بررسی اخلاقی و رفتاری طنز پـــ نه پـــ


باید بدانیم که از خصوصیات مومن آن است که همیشه لبخند بر لب دارد و نیز در روایات فضیلتهای زیادی برای شخصی بیان شده که علاوه بر اینکه لبخند خود را از دیگران دریغ نمی کند اهتمام به شاد کردن دل مومنان دارد و  اینکه خداوند شوخی کننده در میان مردم را دوست دارد به شرط آنکه بدون گناه و ناسزاگویی باشد1،آری ماهیت شوخی و خنداندن ماهیت بسیار نیکی است و محبوب خداوند و اولیای او،اما زمانی این ماهیت تغییر می کند که آنچه به ظاهر شوخی و خنداندن دیگران است موجب آزار و بی احترامی و یا تمسخر دیگران ،یا شامل دروغ و تهمت و ناسزاگویی باشد،در این زمان می توان گفت که این عمل علی رغم اینکه دیگر حسنی ندارد عملی مذموم و ناپسند است.

 

اما آنچه که امروزه به عنوان مینیمال های طنز پـ نه پــ درمیان شبکه های اجتماعی و به تبع آن در میان جوانان و محاورات آنها رواج پیدا کرده، شامل آفت هایی است که در این نوشتار در ضمن بررسی چگونگی شکل گرفتن این گزاره ی به اصطلاح طنز به آفت های رفتاری و اخلاقی آن خواهیم پرداخت.

 

در یک جمله می توان آسیب این عبارت را دست به دست شدن و منتقل گشتن مفاهیم ضد دینی و ضد فرهنگی و حتی سیاسی از فضای آلوده فیس بوک به میان بافت های مختلف جامعه به بهانه خندیدن و خنداندن تعبیر نمود.

با نگاهی عمیق تر باید گفت بدترین آفت این گزاره ترویج روحیه حاضر جوابی است که این روحیه در موارد بسیاری موجبات ناراحتی خانواده،بزرگتر ها و مخصوصا پدر و مادر را فراهم می آورد و موجب فرو ریختن دیوار های احترام می گردد. در غالب موارد اینگونه جواب دادن به دوستان ،حتی دوستان بسیار نزدیک ،غباری از غم را بر دل آنها می افکند و هر چند که ممکن است چیزی بر زبان نیاورند اما در دراز مدت مطمئنا در نحوه رفتار آنان با یکدیگر تاثیر گذار خواهد بود.


 

ریشه های رفتاری بوجود آمدن گزاره پــ نه پـــ

 

از جنبه دیگری نیز می توان آفت های این عبارت ترویج شده را بررسی نمود و آن زمینه های پدیدار شدن همچنین عبارتی است که با دقتی در بسیاری از عبارت های پـ نه پــ  می توان دریافت که اگر نگوییم در همه آنها در اکثریت قریب به اتفاقشان در واقع یک سوال بدون فکر و مهمل و بی فایده است که موجب برانگیخته شدن این عبارت می گردد.

آنچه در بسیاری از ما ها موجود است که سوالی که با اندک تاملی به جوابش می رسیم و با اندک توجهی از انجام آن منصرف خواهیم شد ،بدون آن تامل و توجه عاقلانه بر زبان جاری می کنیم که مطمئنا در شخصیت های کامل و افراد عاقل این قضیه بدین شکل نمی باشد همچنان که در دستورات دینی ما را به فکر کردن قبل از هر سخن فرا می خوانند و می فرمایند : عاقل اول فکر می کند و بعد سخن می گوید 2 اما جاهل بعد از سخن گفتن به گفته خود فکر می کند و در بسیاری از موارد بر آن تاسف می خورد.

غالبا در آن سوالی که افراد در جواب آن عبارت پــ نه پـــ را می آورند اصلا خود شخص سوال کننده در واقع دنبال جواب نیست و در حالی که جواب این سوال را می داند این سوال را می پرسد و علت آن در مثال های مختلف،مختلف است؛ مثلا وقتی شخصی به داروخانه می رود و می گوید باند دارید!؟ و متصدی داروخانه سوال می کند برای بستن زخم می خواهید!؟ ( که در جواب آن عبارت پـ نه پـ  می آید ) آن شخص متصدی داروخانه شاید در زمان پرسیدن این سوال مهمل و بدون جواب یک فرصتی می گیرد تا مثلا مکانی که باند ها را در آنجا گذاشته بازیابی نماید! یا اینکه در بعضی مثال ها صرفا این سوال برای باز کردن سر بحث با طرف مقابل پرسیده می شود و به همین ترتیب این قضیه را می توان در مثال های دیگر بررسی نمود.

