آنچه بدتر از گناه است در کلام حضرت روح الله

همیشه با ترک یک مرحله انسان مواجه با مرحله سختتر می شود و این موضوع را باید تطبیق بر ترک گناه و انجام اعمال صالح نمود که البته مرحله اول است و از پس آن چیزی است که مرتکب شدن بدان بر طبق روایات اهل بیت علیهم السلام بدتر از گناهی است که انسان را از خدا دور میکند و آن "عجب" است.

یکی از معارف مظلوم در زمانه کجیها و تبهکاریها،مباحث علم شریف اخلاق است که علمای عمیق نگر و الهی دین ما در کتب با ارزشی برای ما به یادگار گذاشته اند،در میانه این کتب کتاب چهل حدیث امام روح الله یکی از کتب انسان ساز است که قدر این در را تنها عالمان ربانی از اهل معرفت دانسته و می دانند،در این مطلب اشاره ای به مطالب حدیث سوم از احادیث این کتاب گرانسنگ می کنیم باشد که نسیمی از نفس آن پیر جمارانی نفس مرده ما را نیز زنده کند.

بحث ما بحث از یکی از آفت های اخلاقی است که در احادیث اهل بیت بزرگتر از گناهان شمرده شده و موجب بسیاری از آفت های دینی و البه دنیایی می شود از جمله آنچه از اصطکاک ها و تفرقه ها و انحرافات و ناکامی ها و بازماندن ها از پیشرفت و کمال در مجموعه ها و اجتماعات است که این رذیله اخلاقی موجب آن می شود.

این رذیله اخلاقی به گفته امام رحمه الله ریشه بسیاری از آفت های دیگر از جمله ریا و کبر و صفات مهلک دیگر است.

"عُجب" همانکه در یک کلام در مورد آن گفته می شود خود پسندی و بزرگ شمردن و فریفته شدن به اعمال و ویژگیهای شخصی، آفتی است که به خرمن عقاید و صفات و اعمال ظاهرا نیکوی انسان می زند و چیزی از آنها در توشه آخرتی فرد باقی نمی گذارد.

البته حضرت امام همان ابتدا تذکر می دهند که اشتباه نشود "مسرور شدن به آن (عمل) با تواضع و فروتنی کردن از برای خدای تعالی و شکر ذات مقدس حق کردن بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است" یعنی آنکه در عین آنکه همیشه خود و اعمالمان را ناقص و کم ببینیم و بدانیم ،آنچه بر آن موفقیم را نعمت و لطف خدا بدانیم و بترسیم از آنکه او این نعمت را از ما دریغ کند.

جملاتی در این بخش از کتاب چهل حدیث است که درس بزرگی برای امثال ماست که خود را حزب اللهی و مذهبی می دانیم آنجا که ایشان می فرمایند:

"مرتبه اولی (از مراتب عجب) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است ،حالی است که در انسان به واسطه شدت عجب پیدا شود که در قلب خود بر ولی نعمت خود و مال الملوک به ایمان یا خصال دیگرش منت گذارد،گمان کند که به واسطه ایمان او در مملکت حق وسعتی یا در دین خدا رونقی پیدا شد،یا به واسطه ترویج او از شریعت یا ارشاد و هدایت او یا امر به معروف و نهی از منکر او یا اجرای حدود یا محراب و منبرش به دین خدا رونقی بسزا داده یا به واسطه آمدن در جماعت مسلمین یا برپا کردن تعزیه حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام رونقی در دیانت حاصل شد که به سبب آن بر خدا و بر سید مظلومان و بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله منت دارد،هر چند اظهار این معنی نکند در دلش منت می گذارد و از همین باب است منت گذاری بر بندگان خدا در امور دینیه."

امام می فرمایند نشانه این عجب این است که فرد در دل خود را از اولیای الهی و بهترین ها بشمارد هرچند در ظاهر از روی ریا شکسته نفسی کند و یا اینکه خود را به واسطه اعمالش در دنیا و آخرت از خدا طلبکار بداند و حال آنکه اگر خدا با عدلش با بشر رفتار کند احدی نجات نمی یابد؛نشانه دیگر و مرتبه بعد آنکه خود را از دیگران ممتاز میداند و در  اعمال خوب دیگران خدشه می کند و اعمال بد خود را توجیه می نماید.

