اسوه تربیت طلاب و حامی انقلاب

به گزارش «قاصدنیوز»، حجت الاسلام حسین ابراهیمی از شاگردان مرحوم آیت الله موسوی نژاد از علمای مشهد که اخیرا به رحمت ایزدی پیوست در یادداشتی که برای این پایگاه خبری ارسال کرده است، نوشت: چند ماه پیش با یکی از مسئولین و اساتید مدرسه حاج آقا صحبت می کردم، می گفت هم ما و هم حاج آقا خیلی ناراحتیم که هنوز گاهی می شنویم گوشه و کنار می گویند مدرسه حاج آقا انقلابی نیست، ما دوست داریم کارهایی انجام شود که این شک و شبهه ها برای بعضی از افراد از بین برود که برنامه ریزی کرده بودند عکس شهدای مدرسه بر در و دیوار آنجا نصب شود؛ من هم گفتم بنده با فضای رسانه مرتبطم و گاهی مطالبی می نویسم که ایشان استقبال کرد و چند عکس ناب از ایشان را با فضلای انقلابی در اختیار من گذاشت. به همین خاطر با چند نفر از شاگردان بزرگ مدرسه صحبت و مشورت کردم تا بتوانم مطالب قابل توجهی را به قدر بضاعت ارائه نمایم.

 

در موضوع رابطه خود آیت الله موسوی نژاد و مدرسه ایشان با انقلاب اگر بخواهیم بحث را ریشه ای مطرح کنیم باید به یک مقدمه بپردازیم؛

روحانیون و به تبع آنها عامه مردم در مواجهه با انقلاب به چهار گروه تقسیم می شدند یک عده در خط مقدم انقلاب و در رکاب امام امت و در معرض دستگیری ها و شکنجه ها و شهادت ها  بودند، امثال خود آیت الله خامنه ای ،شهدای محراب و شهید هاشمی نژاد و مرحوم آیت الله طبسی و بسیاری از روحانیون که در صف اول مبارزه در زمان شاه و در مقابل طاغوت بودند.

 

گروه دوم کسانی بودند که مخالف حرکت امام و انقلاب او بودند و حتی گوشه و کنار مقابل این حرکت می ایستادند و گاهی دلایلی هم برای این کار خود بیان می نمودند که این مجال جای بیان وجه سستی آن دلایل نیست ولی بی شک این افراد در میان سیل خروشان مردم پیرو امام و ناراضی از حکومت شاه جایی نداشتند.

 

گروه سوم کسانی بودند که سر در کار و درس خود می کردند و نه حرفی در مزمت شاه و حکومت نامشروع او می گفتند و نه سخنی در حمایت از نهضت امام و انقلاب مردم بیان می کردند و نه کاری که این حمایت از آن برداشت شود ،افرادی خنثی که ترجیح می دادند کنار بایستند و جریان عادی زندگی خود را بچسبند.

 

اما گروه چهارم قشر بی شمار روحانیون همراه با این حرکت عظیم بودند، کسانی که اعلام حمایت پنهان و پیدای آنها در جامعه مورد نفوذشان و سوغ دادن آنها  به سوی حرکت عظیم ملت موثر بود، این قشر همدل با امام و هم زبان با پیشروان و پیش قراولان نهضت بودند،وجود مبارک امثال آیت الله موسوی نژاد در این گروه بودند، کسانی که در سنگر علم و کار طلبگی، دین خود را به این نظام و انقلاب بارها و بارها ادا کردند.

آیت الله موسوی نژاد

در کوران انقلاب با وجود شخصیتی مثل شهید هاشمی نژاد در مدرسه حاج آقای موسوی نژاد مدرسه ایشان به عنوان یکی از پایگاه های طلاب انقلابی مطرح بوده است، طلاب پای درس شهید هاشمی نژاد در این مدرسه مبارک، درس انقلاب می گرفتند و به سمت و سوی امام خمینی سوغ داده می شدند برنامه پخش رساله امام در آن دوران توسط شاگردان مدرسه حاج آقا با ترفند های خاص پیگیری می شده است و حتی بعضی از شاگردان مدرسه آن زمان توسط ساواک دستگیر و به کرمان تبعید می شوند، جناب استاد وحیدی از شاگردان بنام حاجاقا که بنده برای نوشتن این مطلب با ایشان مشورت کردم می فرمودند از این بالاتر زمانی آیت الله موسوی نژاد در آن وضعیت خفقان ستمشاهی که داشتن داشتن یک عکس و نشان از امام و بردن نام ایشان جرم بود به دنبال تدریس بعضی از کتب امام خمینی در مدرسه بودند و بیان می کردند که کاش بتوانیم کتاب تحریر الوسیله امام را تهیه کنیم و در مدرسه به عنوان کتاب درسی قرار دهیم.