 

 

حالا در هر صورت (چه اینکه طرف مقابل بدون قصد و توجه این سئوال را پرسیده باشد یا اینکه به عنوان مقدمه یک سئوال و سخن دیگر این سئوال مهمل و مشخص را مطرح کرده باشد و یا قصدهای دیگری در کار بوده باشد) وقتی ما در پاسخ سئوال او که بدون قصد شوخی پرسیده شده می گوییم پــَ نه پــَ فلان! و با دوستانمان شروع به خندیدن می کنیم،در بسیاری از موارد این خنده منجر به خجالت کشیدن طرف مقابل و مسخره کردن او می شود ؛مانند افرادی که پیوسته منتظرند شخصی یک اشتباهی را مرتکب شود تا آن ها با دوستانشان اشتباه آن فرد را ابزار خندیدن خود کنند و لو اینکه این موضوع به قیمت تحقیر و تمسخر طرف مقابل تمام شود و این امور مسلما از آفت های شخصیتی است و از امور منافی با اخلاق و مروت و دین به حساب می آید.

 

 

 

1-امام باقر عليه السلام :إِنَّ اللّه  عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا نگويد.

كافى، ج2، ص663، ح4

 

2-لسان العاقل وراء قلبه،قلب الاحمق وراء لسانه؛

خردمند چون خواهد كه سخنى گوید، نخست در دل بیندیشد و در صلاح و فساد آن بنگرد، آن گاه بر زبان براند. پس زبان او تابع دل و طابع عقل او باشد واحمق هر چه یابد به زبان بگوید، آن گاه به دل در صلاح و فساد آن اندیشه كند پس دل او تابع زبان و طابع هذیان او باشد.        نهج البلاغه حكمت 40

 

درج این مطلب در عماریون و عمارنامه و افسران و پژواک نیوز و مفید نیوز و پارس يك

به این معنا همه ما باید طلبه باشیم!



یک روز توی جمع چنتا نوجوون بودم که مسئولشون گفت حاجاقا یکم در مورد طلبگی باهاشون صحبت کن....
اون موقع من بهشون گفتم که به یک معنا همه ما باید طلبه باشیم!.....
گفتم: الان توی قم یک مدرسه هست به نام مدرسه امام خمینی که اونجا طلبه های خارجی درس میخونن! یکبار که من لیست شهریشونو میدیدم از حول و حوش 50 کشور شایدم بیشتر بودن ؛استرالیا،آمریکا،انگلیس،کشور های اروپایی و آفریقایی.....
به بچه ها گفتم اینا شاید هیچ کدوم به اون معنایی که ما از طلبگی توی ذهنمون هست نیومدن طلبه بشن!...اما تحقیق کردن و بهترین دینو انتخاب کردن و حالا اومدن معارف زندگی ساز این دینو یاد بگیرن و به کشور ها و شهراشون برگردن....
به این معنا همه ما باید طلبه باشیم!....توی دین ما گفته میشه اصول دین تحقیقیه و تقلیدی نیست؛چند درصد از جوونای ما واقعا در مورد دینشون تحقیق کردن و استدلالی و عقلی دینو پذیرفتن و یادگرفتن!؟....
فکر می کنین تزلزل در خیلی از ما جوونا در مورد دینمون به چه دلیله!؟...یا اینکه چرا اکثر اونایی که در کشور های خارجی مسلمون میشن بهتر از ما مسلمون زاده ها به دستورات دینی عمل می کنند!؟.....
خیلی از ما فقط یک چیزایی از مفاهیم دینی شنیدیم!؛ خیلی وقتا نعمت هایی رو که داریم ،نمیشناسیم و قدر نمی دونیم و همچنین به همین دلیل قدر گنج دستورات نورانی اسلام رو هم نمی دونیم و گاهی متاسفانه براحتی اونو در بازار رنگو وارنگ دنیا با چیز های پست معامله میکنیم ...

درج اين مطلب در هجرت نيوز و مفید نیوز 

آقای سلحشور،آنجلینا جولی که گناهی ندارد!