حضرت امام می فرمایند اینچنین شخصی یک وقت که چشم دنیایی ملکی او بسته شد و سلطان برزخ و قیامت طلوع کرد ببیند حال اهل معاصی کبیره از او بهتر است ،آنها را خداوند مستغرق بحار رحمت خود فرموده به واسطه ندامتی که داشتند یا اعتمادی که به فضل الهی داشتند و این بیچاره چون خود را مستقل (ونه مستظل!)دیده بود و در باطن ذاتش از فضل حق بی نیاز شمرده بود با عدل با او رفتار کرده و سر از عذاب الیم و خلود در جحیم در می آورد.

حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: شیطان گوید : اگر در سه چیز چیره گردم به پسر آدم باکی ندارم از هرچه بکند زیرا قبول نشود از او : وقتی که بسیار شمارد عمل خود را  و فراموش کند گناه خود را و راه یابد در او عجب.

حقیقتا عجب و خودپسندی و بهتر دانستن خود از دیگران مخالف روح بندگی و نگاه توحیدی است و سرچشمه بسیاری از انحرافات بعدی انسان است پس خدایا "تو کلمه مبارکه توحید را به قلوب قاسیه مکدره ما وارد کن ،ما اهل حجاب و ظلمتیم و اهل شرک و نفاق،ما خود خواه و خود پسندیم،تو حب نفس و حب دنیا را از دل ما بیرون کن ؛تو ما را خدا خواه و خدا پرست کن؛انک علی کل شیئ قدیر".

 

درج اين مطلب در رجانيوز و فارس و لينك دين و نداي انقلاب و اولين خبر و قلمدار و  راسخون

 

برخورد امام رضا (ع) با محبي كه هيچ گاه ايشان را نديده بود!

موسي بن سيار مي گويد: من با حضرت رضا عليه اسلام (در مسير خراسان) همسفر بودم ، همين كه به ديوار هاي شهر طوس نزديك شديم ،صداي شيون و ناله اي را شنيدم ،دنبال صدا رفتم كه به جنازه اي برخوردم، در همين حال ديدم مولايم علي بن موسي الرضا از مركب خويش پياده شدند و خود را به آن جنازه رساندند...و به من فرمودند : "اي موسي بن سيار! هر كه مشايعت كند جنازه دوستي از دوستان ما را گناهانش پاك مي شود، همانند روزي كه از مادر متولد شده است" . همين كه جنازه را نزديك قبر بر زمين نهادند، مشاهده كردم كه امام عليه اسلام به طرف مردم راه افتادند و مردم را كنار زدند تا خود را به جنازه رساندند، دست مبارك و ملكوتي خود را بر سينه او نهادند و فرمودند:

"...تو را به به بهشت مژده باد ،بعد از اين ديگر وحشت و ترسي براي تو نيست! "

عرض كردم فدايت شوم ؛ آيا شما اين مرده را مي شناسيد در حالي كه تا كنون از اين سرزمين گذر نكرده ايد؟ امام عليه السلام فرمودند : " اي موسي! آيا نمي داني كه اعمال و رفتار شيعيان ما در صبح و شام بر ما امامان عرضه مي شود . اگر تقصيري در رفتار آنها ديديم از خداوند مي خواهيم كه از سر تقصير ايشان در گذرد و اگر كار خوب از آنها مشاهده كرديم ، از خداوند مي خواهيم كه به آنها جزاي خير دهد و خدا را سپاس مي گذاريم".1


حالا ،حال ما حال همان شيعه ومحبي است كه آرزوي ديدار امام را داشته است و مانعي بر سر راه اين وصال آمده كه محروم از اين فيض عظيم گشته است اما امام رئوف بر احوال و اعمال ما آگاه است و بنابر متون متقن ديني حيات وممات براي امام عليه السلام معنا ندارد كه در زيارتنامه به امام مي گوييم :اشهد انك تسمع كلامي و ترد سلامي (شهادت مي دهم كه تو كلامم را مي شنوي و سلامم را پاسخ مي گويي) و نيز برخورد او و ابراز محبت او نسبت به همه محبين يكسان است؛

پس اي آقا و مولاي من، حال كه توفيق ديدار شما را نداشته ام از تو ميخواهم كه لطف ملكوتيت را شامل حالم سازي و آنجا كه دستم از زمين و آسمان كوتاه است به دادم رسي و -مانند آنچه كه با اين محب انجام دادي- نويد آرامش و آسايش ابدي و بهشت خلد را به من بدهي...اي امام رئوف!