 

اما این تمام سخن نیست و مدرسه مبارک و با سابقه ایشان فعالیت های زیادی در زمان جنگ تحمیلی داشته است، عده زیادی از طلاب و حتی شاگردان جدید ایشان شاید ندانند که این مدرسه انقلابی در زمان جنگ یک گردان مستقل برای خود داشته است، طبق گفته های خود آیت الله موسوی نژاد در مصاحبه مفصل، ارزنده و زیبایی که از ایشان در مجله حوزه منتشر شده است یکی از بزرگانی که نفَسش در ایشان تاثیر کرده، میرزا جواد آقای تهرانی بوده است، آن عالم ربانی که چون سربازی از سربازان ولی فقیه در جبهه  ها حاضر می شد و ذکر ما همه سرباز توایم خمینی می گفت و حضرت آیت الله موسوی نژاد نیز با حضور گرم خود در جبهه های دفاع از اسلام و انقلاب در کنار دلگرم کردن رزمنده ها راه را به سایر طلاب نشان می دادند.

 

با وجود تقید عجیب به نظم در برنامه علمی گاهی خود آیت الله موسوی نژاد طلبه هایی را که مستعد می دیدند به جبهه اعزام می کردند و مدرسه ایشان از معدود مدارس علمیه ای است که مدال افتخار تقدیم چندین شهید رشید به اسلام و انقلاب دارد که در بین آنها شهدای نام آشنایی وجود دارد؛ آری این ها هستند تربیت شدگان بنای مبارک مدرسه ای که این عالم ربانی با خون دل برپا نموده است، طلاب مدرسه تعریف می کنند که چندی پیش که عکس شهدای مدرسه را بر این در و دیوار مقدس نصب می کردند، وقتی برای اولین بار حاج آقا با آن مواجه می شوند، خیره خیره نگاه می کنند و اشک از چشمان این معلم پیر جاری می شود، اشکی که شاید به شوق وشکر توفیق تربیت چنین مردان بزرگی از این مدرسه و یا داغ دوری این جوان های معنوی و عمیق ریخته شده است.

آیت الله موسوی نژاد

در پایان باید عرض شود که اگر شنیدید کسی در وصف آیت الله موسوی نژاد و مدرسه ایشان گفت تمام طلاب موفق موثر امروز مشهد شاگرد ایشان بودند تعجب نکنید چون امروز بسیاری از روحانیون موفق چه در امر مدیریت و مسئولیت در مراکز مهم و چه در عرصه تبلیغ و سخنرانی و چه اساتید مبرزی که در مراکز علمی هستند اگر پای صحبتشان بنشینید از دوران تحصیل در مدرسه حاجاقا خواهند گفت؛امروز تولیت عظمای آستان مقدس رضوی از شاگردان ایشان است، جناب حجت الاسلام عدالتیان از سخنرانان و اساتید موفق امروز مشهد شاگرد ایشان هستند، جناب استاد درایتی که یکی از بهترین دروس تخصصی خارج را دارند شاگرد ایشان هستند، حجت الاسلام نظافت که یکی از بهترین مدارس علمیه کشور را در مشهد دایر کرده اند شاگرد آیت الله موسوی نژاد بوده اند و هزاران مورد دیگر که احصائش خارج از تحمل این مجال است و نکته مهم دیگر آن است که این افراد همه از پیشروان در خط انقلاب و مورد اقبال و توجه جوانان انقلابی هستند.

از طلوع فجر ولایت فقیه تا طلیعه صبح ظهور

قسم به فجر و شكافتن پرده سیاه شب

"فجر صادق" از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می كند، نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند  نهر آبی زلال، افق مشرق را فرا می گیرد و بعد در تمام آسمان گسترده می شود. فجر صادق اعلام پایان شب و آغاز روز است  و با ورودش وقت نماز صبح وارد می شود... آری انگار روز ظهور آغاز گشته است و از «امام آمد» درشت روزنامه ها تا دمیدن صور انقلاب، ده روز، پربارتر از ده قرن گذشت؛ «وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ»

فرمان امام زمان (عج) در شب پیروزی انقلاب

اما شب قدر انقلاب شبی است که تقدیر ها به دست امام زمان رقم می خورد و بی شک دست او و اشاره الهی او این معجزه را در روزگار معاصر رقم زد و طاغوت کهنه و قدرتمند این سرزمین پاک را کنار زد تا با استقرار شخص ولی فقیه که حجت امام زمان است باز حکومت به صاحب اصلیش باز گردد و موید این موضوع خاطرات متعددی است که از آن زمان نقل شده است که یکی از آنها خاطره ای از شب پیروزی انقلاب است که از آقای مرتضایی فر در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی  نقل شده است:

ایشان در آن خاطره می‌گوید: «ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: «امام پیام داده که مردم در خانه‌های خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند». آقای طالقانی گفت:
«امام مدت پانزده سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه می‌شود؟».
بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانه‌هایشان بیرون نیاورند. ما حرف‌های آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانه‌ها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید.
تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشه‌ای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت.
ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» آقای طالقانی گفت:
«نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیه‌هایش را پس بگیرد و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم، در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!».