جناب آقای سلحشور ،برادر گرامی ،خانوم آنجلینا جولی که گناهی ندارد! ،این بیچاره آمده تا دیدار بازیگران محجوب! ما را از سینمای هالیوود پس بدهد،به قول معروف هر دیدی ،بازدیدی دارد!

شاید این بازیگر معلوم الحال هالیوودی هیچگاه در سینمای ما حضور نیابد اما این استعداد جدید سینما در بستر های هالیوودی شکوفا شده است! ،ما باید به جای شکستن این آلارم به دنبال منشا آن و روند قبح زدایی از مفاهیم معنوی در سینما باشیم.

هیچگاه نمی توان به لیوان آبی که کج گرفته شده است بگویی نریز!،یعنی اگر نریزد باید تعجب کرد!؛براستی ریل گذاری سینمای ما به سوی کدام قبله است؟! کجاست فکر طرح ریزی شده دینی در فندانسیون هنر سینما؟ کجاست هنرمند معتقدی که با در نظر گرفتن وجهه دینیش در متن سینما به عنوان یک عنصر محبوب مطرح باشد؟ آیا آنچه از درون غالب هنرمندان سینمایی ما طراوش می کند و فضا سازی می کند سنخیتی با دین و اعتقادات آرمانی ما دارد!؟ تا کی میتوان با مسکّن های مقطعی فیلمها و سریال های مذهبی امثال جناب عالی این بیمار رو به فوت را سر پا نگهداشت؟!


آری جناب آقای سلحشور عزیز! فیلم ها و طرز تفکر شما خوب است اما فیلم مذهبی به جای خود نمایش های آمیخته به مسایل جنسی و حرکات محرک هم به جای خود! آخر دیگر جوانان ما به دیدن  فیلم هایی که دختران و پسران مسایل عشقی را در آنها دنبال می کنند عادت کرده اند! خب چه اشکالی دارد در یکی از این فیلم ها خدای مسایل عشقی!! بانو آنجلینا جولی هم بازی کند! خب اگر او نباشد ممکن است برای بعضی از نقش ها کسی پیدا نشود! ،اصلا پیدا هم میشود اما بعضی از نقشهای موجود فقط با همچون اویی به اوج می رسند!!!

 

درج اين مطلب در 598 و بی باک نیوز و افکار نیوز و البرز نیوز

نجاست هایی که پاکی آورد

او جوانی بود که خدا جمال و زیبایی را به کمال به او داده بود،شغلش بزازی بود یعنی در مغازه پارچه فروشی کار می کرد،مدتی بود زنی که زیاد به مغازه پارچه فروشی آنها رفت و آمد می کرد او را زیر نظر گرفته بود.

شهوت بر آن زن غلبه کرده بود که هر روز می‌رفت، پارچه می‌خرید و هر بار شعله شهوت او زیادتر می‌شد. یک روز رفت، چند طاقه پارچه ‌خرید به صاحب مغازه گفت: من نمی‌توانم بیاورم، بده شاگردت بیاورد. خودش به منزل رفت تا خود را مهیا کند.

جوان پارچه ها را به درب خانه زن آورد و درب را زد، زن ‌گفت: پارچه‌ها را داخل بیاور. همین که داخل آمد، زن درب را بست و خود را در مقابل این جوان زیبا با بی‌حیایی برهنه کرد و اعلان کرد که اگر با من نباشی فریاد می‌زنم که این می‌خواست با من عمل منافی عفت انجام دهد.

حالا این جوان چه می کرد؟! او که جوان پاکی بود و تا آن روز دامن خود را به معاصی آلوده نکرده بود!

توکل به خدا کرد و از پروردگار عالم یاری ‌خواست و به ظاهر اعلان کرد که من میروم تا آماده شوم. به بیت‌الخلاء رفت، در آنجا از آن کثافات بر‌‌داشت ( چون در قدیم چاهی نبود و آن‌ها را برای کود حیوانی بر می‌داشتند) و به سر و صورت و لباس خود مالید. وقتی بیرون ‌آمد، زن دید آن جمال زیبا به کثافات انسانی متعفن شده است، در را باز ‌کرد و گفت: برو گمشو بیرون!