1-جلاء العيون


 

درج این مطلب در پایگاه تحلیلی خبری 598 و مفيد نيوز و  افسران و حريم ياس و اپل و هجرت نیوز و نور آسمان و گردابــــــــــــــ و  پایگاه اطلاع رسانی سپاه صاحب الزمان و

بی باک نیوز و تحایا و کلوب و آتی نیوز

قصه غریب الغربائی حضرت رضا علیه السلام

هیچگاه با خود اندیشیده ایم که آیا ما قدر نعمت امام هشتم شیعیان و قرار گرفتن حرم مبارک این امام همام را در این کشور می دانیم؟ براستی اگر ما قدر امام رضا علیه السلام را بدانیم همچنانکه زائری که قدردان او باشد حقیقتا بهشتی است ، جامعه ای که قدردان این چشمه جوشان هدایت و کرامت و معنویت باشد حقیقتا لبریز از سعادت خواهد بود و در فضای اینچنین جامعه ای بوی بهشت وزیدن خواهد گرفت.

 

چه کسی قدر امام رضا را می داند؟

بسیاری از ایرانیان مومن در سرتاسر این کشور پاک و حتی دلباختگان اهل بیت علیهم السلام در کشور های دیگر آرزوی زیارت حرم ملکوتی این امام عزیز را دارند اما باز باید از خود بپرسیم که براستی قرب به او و بهره بردن از فیوضات وجودی امام تنها با نزدیک شدن به حرم او و در آغوش کشیدن ضریح و مقبره او میسر است؟

و نیز با خود بیندیشیم که آیا این همه اثر معنوی که برای زیارت امام هشتم در احادیث شمرده شده به صرف در آغوش کشیدن ضریح این امام بزرگوار در وجود ما و زندگی ما سرازیر می شود و اگر نه چه عنصری در این ابراز ارادت ها و زیارت ها مفقود است که آنچنان که باید فیوضات معنوی و سعادات اخروی این منبع فیض در زندگی ما جاری و ساری نمی شود؟

 

جواب این سوال ها را از این نکته می توان آغاز نمود که بسیاری از ما تا یادمان از این حرم شریف و حضرت رضا سلام الله علیه می افتد به یاد حاجاتی می افتیم که از ایشان خواسته ایم یا حاجاتی که باید بخواهیم اما نکته مهم آن است که برای براورده ساختن این حاجات آیا امام رضا علیه السلام نیز از ما و برای ما حاجت و درخواست و دستوری ندارند؟

چرا با یاد کردن امام رضا و در حضور ایشان قرار گرفتن بجای ابراز طلبکاری و احیانا اعتراض در مورد حاجاتمان از اعمالمان شرمنده نمی شویم؟ همان درخواست های امام رضا از ما برای رسیدن به مقام یک شیعه واقعی و یک زائر عارف، که بسیاری از اوقات ما در مورد آنها سهل انگاری کرده و می کنیم!.

 

علت غربت امام هشتم چیست؟

خیلی از خودشان یا از دیگران گاهی این سوال را می پرسند که چرا امام رضا علیه السلام را امام غریب می گویند؟ با آنکه شیعیان و محیبین ایشان چنان بارگاه و زیارتگاه باشکوهی را برای ایشان ساخته اند و همانها صبح و شام پیوسته گرد حرمش گرم خدمت و زیارت و طوافند.

 

اما جواب این سوال جدا از دوری این پاره تن رسول خدا از زادگاهشان یک غربت بالاتری است که سبب آن کسی جز خود ما به اصطلاح شیعیان حضرت نیستیم آنجا که اهل دلی مولای غریب ما شیعیان را در خواب می بیند در حالی که تن مبارک او مملو از تیر ها و غرق خون است که از دیدن این صحنه آشفته می شود و از علت این حالت سوال می کند که جواب می آید ؛نگاه های آلوده و نظر های شیطانی زائران ما این حالت را در ما بوجود می آورد.

 

غربت امام رضا علیه السلام در جایی است که مایی که ادعای دوستی و محبت او را داریم با اعمالمان او را آزار دهیم درحالی که خود را زائر او می دانیم و حاجت های فراوانی را در پیشگاه او عرضه می داریم و وااسفا از این عشقی که در بسیاری از اوقات صادقانه نیست که اگر می بود به آزار محبوب نمی انجامید.

