آنچه در مورد انسان واضح و مبرهن است آن است که او پیوسته در زندگی خویش در پی لذت بردن از لحظات است،تمام بحث آن است که این لذت را در چه چیزی می بیند و با چه چیزی در می یابد.

ذات انسان به گونه ای است که در همه انسانها فاصله چشم تا ذهن و تجزیه و تحلیل عقلی طی نمی شود و در بسیاری از افراد تفکردر همان دیدن اجسام و اشیاء و گرفتن تصویر ظاهری آنها خلاصه می شود و مطلب در لذت بردن افراد هم به همین ترتیب است.
با یک مثال منظور خود را روشن تر می کنم ، بچه ها معمولا جذب آن شیئی می شوند که دارای زرق و برق بیشتر است و حواسشان بیشتر از آن لذت می برد  و بهتر و بدتری را به همین می بینند ؛ مثلا ممکن است از میان چند سکه براق و یک اسکناس درشت و با قیمت بالا ،آن سکه ها را انتخاب کنند چون زیبایی ظاهری آن سکه ها آنها را جذب می کند در حالی که با یک تجزیه و تحلیل کوتاه و اولیه  هر فرد عاقلی می فهمد که آن اسکناس ارزش چندین برابری نسبت به آن سکه ها دارد!
مطلب در مورد لذتهای جنسی نیز همین است ،همان لذتهایی که در دسترس و پر زرق وبرق می باشند و در عین حال زود گذر و پستند،البته نا گفته نماند که هر شیئ کوچکی در جای خود دارای ارزش است مانند همان پول خرد که در بسیاری از مواقع در معاملات کوچه و بازار نبودش ایجاد مشکل می کند و قوای جنسی نیز در خلقت انسان برای حفظ نوع بشرتعبیه شده و وجودش ضروری است،اما اینگونه نیست که هر چیزی که لازم و ضروری است بالا ترین رتبه را هم در ضرورت داشته باشد و جای بسیاری از چیزها را بگیرد بلکه استفاده و بکار گیری نابجا از همین شیئ می تواند در یک نظام و مجموعه منظم اختلال ایجاد کند و باعث شود تا آن مجموعه به سر منزل مقصود خود نرسد.

خورشید عقل در انسان هواپرست کسوف می کند

اما مجموعه منظم و نظام وجودی انسان دارای یک مدیریت قوی به نام عقل است که طبق تعالیم الهی با رشد انسانیت بوسیله عبادت در او رشد می کند که امام حسین (علیه السلام) فرمودند: لایکمل العقل الا باتباع الحق یعنی عقل جز با تبعیت از حق کامل نمی شود؛ اما چیزی که در این مرکز مدیریت زندگی انسان و رشد و تعالی او اختلال ایجاد می کند چیست؟!

این عقل و تدبیر که هشیاری و دقت آن راندمان و بازده کار و زندگی انسان را بالا می برد با قلیان زیاد و بی موقع شهوت مختل و کم نور می شود که در السنه علمای انسان شناس ،معروف است که :انارة العقل مکسوف بطوع الهوی یعنی خورشید عقل در انسان هواپرست کسوف می کند و همچنین با طغیان این شهوت پرستی عبادتی برای انسان باقی نمی ماند که در حدیث است که می فرمایند:ان الهوی حیض الرجال!!؛ خودمان نیز می توانیم قضاوت کنیم که افرادی که پیوسته به دنبال سکس و ارضائات جنسی و شهوترانی هستند کمتر اهل تفکرند و بسیار از فضای عبادت دورند و حال آنکه آن لذت پایدار و با ارزش که البته کمی زحمت برای بدست آوردن آن باید کشید شیرینی تفکر و حل کردن معادلات این دنیا و شناخت جهان و انسان و در سایه آن عبادت خداست که انسان برای دست یافتن به این لذت است که خلق شده و تنها دستیافتن به این لذت است که ارزش خرج کردن طلای عمر را داراست.