نام این جوان ابن سیرین بود؛ابن‌سیرین می‌توانست به دامن گناه برود و بگوید: خدا! من دیگر چاره ای نداشتم، او می‌خواست داد بزند و بعد هم به ظاهر اظهار توبه کند، اما این کار را نکرد. اجتناب از معاصی یعنی این که جلوی او گناه آماده بود، اما او از آن دوری کرد.

بزرگان می گویند: او از گناه اجتناب کرد و رفت با یک درهم یا دیناری خود را شست و تمام شد، اما در مقابل، پروردگار عالم به او چه‌ ها که نداد! طوری شد که ابن‌سیرین هر‌جا می‌رفت بدون این که عطر بزند، بدنش بوی عطر می‌داد. تعبیر خواب پیدا کرد، ریاضی‌دان شد. یک شاگرد بزاز از گناه اجتناب کرد، خدا مقامی به او مرحمت کرد که همان مقام مخلصین در کتاب خداست.


درج این مطلب در مفید نیوز و حریم یاس

درسی که نباید آنرا هرگز فراموش کنیم!

جمله ای در وصیت نامه امام عزیزمان هست که هرگز نباید آنرا فراموش کنیم.ایشان فرمودند:آن عاملی که انقلاب را به پیروزی رساند،همان عامل،انقلاب را تداوم خواهد داد.یعنی اتکال به خدا و ایمان مردم به اسلام و تصمیم قاطع بر انجام وظیفه الهی و اسلامی و وحدت کلمه،رمز پیروزی و تداوم انقلاب است.این یک درس همیشگی برای همه ماست.

سیره و خط امام خمینی(ره) در کلام رهبر معظم انقلاب،حضرت امام خامنه ای

 

درج این مطلب در مفید نیوز

من شوهرم را دربست می خواهم!


مثل حرف بالا در برخی موارد انسان را یاد فردی می اندازد که میگه: آقای راننده ببخشید ،دربست! ، ...آره نمی خوام مسافر دیگه ای بین راه سوار کنی!....همین دیگه نمیخوام!...قیمت!...خب،شما وظیفته منو برسونی!...اصلا اگه مسافر دیگه ای سوار کنی ازِت شکایت میکنم!!

عبارت عنوان این مطلب حرف خیلی از خانم های امروزی است و در وهله اول حرف بدی هم نیست اما مشکل از آنجایی آغاز می شود که تقریبا اکثر خانم های محترم برای رسیدن این هدف راه اشتباهی را انتخاب می کنند و همانطور که از آمار موجود در جامعه مستحضرید در اغلب موارد به خواسته و هدف خود دست نمی یابند.


اما سر این مطلب چیست؟ همانطور که می دانید شرع و قانون اختیاراتی به مرد در این زمینه داده است که لازم به توضیح دوباره نیست از اینها گذشته باز این جزو ذاتیات مرد است كه در مقابل اجبار بدون عشق بسیار طغیانگر است و این خصوصیت صرف نظر از اختیاراتی که شرع و قانون به او داده در وجود وی موجود می باشد.

اما تمام نکته همین جاست که بسیاری از خانم های محترم از راه کادر کشی و کانالیزه کردن مرد در مسیرهای امن!! و از طریق های مختلف نظارت و استنطاق می خواهند به خواسته خود برسند ولی باز تاکید می کنم که اختیارات و بالاتر از آن خصوصیات مرد، این مرز بندی های زنهای امروزی را بر نمی تابد زیرا راه وارد شدن و مال خود کردن و سلب اختیار از مردها این مسیر انتخاب شده توسط اغلب خانم ها نیست!

راز این مطلب را باز باید در توصیه های دینی جستجو نمود آنجا که همانطور که سحر وجود زنان و در لطافت زنانه آنهاست، توصیه به برخورد عاشقانه نسبت به مرد میشوند ؛ قانون کلی در مورد همه انسانها این است که الانسان عبید الاحسان انسان،غلام و بنده احسان است،انسان پایش و دلش در آنجا گیر می کند که لطف ببیند،مهر ببیند،احسان ببیند و این است آن بند نامرئی که خداوند برای زن قرار داده و اجازه استفاده از آن را نیز به او داده است و کارایی این طریق بر همگان آشکار است و کار تا آنجایی پیش می رود که بعضی از مردانی که زنانی اینچنین دارند بعد از فوت زنانشان نیز  بند محبت او اجازه ازدواج دوباره را به آنان نمی دهد!