 

آن زمان اندکی از غربت این امام با عظمت ما شیعیان آشکار می شود که کمی از منظر امام که وصایا و احادیث گرانبار ایشان می باشد به شیعیان و محبین و زائرانشان بنگریم و ببینیم کدامیک ادعای عشقشان را با اطاعت از این کلمات ثابت کرده اند و کدامیک براستی زائر با معرفتند و کدام سیاحت کننده بی معرفت!!

 

دوستداران واقعی امام رئوف کم نیستند ،همانهایی که دلشان همواره زائر اوست و وجودشان همواره گرد ضریح رضایت او طواف می کند و همانهایند همنشین حجت هشتم در بهشت رضوان الهی که اینگونه شخصی چون زائر مشهد الرضا می شود مزد خویش را با لبخند زیبای محبوب و حاجات روای خویش از درگاه سلطان کرم باز می ستاند.

 

درج این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی 598 و رجانیوز و عمارنامه و عماریون و هجرت نیوز و حریم یاس و نور آسمان و کرمان فردا و دانشکده فنی شریعتی و اخلاق نیوز و صبح الوند و بسیج دانشجویی دانشگاه خیام و عصر شیعه

استدلال امام رضا علیه السلام برای ولایت فقیه

امام رضا علیه السلام در بیانی بعد از ذکر بعضی از ادله دیگر درباره دلیل وجود ولی امر می فرمایند: ...و منها : انا لا نجد فرقة من الفرق و لا ملة من الملل عاشوا و بقوا الا بقیّم و رئیس ؛ لما لا بدّ لهم منه فی امر الدین و الدنیا، فلم یجز فی حکمة الحکیم ان یترک الخلق و هو یعلم انّه لا بدّ لهم الّا به....1

از جمله (علل و اسباب نصب ولی عبارت است از اینکه:) ما هیچ گروه و یا ملتی را نیافتیم که بتواند به حیات و بقای خود ادامه دهد ، مگر با وجود سرپرستی و قیم و رئیسی (که به امور آنان رسیدگی کند)؛ زیرا مردم به ناچار نیاز دارند به وجود سرپرستی که کارهای دنیاو آخرت آنان را تنظیم نماید ،بنابر این هرگز در حکمت حکیم (خدای بزرگ) نمی گنجد که خلق را از آنچه که می داند به آن نیاز دارند (وجود سرپرست) محروم کند ،...

گرچه از این حدیث برای ولایت اهل بیت علیهم السلام استفاده شده اما هر مخاطب آگاهی متوجه می شود که لسان حدیث کلی است و مطمئنا یکی از آن اقوام ،مسلمانان و شیعیان آخرالزمان و در زمان غیبتند که بر طبق ادامه همین حدیث نیاز دارند که حکومت و حاکمی داشته باشند که حق مظلومشان را از ظالم بگیرد و لشکری ایجاد کند برای مقابله با دشمنان خارجی و نیز اموال عمومی و بیت المال را بین ایشان تقسیم کند و اجتماعات مذهبی را در میان آنها برپانموده و رهبری کند و امر دین و دنیای آن ها را در دوران غیبت اصلاح و سرپرستی نماید.


در اینجاست که متوجه امام معصوم در زمان خویش می شویم که مجرای لطف خداوند حکیم در زمین می باشد و هم او در بیان روشنتری حجتی آشکار برای متحیران پس از غیبت خویش قرار می دهد: فانهم حُجتی علیکم و انا حجةُ الله2...که شخص ولی فقیه بر طبق این احادیث و ادله عقلی و نقلی دیگر حجت و حاکم بر مسلمانان و شیعیان و منتظران ظهور امام زمان علیه السلام است.


1-علل الشرایع،ج1،ص183،ح9

2-كمال الدين،ج 2،ص 493.

 

درج این مطلب در راسخون و فرهنگ نیوز و عمارنامه و وصال یار و انتهای افق و احمد شرفخانی

رسوايي رئيس هيئت امناي دولت!

رسوايي هاشمي رفسنجاني

فيلم و صوت سخنراني هاشمي رفسنجاني


مرتبط: فایل صوتی و تصویری سخنان هاشمی علیه سوریه منتشر شد/ شفاف‌ترشدن هوشمندی شورای نگهبان در ردصلاحیت رفسنجانی 

انتشار فایل صوتی سخنان هاشمی رفسنجانی و ادعای نقش دولت سوریه در بمباران شیمیایی/ مواضع غیرمسئولانه و افراطی هاشمی؛ عامل تقویت تکفیری‌های وهابی و پادشاه سعودی؛ مایه دردسر برای دولت روحانی + صوت


درد دلي با ياران عاشورايي

امام و شهيدان

هرگاه كه خورشيد ولايت در غربت غروب فرو مي رود، اين خون سرخ سلحشوران فاطمي و شهيدان شاهد است كه به جوش مي آيد و عرصه را بر دل هاي بي عشق تنگ مي كند.

