نماز بیمارستان روح است

نماز بیمارستان روح است،خداوند در نماز هر چند ساعت یک بار روحمان را چک می کند که آیا نبض روحمان درست می زند؟ آیا روحمان رشد داشته یا نه؟؛ نکند خدای نکرده اصلا روحمان مرده باشد!،البته اگر نماز نماز باشد نمی گذارد روحمان تلف بشود.
البته در اصل او می خواهد ما بفهمیم روحمان در چه وضعیتی قرار دارد چرا که او بر همه چیز آگاه است و نماز این سلامت یا بیماری روح را به ما نشان می دهد،روحی که پیوسته تحت مراقبت و مداوای نماز بوده و زندگی و رشد معنوی دارد از نماز لذت می برد ، این نشاط و لذت روحی در نماز نشانه سلامت روح است و روحی که پیوسته از حضور در این بیمارستان معنوی فراری است و از آن دوری می کند،بی شک دارای بیماری های مختلف خواهد بود و حیات الهیش در معرض خطر است.
در اینکه خداوند نماز را برای مداوای روح ما قرار داده است شکی نیست،اما تا این بیمارستان الهی دارای تمام اجزاء و ارکان و مختصات ویژه خود نباشد کاری از پیش نمی برد،مختصات ظاهری نماز که همان احکام نماز باشد به منزله در و دیوار و اتاق ها و وسایل این بیمارستان است،یعنی وقتی می گویند این نماز نماز صحیحی است و احکام در آن رعایت شده یعنی ظاهر این بیمارستان تکمیل است؛
اما این تمام چیزی نیست که یک بیمارستان نیاز دارد،آنچه در واقع بیمارستان را بیمارستان می کند و اثر و ثمر به این ظواهر می دهد حضور دکتر ها و پرستار ها در این ساختار و ساختمان است،دکتر و پرستار در این بیمارستان نماز حضور قلب و توجه قلبی است،که اگر اینها نباشد کانه اصلا ما روحمان را به این بیمارستان نیاورده ایم،بیمارستان رفته ایم اما بیمار را با خود نبرده ایم؛آری اشکال کار اینجاست.
بیماری اصلی قرن ما از سنخ بیماری های جسمی نیست،بیماری روح است و مداوای آن تنها در این بیمارستان رقم خواهد خورد،بیمارستانی که روی سر در آن نوشته اند ،الا بذکر الله تطمئن القلوب،بدانید که آرامش و راحتی روح تنها اینجا تامین می شود و رقم می خورد.