البته همانطور که در ذهن شما خطور می کند این قضیه در مورد افراد مختلف،مختلف است اما قانون کلی و راه اصلی رسیدن به این مقصود مطمئنا همین مطلب فطری می باشد.


درج این مطلب در مفیدنیوز و حریم یاس و پژواك نيوز وسایت خبری تحلیلی صومعه سرا و جام نیوز

آیا امام رضا(ع) جواب سلاممان را می دهد؟

طبق متون اسلامی سلام کردن مستحب مؤکد اما جواب دادن به سلام ،واجب است و حتی اگر شخصی مشغول به نماز باشد و فردی به او سلام کند باید با شرایطی که در رساله آمده جواب او را بدهد و اگر ندهد مرتکب گناه شده است.

همچنین در احادیث وارد شده که ان الله یحب افشاء السلام خداوند افشاء سلام را دوست دارد و یا افشو السلام بینکم تحابوا افشاء سلام کنید که محبت در بینتان ایجاد شود.

اما چیز هایی در عالم هست که فقط اولیای خدا می شنوند و این جایزه گوشی است که در مسیر عصیان خداوند عالم به کار گرفته نشده و اهل گناه نباشد همانطور که پیامبر در حدیثی می فرمایند:لولا تكثیر فی كلامكم، و تمریج فی قلوبكم، لرأیتم ما أری، و لسمعتم ما أسمع1 اگر این نبود که شما زیاده می گویید و همچنین هرزه چرانی در دل شما نبود هر چه من می بینم شما می دیدید و هر چه می شنوم می شنیدید. کلمه "تمریج" از ماده "مرج" است و به معنای چمن و سرزمین علفزار است که معمولا هر نوع حیوانی در آنجا وارد می شود و راه می رود و می چرد.


از حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه نقل است که یکی از تجار رشت ساکن مشهد بود ،تاجر دیگری از رشت به مشهد آمده و در منزل او اقامت می کرد. زمانی صاحبخانه پنجره را باز کرد و به امام رضا (علیه السلام) سلام داد و فرزند مهمان که نوجوان بود ،جواب سلام امام (ع) را شنید و تعجب کرد و گفت : من جواب سلام شما را شنیدم ،مگر امام جواب سلام شما را می دهد؟ گفت: بله ،شما استعداد شنیدن را داشتید و گرنه به همه جواب می دهد.2



1-صریح السنه /29

2-روزنامه جوان،شماره 2104

 

درج این مطلب در  هجرت نیوز و مفید نیوز و طلبه بلاگ

با خدا بودن یا بی خدا بودن؛مسئله حجاب است


خداوند به با حجاب نظر می کند و مردم به بی حجاب؛ مسئله این است! . باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم که رضایت چه کسی برای ما در درجه اول اهمیت دارد؟ خدا یا مردم.

اما مَثَل عزت موهوم بی حجاب در چشمان مردم و خوشحالی وی از توجه آنان، مثل شخصی است که با چوب حراج زدن به دار و ندار خود و ارزان و زیر قیمت فروختن دارایی خویش افراد زیادی را گرد خویش جمع می کند و حال آنکه سود جویان بی وجدان از این حراج استقبال می کنند گرچه عاقبت آن ضرر شخص حراج کننده باشد.

نکته آخر آنکه بدانید با وجود حجاب داشتن که فرد نظر عنایت خداوند را کسب می کند،اینطور نیست که مردم از او روی گردانند بلکه حجاب صافی نگاههای ناپاک است و تنها زرگران زرشناس پی به مروارید درون صدف حجاب می برند و وجود با ارزش شخص باحجاب را اولین خریدار خداوند است و پس از او اولیای پاک حضرت حق که الطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ...



الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ زنان پليد براى مردان پليدند، و مردان پليد براى زنان پليد. و زنان پاك براى مردان پاكند، و مردان پاك براى زنان پاك. اينان از آنچه در باره ايشان مى‏گويند بركنارند، براى آنان آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.

سوره : النور آیه26

 

درج اين مطلب در  " مفيد نيوز " و  حريم ياس و افسران  و هجرت نيوز و اپل و کلوب

تصویر: دروغ هایی که نباید به سید حسن نسبت داد!

