماری سلمان در مدائن به عیادت او رفته بود می گوید: وقتی سلمان در مدائن از دنیا رفت هنوز جنازه او را بر نداشته بودیم که ناگاه مردی را سوار بر استر دیدیم که نزدیک آمد او بسیار غمگین بود از استر پیاده شد و به ما سلام کرد ما جواب سلام او را دادیم او همراه خود کافور و کفن آورده بود فرمود بشتابید در نزد من آنچه را که شما را کافی باشد وجود دارد آب آوردیم و آن مرد با دست خود جنازه سلمان را غسل داد و کفن کرد و سپس با او بر جنازه نماز خواندیم و آنگاه به خاک سپردیم آن مرد که حضرت علی علیه السلام بود خشت لحد راچیده و قبر را پوشانید آنگاه خواست از آنجا باز گردد در همین هنگام دامنش را گرفتم و عرض کردم :ای امیر مومنان چگونه (به این زودی)از کوفه به اینجا آمدی و چه کسی رحلت سلمان را به تو خبر داد؟
آن حضرت به من متوجه شد و فرمود: "ای اصبغ از تو پیمان می گیرم که در صورت آگاهی،
این ماجرا را تا من زنده هستم به کسی نگویی" بعد امیر المومنین به او می فرمایند:ای اصبغ! من هم اکنون در کوفه نماز خواندم و از مسجد به سوی خانه باز گشتم در خانه خوابیدم در عالم خواب شخصی نزد من آمد و گفت:"سلمان از دنیا رفت"، بی درنگ برخاستم و سوار بر اشترم شدم و آنچه برای تجهیز جنازه لازم است با خود آوردم ،خداوند این راه دور را برایم نزدیک ساخت و اکنون اینجا هستم رسول خدا (ص) مرا از این ما جرا آگاه نموده بود.
اصبغ می گوید :دیگر علی را ندیدم، نفهمیدم به آسمان رفت یا به زمین... (بحارج22ص380)
در پایان فرازی از زیارتنامه سلمان صلوات الله علیه را مرور می کنیم:
...اشهد انک اطعت الله کما امرک و اتبعت الرسول کما ندبک و تولیت خلیفته کما الزمک و دعوت الی الاهتمام بذریته کما وقفک و علمت الحق یقینا و اعتمدته کما امرک...
گواهی می دهم که تو خدا را همان گونه که خدا به تو فرمان داده اطاعت کردی ورسول خدا را همان گونه که به تو دستور داده بود پیروی نمودی و جانشین او (حضرت علی علیه السلام) را به عنوان امام و رهبر برگزیدی بر همان اساس که پیامبر تو را به آن الزام نمود و مردم را به اهمیت دادن و توجه نمودن به فرزندان پاکش دعوت نمودی بر همان اساس که او تو را آگاه ساخت و گواهی می دهم که تو از روی یقین به حق آگاه شدی و همان گونه که خدا به تو فرمان داد بر حق تکیه نمودی.
(بحار ج102ص287)
برای نوشتن این مطلب از کتاب زندگی پر افتخار سلمان فارسی پیشگام رابطه ایران و اسلام نوشته محمد محمدی اشتهاردی استفاده شده است.