دهانم بشكند اما باز بوي غربت علي مي آيد،زبانم لال شود اما انگار دوباره روز فرح آل زياد و آل مروان فرا رسيده و صداي هلهله آنها بر سر طعمه جديدشان به گوش مي رسد.

اما عليرغم نگراني چشم ها خوشحالم؛ كه هرگاه عرصه بر زهرائيان تنگ مي شود،تاريخ آبستن شكوه حماسه اي ديگر خواهد بود؛ دوباره صداي جانبخش و دم مسيحايي هل من ناصر يكي از فرزندان فرزند ابوالعجائب كربلاساز علي ،خواب غفلت را از چشم كربلائيان خواهد زدود و قفل دلهاي آنان به دست خويش كه دست خداست ،خواهد گشود.


در خاطرم شد زنده ياد فاطميون

ياد شلمچه ،ياد فكه،ياد مجنون

 

یاد شهیدانی که حق را برگزیدند

با رمز یا زهرا حماسه آفریدند


راستي اي همرزمان، اي ولايتمداران سلمان تبار، مبادا زبان به گزاف باز كنيد و مصلحت اسلام را از ياد ببريد كه قصه خار در چشم و استخوان در گلو ،تقدير شيعيان راستين و پيروان حقيقي علي است.

امروز درد دل ولي خواب از چشم فدائيان او ربوده است، بگوئيد به مالك برگردد كه دشمن اصلي در سپاهيان خودي است،اما امروز ديگر صفين نيست كه قرآن سر نيزه كنند و با آيه اعتدال پيروي از خط به خط فرامين قرآن ناطق و حجت امام زمان را افراط بنامند كه حق همانجايي است كه علي ايستاده است ، و ما ياران عاشورايي او تا آخر با او ايستاده ايم و عاقبت از آن پرهيزگاران است.






درج این مطلب در مفید نیوز و جهاد پرس و صبح الوند

ستایش اعتدال در کلام علامه جوادی آملی

تشريح نظر علامه جوادي آملي در باب اعتدال

علامه جوادي آملي


نکته ای که این مقاله می خواهد علیرغم فضاسازی  نادرست در محیط وب به آن اشاره کند اشتباه بودن نفی کلی معنای حقیقی اعتدال است، آنجایی که خود علامه جوادی آملی ذیل آیه شریفه : و کذالک جعلناکم امتا وسطا1 که آیه مطروحه در باب اعتدال است ،اشاره به معنای صحیح و مثبت آن می کنند و بیان می فرمایند که این اعتدال نه تنها مورد تایید قرآن کریم است بلکه آیات متعددی در ستایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان بدین صفت نازل گشته است.


معنای منفی اعتدال

وقتی سخن از اعتدال می شود تصویری که خواسته ناخواسته در ذهن عامه مردم شکل می گیرد آن است که موصوف بدین وصف مخالف و ناسازگار با خواست عامه مردم و قشر روشنفکر نخواهد بود و مطلبی نخواهد بود که برخلاف عادت و جریان عادی و رویه و روال آنها باشد.

در حالی که بسیار اتفاق می افتد که حق و عدالت چیز جدا و مغایر با جریان و خواست اکثریت افراد در جوامع مختلف می باشد و همیشه این طور نیست که شخصی که مشهور به میانه روی می شود بر مدار حق عمل کند بلکه بیشتر بر مذاق مردم عمل می نماید و نیز همیشه اینگونه نیست که شخصی که بر خلاف رویه اکثر و تعادل روزمره افراد حرکت می کند و از سوی آنان افراطی لقب می گیرد به ناحق و بر خلاف عدالت و حقیقت عمل کرده باشد که چه بسیار بوده اند اولیا و انبیای الهی که برخلاف جریان عامه و در اقلیت والبته در پی تبلیغ حق بوده اند و این در حالی  بوده که بر چسب های مختلفی به آنها زده می شده است.