 فجر صادق، وجود ولی فقیه است

می گویند که فجر، امام زمان (عج) است که البته هر نوری بالاصاله از اوست اما اینگونه نیست چون فجر صادق وجود ولی فقیه است که تاریکی های غیبت را می شکافد و زمینه را فراهم می کند و آنگاه که شب به لحظات پایانی خود می رسد، خورشید  ولایت طلوع می کند و او حضرت وجه الله ،بقیة الله الاعظم ،امام زمان ارواحنا فداه است.

 

و آنروز دیگر باید گفت "معما چو حل گشت آسان شود" و که "لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً 1"

 که امام صادق (ع) فرمودند: در آن روز ايمان کساني که قبل از قيام حضرت با شمشير، نبوده است. سودي نخواهد داشت گرچه به امامان پيشين يعني پدران حضرت(ع) ايمان داشته باشد2.

و کسی که به ولی فقیه ایمان ندارد به امام زمان (عج)ایمان ندارد که او حجت امام زمان است و اطاعت او اطاعت امر امام زمان علیه السلام؛ و زندگی در سایه ولایت فقیه تمرین زندگی در کنار حجت بالغه حق و امام معصوم علیه السلام است.

 

برادران پیامبر در بین الطلوعین روزگار

آری در یک نگاه نمادین ، خورشید که در آید دیگر نماز قضاست و وقت خواندن آن تمام است و بین الطلوعین پر برکت ترین ساعات روز است از طلوع فجر ولایت مطلقه فقیه تا طلوع نور حقیقت و خورشید ولایت ،ولی عصر و زمان که امروز یاوران صدیق ولی فقیه در طوفان حوادث نام مهدی را زمزمه می کنند همان مهدی ای که او را ندیده اما تشنه دیدار اویند ؛

و رسول الله عاشق دیدار اینان است که برادران اویند آنگاه که می فرماید:

"عن ابی بصیر عن ابی جعفر(ع) قال: قال رسول اللّه ، صلی اللّه علیه وآله، ذات یوم و عنده جماعة من أصحابه: «أللّهمّ لقّنی إخوانی» مرّتین فقال من حوله من اصحابه: أمانحن إخوانک یا رسول اللّه ؟ فقال: لا، إنّکم أصحابی و إخوانی قوم فی آخرالزمان آمنوا و لم یرونی، لقد عرّفنیهم اللّه بأسمائهم و أسماء آبائهم، من قبل أن یخرجهم من أصلاب آبائهم و أرحام أمّهاتهم، لأحدهم أشدّ بقیّة علی دینه من خرط القتاد3 فی اللّیلة الظلماء، أو کالقابض علی جمر الغضا۴، أولئک مصابیح الدّجی، ینجیهم اللّه من کل فتنة غبراء مظلمة۵."

 

ابو بصیر از ابوجعفر [امام محمدباقر] که درود خدا بر او باد نقل می کند که فرمود: روزی پیامبر خدا، که بر او و خاندانش درود باد، در حالی که عده ای از یارانش نزد او بودند، فرمود: خداوندا برادران مرا به من بنما! ایشان این سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهی از یاران که گرد آن حضرت بودند گفتند: ای پیامبر خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟

 

فرمود: نه، شما یاران من هستید. برادران من قومی هستند [که] در آخرالزمان [خواهند آمد] آنها به من ایمان می آورند در حالی که مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نامهایشان و نامهای پدرانشان شناسانده است، پیش از آن که از پشتهای پدران و رحمهای مادرانشان خارج شوند. هر یک از آنها بر دین خود پایدار می ماند، در حالی که این عمل از دست کشیدن بر خارهای گون در شب تاریک و یا در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است.

ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب می درخشند، خداوند آنها را از همه فتنه های تیره و تار در امان نگه می دارد.

   

آری این سخن پیامبر است که خداوند مومنین به او را در آخرالزمان از هر فتنه ای نجات می دهد و این کشتی انقلاب است که در آستانه سی و پنجمین سالگرد تولدش همچنان بر امواج جنگ و فتنه پیش می رود و سینه تاریکی را می شکافد و البته امواج حرکت این کشتی عظیم نه تنها همین منطقه بلکه عالم را فرا خواهد گرفت و مقدمات ظهور مهدی ارواحنا فداه فراهم خواهد گشت؛ان شا الله.


1-سوره : الانعام آیه : 158

2-كمال الدين و تمام النعمة ج‏1 ص 18

3-«خرط القتاد» کنایه از سختی و دشواری کاری است.  /**/

/**/ 4-«جمر الغضاء» نیز کنایه از مشکل بودن کاری است. «جمر» به معنای اخگر و شعله های آتش و «غضا» به معنای درخت شوره گز است.  /**/

5-بحارالانوار، ج52، ص124-123، ح8


  /**/


درج این مطلب در دانا و گرداب و صراط و جام نیوز و عماریون و حریم یاس و مفید نیوز و باشگاه خبرنگاران و صبح الوند