 

 

 عکس در ابعاد اصلی

کدام شهید؟ کدام دفاع مقدس؟

چند روزی شده که باز عکس جوانهایی را در کوچه و خیابان و مراسم و تلویزیون می بینیم که زیر عکسشان نوشته شده شهید! فلانی ،نوجوان شهید فلانی؛ حجت الاسلام شهید فلانی ،بعضی جاها می بینیم نوشتند هفته دفاع مقدس! اما شهید یعنی چه!؟؛ کدام دفاع مقدس؟!

 

گنج جنگ ،عکس شهدا نیست ،رسم شهداست، عکس شهدا بدون رسم آنها چون قاب هایی خالی است که هویت از ذهن مخاطب می گیرد  ؛آیا می دانید چه چیزی بیشتر از هر چیز می تواند ما را از عمق وجود یک شهید آگاه کند؟ هر کسی که می خواهد جایی را برای همیشه ترک کند نامه ای برای دیگران می نویسد تا هدف از رفتنش را برای دیگران بازگو نماید و آن جملات از عمق وجود و هدف وی خبر می دهد،من هم مثل شما شنیده بودم شهدا قبل از شهادت وصیتنامه می نوشتند و وصیتنامه های آنان بسیار تاثیر گذار است اما تا ندیدم و نخواندم به عظمت و شیرینی آن پی نبردم!

 

گزیده ای از هزاران سطر و هزاران شهید و بویی از بهاری بزرگ:

 

بسم رب الشهدا و الصدیقین

این وصیتنامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند.            «امام خمینی»

 

 

وصیت نامه روحانی شهید جعفر نادی پور

 

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل ا... و یقتلون وعداً علیه حقا.

 خدایا حمد و سپاس مخصوص توست و جز تو کسی لایق پرستش نیست. ای خدای مهربان تو به ما نعمتهای فراوان عطا نموده ای و همیشه رحمت واسعه تو شامل حال بندگان بوده. تو بر ما امامی عزیز فرستادی که ما را از ظلمت جهل و خودپرستی به سوی نور علم و تقوا و ایثار راهنمائی کند. خداوندا ما را قدردان این نعمت قرار بده. اکنون امام فرمان داده است که باید برای دفاع از دین جدا جبهه ها را پر کنیم. خدایا من هم به فرمان امام به جبهه آمدم و می دانم هر کار خیری پیش تو اَجر و پاداشی دارد...

 

شهید جعفر رجب زاده

 

امروز عصر روز 18/10/65 می باشد و احتمال دارد امشب برای برپا کردن عاشورائی دیگر به منطقه برویم. لذا لازم می دانم آخرین جملاتم را بر روی کاغذ بیاورم و درد دلم را با کاغذ و قلم بگویم شاید روزی یک نفر پیدا شود و حوصله کند آن را بخواند.

 در این آخر کار صحبت زیاد است. نمی دانم سؤالاتی که مطرح است را جواب بدهم یا این که مطالب بهتر را بگویم. بالاخره از خداوند می خواهم که با شهادت من انقلابی در خانه و در محله و اقواممان ایجاد شود و آنها هم در انقلاب شریک شوند و بفهمند که خانواده شهدا چه می کشند. آری خانواده شهدا هم فرزند خود را دوست داشتند و هیچ خانواده ای نیست که هنوز فرزندش را دوست نداشته باشد، ولی هر چه باشد می گوید اسلام را بیشتر دوست دارم، اگر فرزند من شهید نمی شد اسلام به خطر می افتاد.

 


شهید رضا قاسم زاده

 

اکنون که من عازم جبهه های جنگ می شوم 30/1/61 است. و آرزوی من شهادت و از پدر و مادر خود می خواهم برای من گریه نکنند و افتخار کنند که چنین فرزندانی دارند که عاشقانه به راه ا... می روند و عازم جبهه های جنگ می شوند. ای برادران! بیایید سنگر من را پُر کنید. که اسلام تنها چیزی است که شما را از قید ظلم و ستم نجات می دهد. بپاخیزید و قرآن را حفظ کنید...

 

 

شهید علی فنائی

 

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، آن خدائی که جهان را آفرید و به نام آن خدائی که ما را آفرید و به نام آن خدائی که خورشید و ماه را آفرید وصیت نامه خودم را به نام خدا و به یاد خدا آغاز می کنم.

