منم یک هیئتی اهل مناجات

بنام صاحب غم،باب حاجات


زنم دست ادب هر دم به سینه

که آتش گیرد از یاد مدینه


نماید مجلس تو پر ز نورم

هوایش از هوای نفس دورم


سرورم از همین اشک است آقا

صفا در قصه مشک است آقا


بود شورم شعور اهل معنا

حسینم وا،حسینم وا،حسینا


بود این هروله چون شعله در باد

چو دامن سوخت،آتش در من افتاد


کنم یاد از غم و غوغای زینب

نماز شام عاشورای زینب


به این غم میکنم قصد عبادت

کنم از مادری محزون عیادت


منم یک هیئتی ،خورشید در بر

مرید مهدی و سرباز رهبر


همه تدبیر کارم با حسین است

ستون دین احمد یا حسین است

ح.الف.اول

درج این مطلب در حفا نیوز