این معنا همان معنای مذموم اعتدال و به تعبیری نه حقیقت اعتدال بلکه توهم آن می باشد مطلب فوق همان است که در تعبیر حضرت علامه جوادی آملی تقبیح و مذمت شده است، در آنجا که ایشان می فرمایند :
"اعتدال معنایش آن است که ببینیم دیگران چه می خواهند نه آنکه عدالت چه اقتضایی دارد"2.


حقیقت اعتدال مورد تایید قرآن است

نکته ای که این مقاله می خواهد علارقم فضا سازی  نادرست در محیط وب به آن اشاره کند اشتباه بودن نفی کلی معنای حقیقی اعتدال است آنجایی که خود علامه جوادی آملی ذیل آیه شریفه : و کذالک جعلناکم امتا وسطا بقره/143 که آیه مطروحه در باب اعتدال است ،اشاره به معنای صحیح و مثبت آن می کنند و بیان می فرمایند که این اعتدال نه تنها مورد تایید قرآن کریم است بلکه آیات متعددی در ستایش پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان بدین صفت نازل گشته است.

تنها نکته ای که اینجا باید به آن توجه شود آن است که نظر ایشان در این آیه تفاوت هایی با نظر استادشان حضرت علامه طباطبایی در تفسیرشریف المیزان دارد که صاحب تفسیر تسنیم می گوید:

همانگونه که استاد علامه طباطبایی قدس سره نیز یادآور شده اند،المیزان ج1 ص319 این معنا (اعتدال) دقیق ودر جای خود حق است،لیکن آیه شریفه به آن ناظر نیست و شواهد داخلی و خارجی آیه آن را تایید نمی کند،معنای مزبور به این دلیل که قرآن کریم فی الجمله آن را تصدیق می کند حق است.3

سپس ایشان با بر شمردن آیات بیان کننده حسن اعتدال در قرآن می فرمایند : خدای سبحان با تادیب و ستودن رهبر و امت اسلامی به اعتدال ،منزه بودن اسلام از افراط و تفریط را تصدیق کرده، برای پرهیز دادن پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله از افراط و تفریط فرمود :

 ﴿ولاتجعل يدك مغلولة إلي عنقك ولاتبسطها كل البسط فتقعد ملوماً محسوراً)4 ﴿واصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة والعشي يريدون وجهه ولاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هويه وكان أمره فُرُطاً)5 و چون آن حضرت اسوه سالكان و مؤمنان است: ﴿لقد كان لكم في رسول الله أُسوة حسنة)6 كساني كه به وي ايمان آورده‌اند نيز از افراط و تفريط مبرّا و مصون خواهند بود: ﴿والذين إذا أنفقوا لم يُسرفوا ولم يقتروا وكان بين ذلك قواماً)7و8

ایشان در توضیح علت عدم تطبیق این معنا بر این آیه شریفه می فرمایند : "چنانچه آیه شریفه به طور مطلق می فرمود : ما شما را امت وسط قرار دادیم قابل تطبیق بر معنای مزبور یعنی اعتدال میان افراط و تفریط بود"9 ؛ ایشان "وسط"  را در این آیه ،وسط در محور عمودی،بین پیامبر صلی الله علیه و آله و مردم تفسیر می کنند نه وسط در محور افقی و بین افراط و تفریط و بیان می کنند که صدر و ذیل آیه شاهد بر این مطلب است.


پس اعتدال به معنای تبعیت از اسلام و ولایت یک گفتمان صحیح و قرآنی است که البته حضرت علامه جوادی آملی نیز بر آن صحه می گذارند و ما امیدواریم پس از شعار عدالت در دولت پیشین که شعاری درست و برخواسته از متن اسلام و انقلاب بود؛ دولت فعلی و رئیس جمهور منتخب که شعار اعتدال را برگزیده است عملا چشم دین و محور ولایت را ملاک اعتدال ببیند  و نه چشم غیر را ،که در معارف دینی هر که خویش را برای خوش آمد غیر حق آماده و مهيا کند دچار شرک خفی است و مطمئنا از صراط مستقیم منحرف و غرقه در دریای نابودی خواهد بود.


پي نوشت: _____________________________________________
 
1- بقره/143
2-دیدار با مسئولان رادیو معارف 87/12/19
3-تسنیم ج7، ص328
4-سورهٴ اسراء، آيهٴ 29.
5-سورهٴ كهف، آيهٴ 28.
6-سورهٴ احزاب، آيهٴ 21.
7-سورهٴ فرقان، آيهٴ 67.
8-تسنیم ج7،ص329
9-همان
 
------------------------------------------------------------------------------------------------