عاشقان

عاشقان را دوست دارم لیک قدر عشقشان
آدمی آدم بود کز عاشقی دارد نشان
گل بود زیبا و آنکو بو کند گل را ولی
باغبانی در پس این گلشن است ای عاشقان
ح.الف اول

عاشقان را دوست دارم لیک قدر عشقشان
آدمی آدم بود کز عاشقی دارد نشان
گل بود زیبا و آنکو بو کند گل را ولی
باغبانی در پس این گلشن است ای عاشقان
ح.الف اول
تا بحال طعم خدا را چشیده ای؟
تابحال سینه دریده ای؟
تابحال بوی آسمان مستت کرده است؟
تا بحال احساس کرده ای که دلت می خواهد به سوی غمخواری از غم دو عالم گویی؟
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
ای آنکه دوستت دارم! ای آنکه دوستت دارم ای آنکه دوستت دارم!
ای دلربای دلبران! ای بوی گلها ای روی پریرویان ای پاکی دریا ای سوز صحرا!
ای صدای حنجر بلبل ای سکوت ساده گل
ای خدا!
ای باوفا ای با من! ای همه جا با من
ای صدای فریاد دل من!
ای آنکه قبل از آنکه در رحم مادر باشم پیش تو بوده ام تو!
ای آنکه پس از بچگی و جوانی و پیری به سوی تو در حرکتم
خدا!
چرا با تو سخن نگویم؟
ای آنکه تنها تو صدایم را می شنوی و پاسخ می گویی!
اگر حتی مرا در آتش بیفکنی می گویم که دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم!
دوستت دارم
این جمله تنها سزاوار توست تنها سزاوار تو! سزاوار تو!
تو که تنها کسی هستی که با اینکه به من نیازی نداری مرا دوست داری!
و مرا برای خود می خواهی خدای من...
| سردار شهيد محمود کاوه | ![]() |
|
| نام پدر:محمد | محل تولد:شهرستان مشهد | |
| تاريخ تولد:01/03/40 | تاريخ شهادت :11/06/65 | |
| محل شهادت :حاج عمران | منطقه :عمليات كربلاي 2 | |
| مسؤليت :فرماندهلشگر | شغل : | |
| عضويت : كادر | يگان:لشگر ويژه شهدا | |
| گلزار :بهشت رضا | کد شهید:6529935 | |
ای ز خود بی خبر مگو یاوه
بی شک از کوی ماست این کاوه
ما دلیران وراستان داریم
شیر میدان نه داستان داریم
کاوه روزگار ما، محمود
قله افتخار را پیمود
پر صلابت پر عاطفه پر نور
در سماوات و آسمان مشهور
چشمش از آبی دو دریا پر
سینه اش از غرور فردا پر
هرگز از بیم تیر دشمنها
خم نمی شد چو رعد بی پروا
نام او بر شب وطن فانوس
بر شب دشمنان ما کابوس
خویش سر تا بپای ایمان کرد
جان خود را فدای ایران کرد
کی میامد به سیستان رستم؟!
کی(چه کسی؟) نموده جدا دو دست ستم
داستان بوده رستم دستان
واقعیت، دلیر کردستان ح.الف.اول

هر روز روز توست تویی نور روز ها
این سوز سوز توست تویی ساز سوزها
با عشق دیدن تو می آید بدون تاب
هر روز تا بلندی هر قله آفتاب
گر سوی ما کرامت باران شده روان
چون دست تو روانه شده سوی آسمان
ای نقطه ثبوت جهان جهانیان
چون سجده تو است امان جهانیان
رزق زمین همه از بهر میل اوست
این مور گر خورد همه اش از طفیل اوست
ما قطره ایم و تو دریا به عشق تو
بالا رویم ما همه بالا به عشق تو
حرفی نماند جز که بگویم :بیا بیا
هرگز نمی شوی تو فراموش مهدیا
ح.الف.اول
اي سيد ما و اي مولاي ما،فداي دردهاي دلت،تو كانون انعكاس نور ولي عصر و خورشيد زمين و زماني و بار امتي به دوش توست،دوشي كه عليوار بار يتيمي امت اسلام را برخود تحمل مي كند،آه از فاصله اي كه با تو دارم ،فكر و ذهن كوچك من و درك ناقص من كجا و رهيافتن به اوج استواي عرشي تو كجا؟ و حال آنكه تو حجت حجت اللهي و سايه لطف حضرت بقيۀ الله.