 اینجانب نادر علی فنائی فرزند حسن وصیت می کنم که بنده وقتی که به جبهة حق علیه باطل رفتم با هوشیاری کامل و عقل سالم به جبهه رفتم و از اول هدفم را مشخص کرده بودم و بی هدف به این راه نرفتم. خدایا ای کاش صدهزار جان می داشتم که در راه خدا کشته می شدم و باز زنده می شدم و باز کشته می شدم. وصیت من به شما مردم حزب ا... این است که امام عزیز را تنها نگذارید که وصیت همة شهداست و همیشه به سخنان امام گوش فرا دهید که او واقعاً سخنانش گرانبهاست...

 

 

شهید سید معصوم قریشی

 

خدایا تو شاهد باش که با عشق به تو و به فرمان فرزند برومند اسلام خمینی بت شکن در اول محرم عازم جبهه های جنگ می شوم، خدایا تو گواهی که من درک کرده ام که یاری خمینی یاری رسول توست. پس با این بینش پای به عرصه میدان نبرد می نهم...

 و لذا این یک انتخاب است آن هم انتخاب آگاهانه این یک پاسخ است به فریاد حسین ابن علی (ع) که می فرمود: آیا کسی هست که مرا یاری کند. پروردگارا من به اذن تو که در قرآن کریم فرمودی ... از منزل خارج می شوم و عاجزانه می خواهم که در کربلای ایران عاشورایی را با حضور حضرت مهدی (عج) ببینم و در رکاب حضرتش به مبارزه با کافران بعثی بپردازم و سرانجام به تو بپیوندم...

 

 

شهید محمد مهدی رحمتی

 

خدایا من گناهکار بودم. من در میان دنیائی پر از غیبت و تهمت فرو رفته بودم. در دنیائی پر از ظلمت فرو رفته بودم. در دنیائی پر از غرور، خودخواهی و ریاست طلبی فرو رفته بودم. در دنیائی پر از اختلاف فرو رفته بودم که روح معنویت در میان آن نبود و فقط روح مادیت در میان آنها تابیده بود، در دنیائی فرو رفته بودم که هر کجا پا می گذاشتم پایم فرو می رفت و در میان گرداب ظلمانی شهوت فرو می رفتم و مرا به خود می کشاند و به آنها انس می بستم ولی خدا با تماسی که با منتظران امام زمان داشتم روح معنویت در من تابید دیگر کم کم آگاه شدم....دیگر دنیا برایم کوچک است

 

 

شهید مصطفی رحمانی

 

چند سفارش دارم که امیدوارم به گونه ای برآورده سازید. اولاً هیچ پوستر، یا عکس و یا چیز دیگری برایم چاپ نکنید و هیچ کارت و یا آگهی که در آن آیه ای از قرآن آمده باشد و یا اسماء جلاله پروردگار عزیز نوشته شده باشد، زیرا این کارتها و پوسترها و آگهی ها بعد از مدتی کهنه شده و زیر دست و پا می افتد و گناه آن از ثواب چاپ و نشر آن بیشتر است، دوم اگر جنازه ای به دستتان رسید و آن را دفن کردید هیچ چیز بر روی سنگ قرآن و یا تابلوهایی که بر سر قبرها می زنند ننویسید و اصلاً تشریفات نداشته باشید، اگر برای شناسایی قبر علامتی خواستید داشته باشد بنویسید: «اینجا کسی مدفون است، که افتخارش این بود که آقا و مولایش نائب امام زمان است».1

 

نام شهید وقتی برای ما معنا پیدا می کند  و هفته دفاع، زمانی برای ما تقدس پیدا می کند که امروز به دنبال سنگر های این دفاع بگردیم و تقدس ها را دراین مسیر جستجو کنیم ،حالا با مطاله این چند سطر دلنوشته عاشقان پرکشیده خدا و دلدادگان مسیر ولایت  در می یابیم که این خاکریز امروز هم وجود دارد خاکریز دفاع از اسلام؛ دفاع از قرآن ؛دفاع از خط ولایت حق و شخص ولی امر و حجت امام زمان (ارواحنا له الفداء) که تا ابد این مسیر ،مسیر سعادتمندان بیدار و حقجویان بیقرار خواهد بود.


1-این قطعات وصیتنامه ها از وصیتنامه های شهدای استان خراسان انتخاب شده است و اصل آنها در اسناد  کنگره شهدای خراسان موجود می باشد.

 

 

درج این مطلب در عماریــــــــــــــون  و مركزي نيوز  و  صراط نيوز